میگویند شاید برخی هجرتها آدمها را شکوفاتر کند و فعالتر. اما عدهای میگویند سیدعلی خمینی از وقت هجرتش تا به امروز عزلت نشین بوده و بی سروصدا (!) فقط شاید گهگاهی که مقامات ایران به عراق سفر میکنند، خبری و دیداری از آنها با سید علی خمینی رسانهای میشود. درست مثل زمانی که حسن روحانی به عراق رفت و یا حالا که حاج منصور ارضی همان مداح پرحاشیه که برخی از اظهارنظرهایش تا مدتها نقل محافل است به دیدار سیدعلی رفته است. او هم رسم میهماننوازی را به جای آورده و ارضی را پذیرفته است در بیت امام در نجف، حالا تصاویری هم از آنها در رسانهها منتشر شده. حاج سیدعلی خمینی اما هنوز اظهارنظری نمیکند، هنوز سکوتش باعث سوالات بسیاری است چرا دیگر نه سخنی به زبان میآورد و نه قلمی به روی کاغذ؛ تا رسانهها از آن بگویند.
سیدعلی خمینی در ایران که بود شرایطی متفاوت داشت. وی هیچگاه در این سالها همچون نوههای دیگر امام (ره) -از سید حسن بگیرید تا نعیمه اشراقی - مواضع سیاسی و اجتماعی خاص نگرفته، اما هیچوقت نیز به نفی و نهی اظهارات اخوی و اقوام برنخاسته است. سیدعلی خمینی همان عکس مشهور از چهره کودکی است که در نقش یک نوه، بابا بزرگ یا همان امام خمینی (ره) را میبوسد، هرچند دیگر دراین سالها صرفاً به خاطر آن تصویر شهره نیست. حضرت امام خمینی (ره) وی را که در آغوش میکشید میگفت در چهرهاش نور میبینیم، نور علی نور.
سیدعلی خمینی تا پیش از هجرت داشت خیلی زود پلههای پیشرفت را درمینوردید، پلههایی که یکی از آخرینهایش رسیدن به جایگاه سخنرانیهای پیش از خطبههای نمازجمعه آن هم در شهری مثل قم بود. از همان اوقات میگفتند از آنجا که سیدعلی خمینی برخلاف دو برادر دیگرش فرقهایی هم دارد و از سویی هم اصلاحطلبان او را از خود جدا نمیدانند و هم اصولگرایان، احتمال دارد تا حتی امام جمعه موقت یکی از شهرها بشود و بعد بیشتر و بیشتر از او بشنویم.
هجرت ناگهانی
اما دست آخر آنچه در عمل رخ داد، نه امام جمعه بودن، نه نامزدی برای هیچیک از انتخابات نه بالای منبر رفتن، نه سخنرانیهای آتشین، نه مصاحبه و حضور در رسانه و نه هیچیک از چیزهایی نبود که خیلیها از سید علی خمینی توقع داشتند و ناگهان خبر آمد که او ایران را ترک کرده…اما برای چه؟ الله اعلم.
عدهای میگفتند سیدعلی خمینی با هجرت به نجف، یک فرصت بزرگ برای خود ایجاد کرده است تا در کنار مراجع بزرگ تقلید نجف، سنت فقهی نجف را درک کند و برای آینده امکان اثرگذاری بیشتری داشته باشد. رسانههای اصولگرا اما تلاش نافرجامی برای اثبات این موضوع داشتند تا احتمال بروز اختلاف در میان برادرانش را مطرح کنند که البته تکذیب شد.
سیدعلی خمینی اگر چه موضعگیریهایش در امور سیاسی مانند یاسر و حسن صریح نبود اما از سویی هیچگاه در مقابل آنها نیز قرار نگرفت، همان طور که گفته شد مواضعش آن طوری بود که بعضی از اصولگرایان هم بخواهند " سید علی خمینی" را به سود خود مصادره کنند. اما در نهایت اصلاحطلبان او را به امثال آیت اللههاشمی نزدیک میدانستند و محافظه کاران به خویش. شاید هم تلاش برای فرار از این همه حواشی و بکش بکش سیاسی بود که باعث شد تا وی عزلت سیاسی و غم هجران را به بودن درایران ترجیح دهد.
ناصر قوامی دراینباره به آفتاب یزد میگوید: نباید رفتن او به نجف را بی هدف و یا ناشی از اختلافات و ازاین قبیل مسائل تلقی کنیم. معتقدم که سید علی خمینی برای تحصیل علوم دینی به نجف رفته است. او جوان است و باید بتواند در حوزههای علمیه هم تحصیل کرده و هم درس داده و هم تبلیغات انجام دهد. از همین رو معتقدم که او عزلتنشینی نکرده است بلکه با یک هدفی این کار را انجام داده است. او در عراق به دنبال مقام بالای فقهی است و هنگامی که به مقام فقهی برسد قطعاً وی تاثیرگذار خواهد بود اما با این تفاوت که آن موقع نه فقط در ایران، بلکه در مسائل عراق هم میتواند تاثیرگذار و مفید باشد.
وی ادامه میدهد: بنابراین من فکر میکنم علی خمینی برای بیتفاوتی یا عزلت نشینی به عراق نرفته است بلکه او میخواهد در عراق به مدارج بالای علوم دینی برسد آن موقع هم در ایران و هم در عراق موثر است.
وی درباره اینکه چرا او در این یکسال و در حین تحصیلات در عراق هیچگاه اظهارنظری نکرده است، اظهار کرد: اگر کسی بخواهد به مقام بالایی برسد، باید فعلاً ورود به بسیاری مباحث از جمله مسائل سیاسی را قلم بگیرد و به خواندن و نوشتن و تربیت شاگردان و رسیدن به آن مقام ادامه دهد. به نظر میآید سید علی خمینی در حال حاضر مسیر درستی را طی میکند و آینده نگری کرده است. اینکه او بخواهد امروز حرف یا اظهار نظری هم داشته باشد خیلی تاثیرگذار نیست. او میخواهد زمانی سخن بگوید که گفتههایش تاثیر گذار باشد.
اما ممکن است خیلیها این سوال را بپرسند که از بین برادران، چرا سید علی خمینی که به نظر میآید از لحاظ گرایشات سیاسی اندکی با برادرانش متفاوت است تصمیم به این اقدام گرفته و اساساً چرا برخی علما در تاریخ چنین هجرتهایی انجام میدهند؟ قوامی پاسخ میدهد: به این کار سید علی خمینی شاید نتوان هجرت گفت. سابقاهم علمایی که نمیخواستند در ایران بمانند به نجف میرفتند. ایشان هم یکی از این افراد است. تمام علمای بزرگ ایران هم از ایران به نجف رفتند، آیتالله بروجردی تحصیلکرده نجف است. آیت الله اصفهانی و مرحوم نایینی و… در آنجا بودند. اکثر مراجعی که از نجف برخاستند علمایی بودند که ازایران به آنجا رفتند. این موضوع را نمیتوان مهاجرت نامید این به معنای رفتن به دنبال علم و دانش و از این قبیل مسائل است.
وی میگوید: من فکر نمیکنم اختلافی بین برادرانش باشد، همان طور که رشتههای دانشگاهی برادرها با یکدیگر فرق میکند، نوع و رشته سید علی خمینی هم این بوده که به نجف برود. بین اخوان مشکلی نیست. سید علی خمینی راهی را انتخاب کرده که درست هم هست. حسن خمینی هم کارش را درایران دنبال میکند. اختلافات فکری جدی هم برادرها بایکدیگر ندارند. که بخواهیم رفتن سید علی خمینی به عراق را اینگونه تعبیر کنیم، این سفر یک آینده نگری است.