توقیف فیلم خانه پدری از سوی دادستانی تهران بازتاب گستردهای داشت. فیلمی که پس از مدتهای زیادی اجازه پخش گرفت و استقبال متوسطی هم از آن شد، اگر تا پایان اکران نیز ادامه مییافت مشکل چندانی ایجاد نمیکرد ولی با توقیف آن تبدیل به یک مسأله جدی شده است.
این فیلم برای پخش باید اصلاحاتی را انجام میداد که داده است. مسأله اصلی وجود خشونت عریان در کشتن یک دختر است که تغییرات داده شده مورد تأیید شورای مربوط در ارشاد قرار گرفته است. حتی اگر تغییرات مزبور از نظر برخی کافی نباشد، این مسأله متوجه شورای مزبور است و ربطی به دستاندرکاران فیلم ندارد.
مشکل واقعی این فیلم چیست؟ آیا کسی باور میکند که مسأله در حد نمایش یک صحنه خشونتآمیز باشد؟ در جامعهای که همچنان اعدام در ملأعام انجام میشود این حد از حساسیت درباره خشونت یک صحنه از فیلم که همه میدانند فیلم است و نه واقعیت، جالب است. صحنهای که تعدیل هم شده است.
چرا سعی نمیکنیم مسائل را شفاف بیان کنیم؟ کسانی که در این مدت در رسانههای خود علیه این فیلم سخن گفتهاند، آشکارا یک چیز را پنهان میکنند و در عین حال فقط به بخش خشونت آن تأکید میکنند. مگر نه اینکه افتخار اسلام این است که جاهلیت عرب را محکوم کرد؟ جاهلیتی که دختران را زنده به گور میکردند. پس چرا عدهای از به تصویر کشیدن این جاهلیت در قرن گذشته ناراحت هستند؟ جاهلیتی که با وقوع انقلاب به حاشیه رفته بود و زنان به مرور جایگاه شایسته و بایسته خود را بهدست آوردند و اتفاقاً این موضوع در فیلم نیز بخوبی بازتاب یافته است. آخرین نسل از دختران و زنان حاضر در فیلم کسی است که در انقلاب بزرگ شده، فرد بااعتماد بهنفسی است که استقلال دارد، ایده دارد، نظر دارد و آن را مقایسه کنیم با نسل اول دختران و زنانی که در فیلم حاضرند و مربوط به قرن گذشته هستند که موجوداتی منفعل و مظلوم و توسری خور هستند.
اگر منطق مخالفان این فیلم را بخوبی واکاوی کنیم، در پشت آن دفاع از ساختاری مردسالار که هیچ نسبتی با ارزشهای دینی ندارد نهفته است. ساختاری که پس از انقلاب و در جریان انقلاب دچار تزلزل جدی شد، اکنون دوباره میکوشد خود را در پوشش دفاع از سنت بازسازی و زنده کند. این شیوه عمل هیچگاه منتج به نتیجه مطلوب آنان نخواهد شد، زیرا هنگامی که اینگونه فیلمها با مانع مواجه شوند، بهطور طبیعی سرمایهگذاری در حوزه فرهنگ ناامن میشود و سرمایهها به سوی فیلمهای سطحی و اکشن و طنز و لودهبازی میرود که برای جلب مخاطب و فروش گیشه، صریحترین شوخیهای جنسی را در فیلم انجام میدهند و محصولات فرهنگی مبتذل خود را روانه بازار میکنند. بعد به اعتراض فریاد برمیآورند که چرا فرهنگ خراب شده است؟ آن روزی که بیشترین فشارها را به هنرمندان موسیقی اصیل ایرانی وارد میکردند، باید به این روزها فکر میکردند که جای آنان در بازار را امثال تتلوها پر خواهند کرد. فشار به سینمای فرهنگی و دارای پیام نیز نتیجهای جز فربه شدن سینمای لودگی و نه حتی طنز فاخر نخواهد داشت.
آفرین. عجب جمله ای.
آیا نشان دادن این همه کشته و خون الودگی در فیلمهای داخلی و خارجی خشونت نیست.