چندسال است که به صورت مکرر هرجا که امکان نوشتن یا حرف زدن پیدا میکنم در مورد «رواج فحاشی» مینویسم، میگویم و بسیاری اوقات این جواب را میگیرم که ای بابا! سخت میگیری شما! ما قدم به قدم مقابل فحاشان عقب رفتیم و آنها سنگر به سنگر همه جا را فتح کردند. حالا نه فقط ورزشگاهها و خیابانها که حتی در دانشگاهها و محافل دوستانه هم «فحش دادن» نشانه صمیمت شده. اینکه آدمها با هم «ندار و راحت» هستند.
بعید میدانم هرگز در طول تاریخ، این همه فحاشی همه ارکان فوتبال را درنوردیده باشد. اگر قبلاً گروه کوچکی به یکی دو بازیکن حریف ناسزایی میگفتند حالا مربی، سرپرست، مدیر باشگاه، رئیس فدراسیون، وزیر ورزش و حتی بازیکن خودی هدف رکیکترین ناسزاهای جنسی قرار میگیرند.
رسول خطیبی آخرین چهره سرشناس این داستان است که نامش در رسانهها تکرار میشود. اینکه برخی هواداران پرسپولیس به «مادر» او ناسزا گفتهاند. شرمآور است. تحت هیچ شرایطی قابل دفاع نیست. چه اینکه عضوی از خانواده شهدا باشد یا نباشد.
اما وقتی به مادر دیگران ناسزا گفتند و کسی واکنش نشان نداد گفتند عادی است و بالاخره در فضای استادیومها نقل و نبات پخش نمیکنند و تن دادیم و سنگر خالی کردیم و اجازه دادیم فحاشان و هتاکان هر روز جلوتر بیایند از چه کسی گله میکنیم؟
مادر، مادر است. اگر میخواهیم حداقل «مادرها» را از این بازی شرمآور که راه افتاده دور نگهداریم باید همه مادرها را مثل هم ببینیم. اینجا دیگر پای گزینش و تأیید صلاحیت را وسط نکشیم. مادرها را رتبهبندی نکنیم. مادر رسول خطیبی و امید عالیشاه و علیرضا بیرانوند و وریا غفوری به یک اندازه باید حرمت داشته باشند. این دیگر ماده قانونی نیست که بشود با مشتی تبصره در آن تردید وارد کرد. قانون مبارزه با فحاشی و فحاشان را قاطعانه برای همه اجرا کنید. فراتر از مادر.
این امر تنها در یک صورت شدنی است. وقتی که هواداران، مدیران، مربیان و بازیکنها همه به آن بپیوندند و تقبیح شود. همه. بدون هیچ استثنایی.
منبع: ایران ورزشی