در دیدار با بحرین و عراق، عملکرد تیم ملی بسیار ضعیف بود و از طرفی بسیار ناراحت کننده، چرا که قابلیتهای فوتبال ایران در برابر این دو تیم بهخصوص عراق، زیر سؤال رفت. ما با این همه بازیکن فوقالعاده، آن تیمی نبودیم که باید میبودیم! در مقایسه با تیم ملی زمان کارلوس کیروش و تیم ملی مارک ویلموتس، تفاوت عظیمی وجود دارد. حکایت آن ضربالمثل درست کردن ابرو و کور کردن چشم! در یک کلام مارک ویلموتس خواست فوتبال ما را تهاجمی کند، اما ساختار دفاعی را که هشت سال برای رسیدن به آن رنج کشیدیم، از بین برد و در دیدار عراق مثل رم شهر بیدفاع شدیم!
فرق کیروش و ویلموتس
در زمان کیروش فوتبال ما سازماندهی شده بازی میکرد، اما در برابر عراق چه دیدیم؟! از کار گروهی خبری نبود، از سازماندهی بهخصوص در کار دفاعی چیزی ندیدیم و از همه بدتر، در کار هجومی طرح و برنامهای نداشتیم! با یک نگاه میتوان پی برد کیروش و ویلموتس هر دو مغرورند، اما فرقشان در این است که کیروش پرهیجان و کاری و با برنامه، اما ویلموتس کم کار و از نظر تاکتیکی یک مربی ضعیف نشان داده است. بدون تردید شکست مقابل بحرین و عراق صعود ما را به مرحله دوم مقدماتی جام جهانی به خطر انداخته، چه رسد به مرحله نهایی!
مثل لژیونرها
یک مربی بزرگ هرگز نباید تیم جدید خود را مانند تیمی که پیش از آن سکاندارش بوده، تمرین دهد. ما بعد از کنار گذاشتن کارلوس کیروش به مربیای نیاز داشتیم تا در ایران اقامت داشته باشد، نه اینکه هرگاه بازی باشد او نیز مثل لژیونرها چند روز قبل از مسابقه به ایران سفر کند. در لیگ این فصل خود، بازیکنان باانگیزه فراوانی داریم که نیاز است این مرد بلژیکی به آنها توجه داشته باشد و این موضوع باعث میشود همه بازیکنان کنونی به عملکرد خود بیشتر توجه داشته باشند. بدون تردید با این دو باخت متوالی، فوتبال ما تحقیر شد و این برای فوتبالدوستان قابل هضم نیست. چون کار صعود ما به مرحله بعد پیچیدهتر شد.
بدون پلنهای دوم و سوم
در دو بازی اخیر تیم ملی آنچه بیش از همه به چشم آمد، این بود که پلن دوم و سومی نداریم تا اگر به بنبست تاکتیکی رسیدیم، با استفاده از آن، نتیجه را تغییر دهیم. خط دفاعی ما عملکرد ضعیفی داشت، یک بزرگتر نداشت و در تمامی دقایق بازی بیم فروپاشی آن میرفت. انتخاب مسعود شجاعی که در تیم خود ذخیره است به جای علیرضا جهانبخش که به مراتب بهتر از او بود، از کارهایی بود که تنها از مارک ویلموتس بر میآمد! شجاعی عصبانی بود و این موضوع را همه دیدند، الا کادر فنی تیم ملی و او میتوانست اولین گزینه تعویض باشد، نشد و در نهایت با اخراج مسعود که بزرگتر تیم بود، ما دو امتیاز از دست دادیم.
سردرگمی در تمام خطوط
تیم ملی ما در دو دیدار اخیرش از آمادگی لازم برای کسب پیروزی برخوردار نبود و در واقع باید گفت که در هیچ یک از این دو بازی حتی مستحق پیروزی نبود! ما در این دو مسابقه به جای کار منطقی، احساساتی رفتار کردیم و آرامشی را که بهترین سلاح برای شکست این دو تیم محسوب میشد، نداشتیم و خیلی راحت به خواسته این حریفان خود، سر تسلیم فرود آوردیم. بیرانوند آن بیرانوند همیشگی نبود، گویا تمرکز نداشت و شاید دلیل آن را میتوان اطمینان نداشتن «بیرو» به خط دفاعیاش دانست. مدافعان هم نمیدانستند باید کدام بازیکن حریف را بگیرند و این سردرگمی در خطوط دیگر نیز دیده شد.
انتخابهای غلط
در بازی عراق به این نتیجه رسیدیم که ما هیچ شناختی نسبت به حریف خود نداشتیم، اما در عوض آنها خیلی خوب تک تک نفرات ما را آنالیز کرده و با برنامه بازی کردند. انتخاب مهدی طارمی که به نظر مصدوم میرسید، یکی دیگر از اشتباهات ویلموتس بود. یکی دیگر از انتخابهای غلط او حضور محمد نادری بود که شاهد بودیم چگونه مقابل علا عباس عبدالنبی زمین خورد و توپ وارد دروازه ما شد. استفاده از وحید امیری که بههیچعنوان آماده نیست، چه دلیلی دارد؟ آیا ترابی بهتر از او نبود؟ وریا غفوری، مهدی ترابی، علی قلیزاده، کریم انصاریفرد و کاوه رضایی که نفرات آمادهتری نسبت به بقیه بودند، چرا در ترکیب اصلی قرار نگرفتند.
آنچه در این دو بازی اخیر به چشم آمد، مارک ویلموتس در کوچینگ مشکل دارد و تعویضهایش کارساز نیست. در واقع باید گفت تیم تحت نظر او تنها با یک پلن بازی میکند و در مواقع لزوم، برنامهای برای نجات تیم از بنبست تاکتیکی وجود ندارد. در یک کلام، تیم ملی یک بزرگتر یا مدیر در درون زمین ندارد تا در چنین شرایطی تیم را به آرامش دعوت کند. اکنون اینگونه به نظر میرسد که شاید انتخاب ویلموتس برای تیم ملی اشتباه بوده و او کسی نیست که فوتبال ما انتظارش را داشت.