البته چندهمسری همیشه یک مساله بودهاست اما یک وقتهایی پیش میآید که حرفی، سخنی، مطلبی و اخیرا پوستری، دوباره پرونده آن را از زیر پروندههای خاک گرفته بیرون آورده و روی میز گذاشتهاست.
پوستری که مردی را بین چهار زن به تصویر میکشد که همه آنها با خوشحالی به کودکی مینگرند که روی دوش مرد، پرچم ایران را تکان میدهد. این پوستر را به موسسه وطن توحیدی حیات حسنی در شهر قم منتسب کردهاند که در تلاش است کارگاهی رایگان با هدف ضرورت احیای چند همسری، الزامات تشکیل خانوادههای چند همسری، احکام فقهی خانوادههای چندهمسری و مهارتهای ارتباطی این خانوادهها در تهران برگزار کند.
محمد عسگری یکی از گردانندگان این کارگاه اظهار داشت که قرار بود تا ۱۷ آبان ثبتنامها انجام شود اما این زمان برای چند روز دیگر تمدید شده است. عسگری درباره زمان و مکان برگزاری کارگاه هم گفته است که موارد یاد شده متعاقبا به داوطلبان حضور در کارگاه اعلام میشود.
اقبال ایرانیها به چندهمسری چگونه است؟
چند همسری در ایران وجود دارد و نمیشود آن را انکار کرد. اما دلیل نمیشود اگر چیزی در ایران هست با اقبال مواجه شود؛ چند همسری هم اینگونه است.
مقام معظم رهبری نیز درباره چند همسری نظری کاملا مشخص دارند به گونهای که گفته میشود ایشان فرمودهاند حتی شوخی آن (چند همسری) نباید انجام شود.
هموطنان زیادی وقتی صحبت از چندهمسری میشود آن را مسالهای نه چندان مطلوب میدانند و برخی هم آن را به سخره میگیرند، وضعیت به گونهای است که بعضی هموطنان موافق چند همسری اگر مرد باشند از ترس عرف، جرات طرفداری از چندهمسری را در جمع ندارند اما اگر زن باشند، کافی است یک بار از چندهمسری دفاع کرده باشند، آنوقت حافظه تاریخی مردم از بین نمیرود و هر وقت یادشان میآید این دفاع چند سال پیش آن بانو از چند همسری را به رخ او میکشند. مثلا میگویند؛ «این همان است که از چندهمسری یا ازدواج موقت دفاع میکرد».
و اما مردان. برخی مردان همسر دوم یا سوم دارند اما او را پنهان میکنند که این پنهانکاری بر کسی پوشیده نیست زیرا این پنهانکاری، باز هم نشان دهنده عدم پذیرش همسردوم از سوی جامعه است.
بعضی وقتها هم شنیدهایم در مجلس ختم متوفی، یک دفعه سر و کله زنی غریبه با احتمالا یک یا چند بچه پیدا میشود و ادعا میکند همسر دوم متوفی است و آن وقت است که انگار بمب ساعتی در خانواده آن مرحوم منفجر شدهباشد، همه چیز روی هوا میرود و حتی گاهی مواقع، مجلس بهم میخورد. احتمالا نیز جدالها بر سر این موضوع که متوفی به همسر اول خیانت کردهاست و نیز نزاع بر سر ارث و میراث بالا میگیرد.
اینها همه نشان از این است که جامعه حال حاضر ایران چند همسری را برنمیتابد. هر چند دین، منعی بابت آن ندارد اما عرف چیز دیگری میگوید؛ شاهد آن هم این است که به گفته عسگری مسئول واحد مشاوره موسسه حیات حسنی در شهر قم در کشور حدود ۱۰۰ هزار خانواده داریم که تعددی هستند، یعنی یک آقا چند همسر دارد و آنها به مرکزی جهت مشاوره علمی نیاز دارند.
اظهارات این فرد نشان میدهد که این ۱۰۰ هزار خانواده که در آن یک آقا چند همسر دارد، مشکلاتی دارند؛ یعنی اینکه جامعه نمیتواند بر پیشانی چندهمسری مهر تایید بزند چراکه خانواده های تعددی مشکلاتی دارند. به قول سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، بین مردم اصطلاحی رایج است که گفته میشود «فلانی مثل هوو میماند»؛ در حقیقت هوو در ادبیات ایرانی، معنای ناسازگاری را متبادر میکند.
پرسش این است که آیا ما باید نگران ۱۱میلیون مجرد در سن ازدواج باشیم که بیشتر آنان به علت مشکلات اقتصادی به راحتی تن به ازدواج نمیدهند و بهتر بگوییم، جرات ازدواج کردن را ندارند یا اینکه باید غم سوپرمیلیاردرهایی را بخوریم که نمیتوانند زندگی دوم داشته باشند و تلاش کنیم برایشان کارگاه برگزار کنیم؟!
۱۱ میلیون مجرد در ایران
در حالی که عدهای با برگزاری کارگاه میخواهند به خانواده های تعددی یا چند همسری کمک کنند تا مشکلات همزیستی را رفع و رجوع کنند، از یک طرف، واقعیت دیگری هم در کشور وجود دارد و آن این است که آمارها نشان میدهد بیش از ۱۱ میلیون از جمعیت در سن ازدواج کشور مجرد هستند. سیاستگذاران کشور نگرانند که اگر به وضعیت این شمار قابل توجه از جمعیت کشور رسیدگی و توجه نشود بسیاری از آنان از سن مناسب ازدواج و باروری خارج میشوند که یکی از پیامدهای این مساله افزایش جمعیت تجرد قطعی در کشور است که در زمان حاضر میگویند شمارشان به حدود یک میلیون و ۳۰۰ هزار تن میرسد.
ما تا اینجای قضیه ۱۰۰ هزار خانواده دارای تعدد زوجات داریم که نیاز به مرکز مشاوره دارند اما از طرفی حدود ۱۱ میلیون مجرد در سن ازدواج داریم که چگونه ازدواج کردن آنان هم مهم است که در این راستا عدهای اقدام به نسخه پیچی و سیاستگذاری میکنند و گاهی باعث ناراحتی عدهای دیگر میشوند. مثل برگزاری کارگاه چند همسری! انگار که میتوان مشکل زنان مجرد و در زمره ۱۱ میلیون جوان در سن ازدواج را با چند همسری حل کرد.
پرسش این است، آیا یکی از موارد نسخه پیچی برای مشکل ازدواج جوانان این است؟ آیا یکی از علل مهم تاخیر در ازدواجها مشکلات اقتصادی نیست که روز به روز عرصه را تنگتر میکند و باعث شدهاست عدهای مجرد ماندن را به ازدواج کردن ترجیح دهند؟ در زمان حاضر مشکلات اقتصادی آنقدر دامن جوانان را گرفتهاست که برخی برای تهیه جهیزیه به اجناس دست دوم سمساریها روی آوردهاند.
با این تفاسیر، ما کم کم داریم دچار این شبهه میشویم که نکند برخی به قول «ریموند ویلیامز» - سیاستگذار فرهنگی - به جای اینکه سیاستگذاری مناسب جامعه را انجام دهند به دنبال سیاستگذاری نامتناسب میروند. یعنی به دنبال سیاستگذاری ها و برنامه هایی هستند که فقط به درد برخی طبقات خاص میخورد و باقی مردم هم از آن مستفیذ نمیشوند. مثل زمان حال کشور که بعضی به فکر ثروتمندانی هستند که امکان تجدید فراش ندارند! شاید به همین علت است که ویلیامز معتقد است که همیشه در جهان سوم با حجمی از اسناد در رابطه با مشکلات مواجهایم که برای آنها سیاستگذاری شده است اما در عرصه عمل، اتفاقی برای رفع مشکلات رخ نمیدهد!
پس ما یکسری جوان دارای مشکل اقتصادی داریم و عدهای هم با این همه مشکل نگران پولدارهایی هستند که دوست دارند زندگی دوم داشتهباشند اما نمیتوانند. شاهد آن هم اظهارات اخیر عسگری است که گفته است: ما سوپرمیلیاردرهایی داریم که بندگان خدا، دوست دارند زندگی دوم تشکیل دهند، سفره دیگری را پهن کنند اما جریان فرهنگی غربزده، فمنیستهای غربگرا و البته فمنیستهای مذهبی و حتی مسجدی به همراه قانون ظالمانهای که ایجاد شدهاست، مانع از این واقعیت مهم (چندهمسری) در جامعه ما شدهاند.
پرسش این است که آیا ما باید نگران ۱۱ میلیون مجرد در سن ازدواج باشیم که بیشتر آنان به علت مشکلات اقتصادی بهراحتی تن به ازدواج نمیدهند و بهتر بگوییم، جرات ازدواج کردن را ندارند یا اینکه باید غم سوپرمیلیاردرهایی را بخوریم که نمیتوانند زندگی دوم داشته باشند و تلاش کنیم برایشان کارگاه برگزار کنیم؟
اگر این آمار درست باشد که در ایران چهار تا پنج میلیون زن اعم از باکره و مطلقه بین ۳۰ تا ۴۹ سال داریم که همسر ندارند، چرا برخی فکر میکنند که این شمار از جمعیت کشور فقط به این علت که سن ازدواج آنان بالا رفتهاست باید همسر دوم یا سوم باشند وگرنه شانس ازدواج خود را از دست میدهند؟ درست است که همه حق ازدواج دارند اما درست نیست که برای شماری زن مجرد در کشور نسخه همسر دوم یا سوم را پیچید. آیا این توهین به این قشر از جامعه نیست که تعداد قابل توجهی از آنان دارای پایگاه اجتماعی و حتی اقتصادی خوبی در جامعه هستند؟
حکیمانه این است که برخی هموطنان دلسوز، دست از چنین نظریهپردازیهایی بردارند و وارد عمل شوند، راهکاری ارایه دهند که خلق خدا هم از آن راضی باشد و آن راهکار را جدی بگیرد. روی سخن با آنانی است که دغدغه افزایش تجرد قطعی در کشور را دارند؛ چرا که ترویج چندهمسری اولا در ایران با این شرایط اقتصادی هیچگاه نهادینه نخواهدشد و دوم اینکه به قول موسوی چلک، آن کسی که پول دارد منتظر کارگاه و طرح و مخالفت و موافقت در زمینه چندهمسری نیست و کار خودش را میکند یعنی یا عقد موقت یا دائم را در زندگی خود دارد.