علی لاریجانی اگرچه قدرتش در جمع اصولگرایان به نسبت گذشته کاسته شده اما همچنان سیاستمداری زیرک است پس همه کارتهایش را یکباره رو نمیکند. مشخصا بخشی از اصولگرایان اصرار دارند او را در قامت نامزد ریاستجمهوری 1400 نبینند.
بخشی از اصولگرایان که این روزها برای انتخابات مجلس با هم رقابت میکنند، آرزوی بازنشستگی سیاسی لاریجانی را در سر میپرورانند؛ فردی که از نگاه آنها بیشتر متمایل به روحانی اعتدالگراست تا اصولگرایان. چنانچه علی لاریجانی بر مسند سیادت پارلمان نهم حضور نداشت، تصویب برجام در مجلسی که صدای اقلیت تند آن بلند و رسا بود، با مشکل و دستانداز روبهرو میشد.
اصولگرایان از قبل خط و نشانها را برای لاریجانی کشیدهاند. تلویحا به او فهماندهاند اگر حمایت قاطبه یا حداکثری اصولگرایی را میخواهد، باید از روحانی عبور کند؛ کاری که تاکنون نکرده است.
خروج علی لاریجانی از دایره سیاست و قدرت قطعا بر دوز تندروی در جریان اصولگرایی خواهد افزود و از سهم و قدر عملگرایان درون این جریان خواهد کاست. آنها همین حالا هم شورای ائتلاف و وحدت خود را با حذف لاریجانی و یارانش به پیش بردهاند.
امیر محبیان معتقد است خروج لاریجانی بعد از سه دوره از مجلس موقعیتش برای موفقیت در انتخابات ریاستجمهوری را کاهش میدهد، چون احتمال اینکه مخالفان آقای لاریجانی در مجلس موقعیت بالاتری بگیرند، وجود دارد و همین هم نمره منفی برای او تلقی خواهد شد. لاریجانی در صورتی که بخواهد خود را برای انتخابات ریاستجمهوری آماده کند، قدرت رأیآوریاش در انتخابات ریاستجمهوری به این بستگی دارد که تا چه اندازه جناحهای سیاسی از او حمایت کنند. برخی معتقدند اگر این اجماع شکل نگیرد، بعید به نظر میرسد او بتواند رأی قابلتوجهی برای ریاستجمهوری کسب کند. این ایده وجود دارد که مشی مستقل لاریجانی پاسخگوی رأی مردم برای انتخابات آینده ریاستجمهوری نیست. ماندن در میانه بدون حمایت قطعی یکی از دو جناح باعث میشود از طرفی او نه رأی اصولگرایان را پشت سرش داشته باشد و نه رأی اصلاحطلبان را.
آمدن قالیباف تنها شانس لاریجانی؟
اما برای لاریجانی یک شانس باقی مانده است؛ در صورتی که مجلس آتی سهم قالیباف و یارانش شود که نشانهها و برخی اخبار درزکرده از شورای وحدت و ائتلاف اصولگرایان گویای این امر است، به نظر میرسد بین او و قالیباف همسویی بیشتری در مقایسه با دیگر جریانهای اصولگرایی وجود دارد و راحتتر بتوانند با هم کنار بیایند. حتی این گزینه محتمل است که پشت پرده سهمها هم تقسیم شده باشد. مجلس به قالیباف میرسد و ریاستجمهوری با حمایت مجلس قالیبافی به لاریجانی. در این صورت جریانهای نزدیک به جبهه پایداری، ایثارگران و وفاداران انقلاب اسلامی و چهرهایی همچون جلیلی و زاکانی و... به حاشیه خواهند رفت و سالهای آتی ما شاهد قدرتمندشدن جریان اصولگرایی خواهیم بود که وجوه عملگراییاش پررنگتر از وجوه دیگر است.
اما اگر جبهه پایداری بتواند سهم بیشتری از کرسیهای مجلس بگیرد، آن وقت لاریجانی در 1400 باید با سعید جلیلی رقابت کند در این صورت شانسی بهمراتب کمتر برای پیروزی خواهد داشت... البته همه اینها به شرایط سیاسی و اجتماعی کشور در آن شرایط بستگی دارد... هیچ بعید نیست که لاریجانی در همان موقعیتی قرار گیرد که روحانی در سال 92 قرار گرفت.
لاریجانی به درد نمیخورد