بارها در گزارشهای مختلف و چند یادداشت در فصول متفاوت به این نکته رسیدیم که ساخت سریالهای طنز میتواند بخشی از التهاب اجتماعی را که محصول وضعیت اقتصادی موجود، هنجارها وناهنجاریهای اجتماعی، خستگیهای روزمره و حتی ترافیک پردغدغهای پایتخت است را تعدیل کند اتفاقی که حاصل یک نگاه تخصصی با تحقیقاتی میدانی بود. با بسیاری از کارشناسان رسانه در این باره صحبت کردیم، پای روانشناسان و جامعه شناسان اجتماعی را به این ماجرا بازکردیم وحتی در این باره با برخی از مدیران تلویزیونی نیز گپ و گفتی داشتیم اما کماکان تلویزیون در چیدمان کنداکتور طنازانهاش خسّت خرج میدهد.
اگرچه سوابق و تجارب مدیران فعلی تلویزیون به آنها ثابت کرده است که شاید بخش اعظمی از تاثیر رسانه ملی با تولیدات طنز اتفاق می افتد و بازخوردهایی که در رسانه منعکس میشود نشان از این دارد که علاقمندان خندیدن در تلویزیون به مراتب بیشتر از علاقمندان گریه کردن است، هنوز نتوانستهایم پای ثابتی را برای شبهای زمستانمان همچون گذشته عَلَم کنیم و تنها گویا خبر ساخت سریال «پایتخت6» است که مخاطب را به نوروزی پاس می دهد که در راه است.
این که سه سریال طنز برای نوروز ساخته می شود و به نوعی با وجود دوبرنامه «عصر جدید» و «خندوانه» به هم پوشانی خواهند رسید این توجه را جدی تر میکند که به جای تفکر رقابتی در نوروز، به دنبال برنامه ریزی جدیتری برای طراحی کنداکتور در طول سال باشیم.
اگرچه قرار است سریال جدیدی در حال و هوای طنز با (عنوان زیرهمکف) در شبکه 1 روی آنتن برود بازهم این کنداکتور باتوجه به وضعیت روحی و روانی مخاطبان و فصل پیشرو که به دلیل بلندتر شدن شبها خانوادهها زمان بیشتری را کنار هم تجربه میکنند جا دارد که تلویزیون به دنبال ایجاد فضاهایی مفرح و جذابتر برای مخاطبانش باشد که این اتفاق با تولیدات نمایشی طنز معمولا راحت تر رخ میدهد.
بهطور مثال سریال «فوق لیسانسهها» اگرچه نسبت به فصلهای قبلیاش دچار افت محسوسی شده بود و سروش صحت تمام استعداد و هوش و ذکاوتش را به هردلیلی خرج «فوق لیسانسهها» نکرد با اینحال این مجموعه تلویزیونی توانست بخشی از پائیز تلویزیون را پر کند و حتی در شب هایی که سریال در آن قسمت رمق چندانی نداشت مخاطب خود را ازدست نداد و در اوج ماند تا ثابت شود این مجموعه تلویزیونی براساس سلیقهی مخاطبش ساخته شده است و تماشاگر تلویزیونی علاقمند است، حتی برای چند دقیقه هم که شده به جای اشک ریختن از دغدغه های روزانهاش فاصله گرفته و به زور هم که شده بخندد.
شاید بگوئیم بازگرداندن غولهای طنز تلویزیونی امروز مقدور نیست اما تصمیم فکورانه مدیران سیما در بازگشت سیامک انصاریها، جواد رضویانها، مجید صالحیها و غیره نشان از این دارد که پتانسیلهای تلویزیون در حوزه طنز آن قدر غنی است که بتوان در تمام فصلهای سال با ساخت سریالهای هر شبی طنز حال مردم را خوب کنیم.
اگرچه دغدغه های اقتصادی رسانه ملی دست مدیران تلویزیون را برای آوردن چهرهها و نامداران باز نمیگذارد و در شرایط فعلی، ساخت مجموعههای طنز هر شبی شاید گرانتر از درامهای جدی باشد اما کافی است با بازگذاشتن دست نویسندگان، طنازی را از روی بازیگر معروف که پایه و اساس سریالهای طنز هستند به کاغذ منتقل کنیم و اجازه دهیم جذابیت مورد نیاز برای جلب مخاطب تلویزیون به جای آثار و چهرههای تکراری با قصه های جدید، موقعیت های نو، ممیزی های کمتر و البته چهره های جدیدتر اتفاق بیفتد.
در شرایط موجود تلویزیون باید برای کمک به حال عمومی مخاطبانش در انتخاب ژانرهای نمایشی وسواس بیشتری به خرج داده و محتویات هندی را از جان درام ایرانی حداقل برای مدتی خارج کند تا نقش رسانهای خود را بیش از گذشته تاثیرگذار ببیند.