لحن پدرانه باید داشت و پیش از آن محبت و اخلاق پدرانه تا تعریف بیابد رابطه بنوت و جامعه بپذیرد این شان پدری را و به رسم دیرین ملی و مذهبی، حرمت افزونتر بگذارد سخنی را که از زبان پدر برمیخیزد. اما چقدر کلام بزرگان، طعم محبت پدری دارد و اخلاق و خویهای برخوردی برخی تریبونداران محترم، هم خونی معرفتی را نشان میدهد؟ فقیریم در این حوزه. همهاش هم به مخاطبان و جوانان برنمیگردد. متاسفانه این فقر هم دامنگستر میشود و برکت از سفره برمیخیزد.
به گزارش آفتابنیوز؛ روزنامه جمهوری اسلامی با این مقدمه نوشته است: وقتی برخی محترمین تریبوندار در شهرهای مختلف، کلامشان به نفی و طرد منعقد میشود معلوم است که طردشدگان و نفیشدگان هم به همان سیاقی که با آنان رفتار شده است، برخورد خواهند کرد و همانگونه مواجهه خواهند داشت با بزرگان شهر. یعنی کسانی که میخواهند کلامشان جوهر سخن پدر داشته باشد و ازسوی همه فرزندان حرمت یابد و اجرا شود یک دفعه با جوابی روبرو خواهند شد که انتظارش را نداشتهاند و برخویش نمیپسندند.
البته جز این هم نمیتوان انتظار داشت از طرد شدگان و نفیشدگان که راندهشدگان از خانه پدری هم نه فقط با پدر که با اهل خانه مقابله به رفتار خواهند کرد. این هم اصلاً خوب نیست و برای خوب شدن رابطه، فقط نمیتوان از جوانان انتظار پذیرش و سر پایین انداختن و همراه شدن داشت که اتفاقا این پدران هستند که باید به اصلاح و بازمهندسی رفتار خویش بپردازند و متناسب با جهاندیدگی خود ترشرویی فرزندان را هم تحمل و به رسم مروت و گذشت پدری، رفتار کنند. مواجههای چنین است که فرزندان گریزپا را به خانه میآورد چنان که از قدیم میگفتند که؛
درس معلم ار بود زمزمه محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را
اما این که چرا بسیاری از جوانان، گریزپا میشوند به ویژه از کلاس جمعه - بخوانید نماز جمعه - همین است که به جای زمزمه محبت، صدای نفی و طرد در گوششان میپیچد. معلوم است که این صدا نمیتواند "آهنگ پیشواز انتظار" برای مردم باشد چه رسد بازگشت جوانان که پرتوقعتر هم هستند متناسب با سن و سالشان. حضرات محترم در شهرهای مختلف آزمودهاند این شیوه سخن و برخورد را. نتیجه هم مشخص است و مصلاها، آئینه تمامنما و واقعی این نحوه مواجهه است. اگر در این آینه تصویری انبوه و بشکوه نمیبینند حضرات، به سمت اصلاح گفتار حرکت کنند و در این ساحت حتی درشتگویی به جا یا نابهجای مردم و جوانان را بپذیرند و به رفق و مدارا سخن گویند و برای توسعه رواداری و مروت همت کنند، خواهیم دید که گریزپاها هم به مکتب برخواهند گشت و در راه ماندگان هم قدم تند خواهند نمود تا خود را به موقع به این مکتب برسانند. حیف است نمازی که پیامبر اسلام(ص) در باره آن فرمودهاند: «عَلَیکَ بِالْجُمُعَهِ فَاِنَّهَا حَجُّ الْمَسَاکِینِ»(1) به این معنای روشن که: حتماً در نماز جمعه شرکت کن زیرا نماز جمعه حج فقیران است، به فقر شرکتکننده و مخاطب دچار شود. این نماز عبادی و سیاسی باید به غنیسازی اندیشه و فکر مردم کمک کند. باید مدام بر ذخیره راهبردی فکری و تعلق خاطر انقلابی و ملی مردم بیافزاید و انرژیهای پراکنده را جذب مرکز کند. تحقق "باید"هایی از این دست مستلزم این باید است که برخی از آقایان، جاذبه را چند برابر دافعه در کلام داشته باشند و سلوک اخلاقیشان، خلقها را نه که تنگ نکند که گشادهخلقی و گشادهرویی در پی داشته باشد. تجربه هم پای این واقعیت امضا میگذارد که هر شهر، امامی اهل رفق و مدارا برای جمعه خویش دارد، اقبال مردم هم احترامبرانگیز است و هرجا سخنها درشت میشود دچار فرسایش مخاطبان میشویم.
نماز خودم از 1000 تا نماز جمعه ثوابش بیشتره
یکی میگفت .....