بر اساس اعلام مقامات رسمی صبح چهارشنبه هواپیمای اوکراینی به اشتباه هدف موشک قرار گرفته است. با وجود مسجل شدن هدف قرار گرفتن هواپیما از سوی پدافند داخلی، اعلام رسمی واقعیت به 3 روز بعد یعنی صبح شنبه موکول میشود. این یعنی 3 روز پنهانکاری. پرده که بر افتاد و واقعیت که آشکار شد اولین نمود خود را در همان آزار و رنجش و البته خشم مردم نشان داد؛ خشمی که البته غیر طبیعی هم نبود. مردمی که همواره از زبان تکریمآمیز مسئولان محرم نظام خوانده میشدند و در دعواهای سیاسی و جناحی شاهد انتقاد رقیبان از همدیگر بودند که چرا مردم را محرم نمیدانستید، حالا محرم نبودن را نه در دعواهای جناحی که در سطحی ملی لمس میکردند.
آنچه این درد و رنجشِ دیر اعلام کردن حقیقت را مضاعف میکرد توأم شدن آن با دروغ بود. نکتهای که ما را به گزاره دوم یعنی اخلال در نظام اطلاعرسانی میرساند. مسئولان اعلام حقیقت را به تأخیر انداختند و مردم از طریق رسانهها شاهد دروغ بودند؛ دروغهایی که البته از زبان برخی مسئولان مربوط هم بیان شده بود بدون آنکه خود هم از نادرست بودن دادههای خود اطلاع داشته باشند. صداو سیما به عنوان رسانه حاکمیت و فراگیرترین رسانه کشور بیشتر از دیگران مصداق این پدیده شد چنانکه تا صبح شنبه و قبل از صدور اطلاعیه ستاد کل نیروهای مسلح نه تنها بر فنی بودن حادثه اصرار داشت که همزمان یک هماورد رسانهای با رقبای خارجی را نیز آغاز کرده بود. اما در نهایت شاهد آن بود که اتفاقاً همان دادههای رقبا قرین صحت بوده است. در حقیقت این پنهانکاری همچون ضربهای مهلک بر سر اعتبار مخدوش شده رسانه در ایران بود.
به نوشته روزنامه ایران، به تعبیر دیگر دیر اعلام کردن ماجرا، نظام رسانهای و اطلاعرسانی را نیز دچار اخلال کرد و رسانهها دادههایی را انتقال دادند که در نهایت مشخص شد درست نبوده است. در نهایت اصرار به اهمال در بیان واقعیت فرصت را به منابع دیگر از جمله رسانهها و مقامهای خارجی داد تا در فضای ابهام و غیر شفاف دادههای خود را منتقل کنند و افکار عمومی را تحتالشعاع تأثیرگذاری خود قرار دهند. به بیان دیگر این فرصت دادن به آنها و در نهایت آشکار شدن واقعیت مقدمهای شد برای آنکه رنجش و آزار مردمی مضاعف شده و تحریک پذیری آنها برای انتقاد و اعتراض و بیاعتمادی به منابع و مسئولان داخلی بیشتر شود.
حالا یک طرف بخشی از مردم منتقد و معترض هستند و یک طرف مسئولانی که اگر چه مسئولیت پذیرفته و عذرخواهی کردهاند اما هنوز نه نشانی از استعفایی در کار است نه برکناری. به نظر میرسد حالا با این تجربه میطلبد اعتماد به رسانه و نقش آفرینی و کارکرد آن به عنوان حلقه واسط مردم و حاکمیت جدیتر گرفته شود. محرم دانستن مردم از کانال محرم دانستن رسانه و اعتبار بخشی به آن میگذرد.
ناامني جامعه فقط با درگيري نظامي نيست
روزنامه اعتماد نیز در همین باره نوشته است: آيتالله جوادي آملي، معتقد است كه «ناامني جامعه فقط با درگيري نظامي نيست خبر دروغ جامعه را ناامن ميكند.» ساعات ابتدايي صبح شنبه بود كه ستاد كل نيروهاي مسلح در اطلاعيهاي اعلام كرد كه سقوط هواپيماي مسافربري ايران- اوكراين بر اثر اصابت موشك اتفاق افتاده است. خبري كه 3 روز شايعات مختلفي درباره آن مطرح شده و گروههاي مختلفي را مقابل هم قرار داده بود و در نهايت رسماً اعلام شد و جامعه و بسياري از مسوولان را در بهت فرو برد. مسوولان و كارشناساني كه در طول آن روزها در گفتوگوهاي جداگانه با رسانههاي مختلف، ظاهرا در اثر بياطلاعي از اصل ماجرا، شايعه اصابت موشك با هواپيما را رد كرده بودند، حالا با مردمي روبهرو بودند كه تنها يك پرسش داشتند؛ چرا واقعيت از آنها پنهان شده است؟! اين مساله اما فارغ از اصل فاجعه انساني سقوط هواپيما، خود به موضوع واكنشهاي متعدد برخي ديگر از مسوولان و البته شهروندان روبهرو شد. مسوولاني كه حالا متهم به بياطلاعي يا پنهانكاري شده بودند، درحالي كه احتمالا آنها هم اطلاعي از واقعيت ماجرا نداشتند و كارشناساني كه مُهر تكذيب بر احتمال اصابت موشك زده بودند و حالا اعتبار علمي و تخصصيشان زير سوال رفته بود.همزمان دولت و سازمان هواپيمايي كشور كه در طول آن چند روز بارها از طرق مختلف، شايعه اصابت موشك به هواپيما را تكذيب كرده بودند، حالا بايد به افكار عمومي پاسخ ميدادند كه چرا اين خبر را تكذيب كرده و مهمتر از آن، چرا بياطلاع بودهاند. هرچند سردار حاجيزاده، فرمانده هوافضاي سپاه پاسداران ظهر روز شنبه در تشريح جزييات اين واقعه اعلام كرده بود كه سازمان هواپيمايي كشور از حادثه اصابت موشك اطلاعي نداشته است اما حتي اين توضيحات هم از وخامت اوضاع كم نكرد. به هر تفسير اما نحوه مواجهه سازمان هواپيمايي با اين غائله به همان «ناآگاهي» 3 روزه ختم نشد.
سازمان هواپيمايي: فشاري براي كتمان واقعيت نداشتيم
عصر روز شنبه و پس از انتشار بيانيه ستاد كل نيروهاي مسلح و توضيحات فرمانده هوافضاي سپاه، سازمان هواپيمايي كشور اطلاعيهاي درباره سانحه سقوط هواپيماي اوكرايني منتشر كرد. اما اين اطلاعيه را بلافاصله از روي پايگاه اطلاعرساني خود حذف كرد. نكته اينجاست كه سازمان هواپيمايي ابتدا اطلاعيه ستاد كل نيروهاي مسلح كه صبح روز شنبه منتشر شده بود را جايگزين اطلاعيه خود كرد و پس از آن، سايت اين سازمان از دسترس خارج شد و حتي سخنگوي سازمان هم انتشار هرگونه اطلاعيه را تكذيب كرد. در اين ميان البته برخي خبرگزاريهاي رسمي و دولتي ازجمله ايسنا و البته برخي از ديگر منابع خبري و پايگاههاي اطلاعرساني خبري را به عنوان متن اين اطلاعيه منتشر كرده بودند.بر اساس آنچه در اين رسانهها به عنوان اطلاعيه سازمان هواپيمايي منتشر شد، آمده بود: «مسوول بررسي سانحه در اولين فرصت هماهنگي لازم با مراجع ذيربط را انجام داده و تاييديه عدم انجام هرگونه عمليات نظامي را در مركز كشور دريافت كرده است و متاسفانه بهرغم پيگيريهاي متعدد و مكرر سازمان هواپيمايي كشوري تا زمان صدور اطلاعيه ستاد كل نيروهاي مسلح، هيچ گونه اطلاعرساني در خصوص موضوع اصابت موشك سامانههاي پدافند به هواپيماي مسافربري كشور اوكراين، به اين سازمان صورت نپذيرفته است». رسانهها به نقل از سازمان هواپيمايي كشوري آوردهاند: «با توجه به اطلاعات رادار تقرب فرودگاه مهرآباد تاكنون هيچ گونه انحراف پروازي از سوي هواپيماي سانحه ديده به اثبات نرسيده است، البته اين موضوع بايد با استفاده از اطلاعات جعبههاي سياه هواپيما نيز مورد تاييد قرار گيرد.» بر اساس گزارش رسانهها همچنين در اين اطلاعيه اضافه شده بود: «شايان ذكر است پرواز مذكور در قالب كريدورهاي استاندارد و مورد تاييد شبكه يكپارچه پدافند كشور (طرح خروجي IKA1A) در حال پرواز بوده است و هيچ مشكلي براي كنترل هواپيما از سوي خلبان گزارش نشده است.» در حالي كه مشخص نشد دقيقا چه اتفاقي براي اطلاعيه اوليه سازمان هواپيمايي كشور افتاده كه براي عدم دسترسي به آن حتي سايت از دسترس خارج شده بود، روز گذشته سازمان هواپيمايي كشور اطلاعيه جديدي صادر كرد.سازمان هواپيمايي در اطلاعيه جديد خود اعلام كرد: «آنچه توسط مردم عزيز مشاهده شد اين بود كه سازمان با قدرت و قطعيت فرضيه اصابت موشك به هواپيما را رد مينمود و براي موضع خود دليل و تحليل نيز ارايه ميكرد و اكنون مشخص شده است كه واقعيت همان بوده كه سازمان آن را نفي مينمود. سازمان خود را امانتدار مردم و نظام ميداند، اعتماد صاحب امانت، بزرگترين سرمايه امانتدار و از دست دادن آن، بزرگترين خسران براي او است.» سازمان هواپيمايي كشوري با طلب پوزش بابت «تناقض در اطلاعات ارايه شده» در اين اطلاعيه آورده است: «ما تحت هيچ فشار و توصيهاي براي كتمان واقعيت نبودهايم و هيچ نيتي براي پنهان كردن واقعيت نداشتهايم. ما اطلاعاتي كه در اختيار و به آن باور داشتيم را منتشر كرديم و از بابت اشتباه بودن آن متاسفيم.»
شليك به اعتماد عمومي
با اين وجود اما واكنش مسوولان نسبت به موضوع پنهان كردن اين واقعيت كه هواپيما نقص فني نداشته و اصابت موشك باعث سقوط آن شده است، همچنان ادامه دارد. نمايندگان مجلس، مسوولان و فعالان سياسي از پس از مشخص شدن واقعيت درباره اشتباه صورت گرفته در اين مورد و مهمتر از آن، عواقب اين اتفاق بر افكار عمومي صحبت كردهاند. همان نكتهاي كه ياسر هاشمي، فرزند آيتالله هاشميرفسنجاني از آن با عنوان «شليك به اعتماد ملي» ياد كرده است. ياسر هاشمي، تلاش عدهاي براي پنهانكاري حقيقت تلخ شليك موشك به هواپيماي اوكرايني را «مخدوشكننده وحدتي» دانسته كه به خاطر شهادت سردار قاسم سليماني در جامعه ايجاد شده بود. او معتقد است كه «پنهانكاري يك خطاي انساني كه يك حقيقت تلخ بود، شليك به اعتماد ملي بود.»
رفتاري كاملا خلاف شأن مردم
در ادامه واكنشها به اين اتفاق، آيتالله بيات زنجاني هم پيامي صادر كرد. اين مرجع تقليد در اين پيام ضمن عرض تسليت به خانوادههاي عزادار، خطاب به همه مسوولان حكومت گفت: «بدانيد و بدانيم كه باب صداقت كه متاسفانه بسيار دير در گفتوگو با مردم پيرامون واقعه سقوط هواپيما گشوده شده، نبايد بسته شود. در برابر واكنشهاي بحق مردم به خاطر حاشايي كه در سه روز اخير شده است، متواضع و شنونده باشيد.» او به مسوولان جدا توصيه كرده كه «با شفافيت و صداقت، درباره وقايع ماههاي گذشته نيز با مردم سخن بگويند.» در پيام آيتالله بياتزنجاني همچنين آمده است: «با مردم مدارا كنيد، با آنها تعامل كنيد و صادقانه براي اصلاح و بازسازي رابطه خود با آنان تلاش كنيد و خطاهاي گذشته را اصلاح كرده و گزارش اين اصلاح را يك به يك به مردم بدهيد.» به عقيده اين مرجع تقليد، مردم در طول تاريخ هزاران سالهشان ثابت كردهاند كه اگر صداقتي ببينند، پاسخ صداقت را كريمانه خواهند داد.اين مرجع تقليد در جملات پاياني پيام خود گفته است: «خطاب به انقلابيون سال 57 كه برخيشان هنوز مسند و مديريتي در حاكميت دارند نيز يادآوري ميكنم كه يادتان باشد ما هم در سال 57 جزيي از مردم بوديم و با انقلاب خواستيم به مردم خدمت كنيم نه اينكه باري بر دوششان بگذاريم. هم خودتان اين موضوع را به ياد داشته باشيد و هم سفارش اميرالمومنين سلاماللهعليه را به مديران بعدي يادآوري كنيد كه قدرت اگر براي كسي ميماند به آنها نميرسيد.»
اشتباهات جگرسوزتان را تكرار نكنيد
آيتالله محمود امجد نيز به اين حادثه واكنش نشان داد. اين استاد حوزه علميه قم در پيامي كه به همين مناسبت منتشر كرده، از بيصداقتي و بيكفايتي [برخي] مسوولان به عنوان «مصيبت اعظم» ياد كرده و گفته است: «اگر چه فاجعه سقوط هواپيماي مسافربري و علت آن به قدر كفايت براي ما مصيبتبار است، لكن بيصداقتي و بيكفايتي [برخي] مسوولان عالي نظام در برخورد با اين موضوع، مصيبت اعظم است. سالهاست همه خيرخواهان تلاش كردهاند كه بگويند اداره مملكت با فريبكاري و دروغ ميسر نخواهد شد و معالأسف گوش شنوايي يافت نشد.» آيتالله امجد تنها راه عبور از اين اوضاع را «بازگشت به خدا و حقيقت و صداقت» دانسته و گفته است: «از مردم عذر بخواهيد؛ كشور ماتمزده است. چرا عزاي عمومي اعلام نميشود؟ بگذاريد به همان نحو كه مردم با اختيار خود براي تشييع جنازه شهيد سليماني كه او را سرباز صادقي براي كشور خود ميدانستند شركت كردند، اكنون نيز در تشييع شهداي اين حادثه تلخ شركت كنند و حرف خود را بهگوش شما برسانند.» اين استاد حوزه علميه در اين پيام با بيان اينكه «اشتباهات جگرسوز خود در مورد شهداي آبانماه را تكرار نكنيد»، ادامه داد: «اين مردم همان مردمي هستند كه در زمان دفاع مقدس آنچنان اعتماد راسخي به امام و مسوولان داشتند. با اين مردم بازيگري نكنيد و فرصتها را قدر بدانيد.»
سه وجه مهم ماجرا
عباس عبدي، فعال سیاسی اصلاح طلب نیز در یادداشتی نوشته است: اتفاق تاسفبار سقوط هواپيما سه وجه برجسته اصلي و چند وجه محدودتر و فرعي داشت كه بايد ميان آنها تمايز قائل شد.
وجه اول كه برجستهتر مينمود، ساقط شدن يك هواپيما به وسيله يك موشك پدافندي است. در اين باره پرسشهاي فراواني مطرح است؛ اينكه چرا كل آسمان ايران در آن لحظات بسته نشده است؟ يا اينكه چرا اين هواپيما از طرف رادار شناسايي نشده؟ در حالي كه آن ساعت نقطه پيك ترافيك هوايي تهران است. حتي ممكن است فرضيههاي خرابكاري خارجي در وقوع اين حادثه را مورد بحث قرار داد به ويژه آنكه شواهد و قرائن (بدون اظهارنظر درباره اعتبار يا دقت آنها) در اين زمينه وجود دارد كه امكان بررسي آنها هست.
وجه دوم اين رويداد تلخ و در ادامه آن، نحوه برخورد با خانوادههاي دغدار بود كه بايد توجه صددرصدي به آنان ميشد. انسان بماهو انسان بايد در هر نظامي ارزشمند باشد. در اين ميان شهرونداني كه تابعيت دارند بايد از ارزش مساوي و بسيار بالايي برخوردار باشند. حكومت براي مردم است. مردم و شهروندان بايد در نقطه محوري سياستهاي هر حكومتي باشند. اين حد از بيمحلي و بيتوجهي به اين كشتگان بيگناه و نخبه و خانوادههاي آنان را مقايسه كنيد با رفتاري كه با كشتهشدگان بيگناه مسجد ارگ تهران در سال 1383 رخ داد. البته آن حساسيت خوب و بجا بود ولي اين حد از بيتوجهي قابل پذيرش نيست و ناشي از تبعيض است و عوارض سوئي دارد.
چه اشكالي داشت كه همه آنها دعوت شوند و در جريان رسيدگيها قرار گيرند، نماينده داشته باشند، از آنان استمالت شود؟ اگر خودمان كسي را از دست دهيم چه حالي خواهيم داشت؟ قدرت تخيل ميتواند ما را به جاي خانوادههاي داغدار نشانده و در درد و غم آنان شريك شويم. آنان بايد از طريق همدردي كامل صاحبان قدرت با بازماندگان حس ميكردند كه حامي رسمي دارند و اگر هم خطايي صورت گرفته آن را تحمل ميكنند. ولي اين نحوه رفتار جز اينكه بر زخمهاي اين خانوادهها نمك ميپاشد هيچ نتيجه ديگري ندارد.
آبروي هر نظامي در گرو عزت و سربلندي و احترامي است كه مردمش دارند و نه برعكس. با وجود اين مساله مهمتر و كليديتر در اين رويداد براي مردم ما و تا حدي مردم جهان، پنهانكاري آگاهانه رخ داده و حتي بيان صريح و خلاف واقع مقامات رسمي بر تكذيب برخورد موشك بود. حتي ميتوانستند اعلام كنند كه تا رسيدگي كارشناسي صورت نگيرد، ما هيچ اظهارنظر سلبي و ايجابي نميكنيم. هرچند اين اظهارنظر هم كافي نبود، بلكه از مواضع فعلي كمتر ضرر داشت، زيرا از نظر عرف بيروني كليت حكومت يكپارچه است و چون ميدانستند كه با شليك زدهاند بايد همان را اعلام ميكردند و سپس بلافاصله ميگفتند كه در پي تعيين چرايي ماجرا هستند. اين وجه سوم اين رويداد ناگوار است كه اهميت بيشتري دارد. اينكه آنان ميدانستند با شليك موشك هواپيما سقوط كرده است و در عين حال به مردم و حتي به بخشهاي ديگر حكومت از جمله وزارت راه و سازمان هواپيمايي دولت و غيره اعلام كردهاند كه موشك شليك نشده و حتي اين فرضيه را مضحك معرفي كردهاند؟ حتي پس از اعلام ماجرا هم خلافگويي را ادامه دادند. مشكلي كه اكنون وجود دارد، زير سوال رفتن اعتبار تمامي ادعاهاي موجود است. تمام كساني كه به نحوي در اين پنهانكاري بهطور مستقيم يا غيرمستقيم نقش داشتهاند، پيش از هر كاري بايد تكليف خود را با اين اتفاق و عمل روشن كنند. پيش از آن هر موضعي كه بگيرند، حمل بر دروغ خواهد شود. اين رفتار زشت در گذشته نيز وجود داشته است و متاسفانه به مذاق برخيها خوش ميآمد، لذا به آن عادت كردند در نتيجه در اين مورد خاص كه مرتكب شدند هزينه همه بدهكاريهاي سابق را بايد بپردازند. من شخصا شاهد بودهام هنگامي كه دروغگويي برخي دستاندركاران را شرح ميدادم يا ديگران گفتهاند، طرفهاي شنونده به جاي آنكه ناراحت شوند و اخم كرده يا گريه كنند، خنديدهاند! برخورد تند و از روي ناراحتي مردم با پنهانكاري در اين ماجرا به نوعي تسويه حساب با تمامي دروغهاي گفته شده قبلي نيز هست. گرچه هر سه مساله مهم است، ولي سومي اهميت تعيينكننده و بيشتري دارد و به نوعي دو مورد ديگر نيز ريشه در وجود همين مشكل سوم دارند.
پس شما که خودتان درست و غلط را با اهداف سیاسی قاطی می کنید حق سخن گفتن از صداقت ندارید.
می خواهند عقده های پنهان را خالی کنند