کد خبر: ۶۳۶۱۸۳
تاریخ انتشار : ۲۳ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۸:۱۴
نگاهی به فیلم دشمنان ساختۀ علی درخشنده

فقط فرا متن و دیگر هیچ

فیلم دشمنان، به ماجرای کاراکتری به نام زهره مشیری (با بازی رویا افشار) می پردازد. در ابتدای فیلم، بحث بر سر شبنامه های است که بر ضد او نوشته، و پخش شده است. می گویند؛ او به پسربچه های مدرسه ای گیر می دهد. همسرش، به خاطر بداخلاقی زهره، پا به فرار گذاشته و او را ترک کرده است.
آفتاب‌‌نیوز :

امید بی نیاز* : «دشمنان» نه در متن که در «فرا متن» دو نکته قابل تأمل داررد؛ اول، بستر عمیق روانشناسی که استعداد خلق درامی روان شناختی را فراهم می سازد. دوم، داستانی کاراکتر محور که شخصیت اصلی اش، به شدت متفاوت و خاص است؛ شخصیتی که به شکلی غیر منتظره از یک «سادومازوخیسم حاد» رنج می برد. آنگونه که در مقابل مرگ نزدیکانش نه تنها بی تفاوت، بلکه حتی نوعی رضایت خودآگاه، یا ناخودآگاه در میمیک چهره اش می نشیند!

هیچ کدام از این دو قرائت (فرا متنی) که پیشتر هم گفته شد، در فیلم دنبال نشده است. کارگردان با سهل انگاری، کلی نگری و خامی هرچه تمامتر، این بستر و مسیر شخصیت پردازی کاراکتر محوری را نابود کرده و مهر بطلان بر درامی با دستمایه های گسترده روان شناختی زده است.

این فیلم در مرز میان واقعیت و کابوس، روزمرگی و رویا شکل می گیرد. اما نه قادر است؛ روی این تیغ دو لبه حرکت کند، نه بُعدی را پر رنگ تر کرده و به آن رنگ و لعاب ببخشد. یعنی درام، نه به سوی واقعیت بر می گردد و به روایتی از یک معظل اجتماعی اکتفا می کند، نه به سوی رویا و بُعد روانشناسی می رود که از دیدِ نگارنده خاستگاه اصلی اش همان جاست. کارگردان «تم» را در همان نطفه خفه می کند؛ تا اثری بی حس و حال، نماهای بی جان و بی رمق، فیلمبرداری سست، نور و تونال رنگ خفه، ریتم خسته کننده و ده ها ضعف و ایراد بیانی و بصری دیگر را به جا گذارد.

«کریستین متز» نظریه پرداز ساختارگرای سینمای فرانسه که از دل اندیشه های سوسور، فروید، لاکان، بارت و صد البته کراکوئر و «جنونِ کالیگاری وار» اش، می آید، اساس تئوری های خود را بر شباهت فیلم و رویا استوار ساخته است. به گفته متز، سینما به دلیل «زبان بودن» نیست که می تواند قصه های خوبی تعریف کند، بلکه به دلیل بیان قصه های خوب است که می تواند «زبان» باشد. به همین دلیل تشریح فیلم کار سختی است!

فقط فرا متن و دیگر هیچ

شاید طلایی ترین جمله ای که از جوهر ذهن و ربان متز، می آید، اشاره او به سادگی جادویی سینما برای بیانی تأثیر گذار است. او می گوید: « سینما هنر ساده ای است. بنابراین، هر لحظه ممکن است؛ قربانی این سادگی شود!»

این جمله به حدی کلیدی و راهگشاست که می تواند مثل یک تلنگر بر ذهن هر کارگردانی در هر دوره و برهه کاری اش فرود آید؛ تا او از رسالت تولید و ارزش قائل شدن برای مخاطب آگاه کند.

فیلم دشمنان، به ماجرای کاراکتری به نام زهره مشیری (با بازی رویا افشار) می پردازد. در ابتدای فیلم، بحث بر سر شبنامه های است که بر ضد او نوشته، و پخش شده است. می گویند؛ او به پسربچه های مدرسه ای گیر می دهد. همسرش، به خاطر بداخلاقی زهره، پا به فرار گذاشته و او را ترک کرده است. از این ور، از پسرش هم خبری نیست. دخترش را هم، همدست او در کارهای بدش می دانند. حتی می گویند؛ زهره، از سوپر مارکت دزدی می کند و دزدکی چیزهایی را بر می دارد که پول آن را نمی دهد؛ که البته این مسئله در صحنه های بعدی به وضوح نشان داده می شود.

فقط فرا متن و دیگر هیچ

بی شک نکته پخش شبنامه ها که بدی های زهره مشیری را افشا می سازد، معمای داستان است. این مسئله نه در پایان، بلکه در چندین صحنه مانده به آخر فیلم مشخص می شود. در واقع، کار خودش است! زهره مشیری، این چیزها را درباره خودش می نویسد. خودش هم آن را پخش می کند. همان شخصیتی که در ابتدای این گفتار تحت کاراکتر بیمار «سادومازوخیسم» به آن اشاره شد. هدف او، به روشنی مشخص است. او با پخش کردن شبنامه علیه خودش، ذهن همسایه ها را درگیر خود کرده و آنها را به لحاظ ذهنی و زمانی آزار می دهد. سوژه برای یک درام روانشناختی مهیاست. اما همچنانکه گفته شد، هیچکدام از دستمایه های روان شناسی پر رنگ نشده است. شاید بنابر گفته متز، اگر به همین سادگی از ابعاد پیچیده شخصیت حرف زده می شد، کارگردان قربانی سادگی سینما نمی شد.

«دشمنان» می توانست فیلمنامه ای باشد که در مشاوره با نه یک، بلکه چند روانشناس، درست تر و دقیق تر آنالیز و دنبال شود. اما کارگردان فقط به یک تیپ یا «دکور روانشناس» در فیلم بسنده کرده است. به اصطلاح روانشناسی که در فیلم بیش از معاینه بیمارش، قصد نزدیک شدن به او را دارد!

*عضو انجمن نویسندگان و منتقدانه سینمای ایران

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین