کد خبر: ۶۳۸
تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱۳۸۳ - ۱۴:۴۰

تعادل هسته‌اي

NUCLEAR EQUIVALANCE
آفتاب‌‌نیوز : تعادل هسته‌اي به وضعيتي گويند كه در آن هر يك از دو طرف فاقد توانايي هسته‌اي لازم براي وارد كردن آسيبي بيشتر به طرف ديگر است (به تعادل هسته‌اي اغلب برابري هسته‌اي هم مي‌گويند) مفهوم تعادل هسته‌اي به سبب آنكه به لحاظ سياسي پذيرفتني به نظر مي‌رسد نزد قدرت‌هاي هسته‌اي مقبوليتي فزاينده مي‌يابند. هر چند دستيابي به تفوق هسته‌اي ممكن است آرماني‌تر و مطلوب‌تر باشد گفتني است كه نه ايالات متحده و نه اتحاد شوروي از عزم سياسي و يا منابع اقتصادي ضروري براي پيگيري اين رويكرد برخوردار نيست. به رغم مقبوليت «تعادل هسته‌اي» هنوز هم در باب معيارهاي اين تعادل ـ نه در داخل ايالات متحده و نه ميان ايالات متحده و اتحاد شوروي ـ هيچ گونه اجماعي وجود ندارد.
مثلاً مذاكرات كاهش تسليحات استراتژيك (استارت) بر حول محور داده‌ها دور مي‌زد ـ يعني دستيابي به توافقي در باب معادل‌ها در ساختارهاي نيرويي نامتقارن. دو طرف سخت مراقب بودند كه از گفتگو در باب بازده‌ها كه قابليت‌هاي عملياتي را در برمي‌گرفت حذر كنند. همان‌گونه كه ريچارد بتس عالم بلند آوازه علوم سياسي مي‌گويد «برابري را به وضوح برحسب شمار پرتاب‌كننده‌ها تعريف كردند، اما در بهترين صورت تنها به طور پوشيده، بر حسب ثبات، قابليت‌هاي كشندگي هدف سخت، نابودي حتمي و يا ديگر مصايبي كه صورت موجودي تسليحات نامتقارن عملاً در يك جنگ براي خصم ببار مي‌آورد، از اين برابري تعريفي به دست داده‌اند.» چنين وضعيتي البته تصادفي نيست. اندازه‌گيري داده‌ها فني‌ بسيار آسان‌تر از سنجيدن بازده‌ها بر حسب حدس و گمان است.
افزون بر اين گفتني است كه تعريفي كه هر طرف از منافعش به دست مي‌دهد مي‌تواند دستيابي به اجماع را در باب هر طريق روشني از تعادل هسته‌اي ناممكن سازد. همچنين در ايالات متحده، چند دستگي در ميان دستگاه دفاعي ممكن است نيل به يك اجماع را مانع شود. (نگاه كنيد به تعادل قدرت، نابودي حتمي متقابل، تصميم‌گيري هسته‌ا‌ي، گفتگوهاي محدود كردن سلاح‌هاي استراتژيك (سالت).
تعريف مفهوم تعادل هسته‌اي دشوار است. در واقع از تعادل هسته‌اي چندين تعريف عمده به دست داده‌اند. مثلاً در تعريف «حداقل سطح ممكن» كه نيكيتا خروشچف رهبر شوروي در واپسين سال‌هاي دهه 1950 پيشنهاد كرد و برخي از كارشناسان غربي هم از آن جانبداري كردند. تعادل هسته‌اي را با توانايي ضربه دوم متقابل (بي‌توجه به نابرابري‌ها در سطوح نسبي توان انهدامي) مرتبط مي‌كند. بنابراين، انهدام حتمي متقابل، حتي در سطوح نابرابر، به مثابه تعادل است. تعريف به اصطلاح خيابان ماديسون، هر چند پيچيده‌تر است بر محاسبات تبادلي محمول است بدين معني كه مزيت را بر ادراكات ساده‌انگارانه سرآمدان آموزش نديده استوار مي‌كند. اين تعريف با چندين شاخص محص قدرت، ضربتي كه به آساني قابل مشاهده است گره خورده است (مثلاً اندازه، تعدادو امروزي بودن وسايل پرتاب). بسياري از خبرگان برآنند كه بهترين تعريف همانا تعريفي است كه توزيع قدرتي را منظور نظر قرار دهد كه هيچ‌گونه مزيت نابي را چه در قابليت‌هاي ضد نيرو و يا ما بعد حمله و يا ذخاير ضد ارزش ما بعد تبادل هسته‌اي در نظر نگيرد. بديهي است كه دستيابي به تعادل هسته‌اي به سبب ناتواني ايالات متحده و اتحاد شوروي براي به تصويب رساندن فرمولي پذيرفتني، اگر نگوييم ناممكن، كه بسيار دشوار است. تا زماني كه به اين مهم دست نيافته‌ايم، احتمال چنداني وجود ندارد كه تعادل هسته‌اي چيزي بيشتر از يك هدف مطلوب باشد كه فاقد هرگونه ارزش عملياتي است.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین