۱۰۰ سال پیش، ایران وضعیت مشابهی با امروزش داشت؛ ویروسی مرگبار از کشوری غریبه به ایران آمده بود روزانه صدها هزار نفر در اثر ابتلا به آن کشته شدند.
نام آن کشور غریبه اما به جای چین، روسیه و اسم ویروس مرگبار هم به جای کرونا، آنفلوآنزا بود. شیوع آنفلوآنزای اسپانیایی، گاهی در سایه اتفاقات جنگ جهانی گم میشود، اما در آن روزها ۵۰۰ میلیون نفر از جمعیت ۲میلیاردی جهان به این ویروس مبتلا شدند و میلیونها نفر هم کشته شدند؛ بین ۱۷ تا ۵۰ و یا حتی ۱۰۰ میلیون.
اما برخلاف اسمش، منشاء اصلی آنفلوآنزای اسپانیایی، اصلا اسپانیا نبود. کشورهای زیادی مثل اسپانیا، فرانسه، آلمان و ایالات متحده آمریکا گزارشات اولیه میزان ابتلا و قربانیان بیماری را پنهان کردند، اسپانیا این کار را انجام نداد و برای چندین سال به عنوان منشاء اصلی بیماری شناخته شد.
براساس تحقیقی که در سال ۱۹۹۹ توسط دانشمندان بریتانیایی انجام شده است، احتمالا منشاء آنفلوآنزای اسپانیایی بیمارستانی در فرانسه بود که میزبان هزاران قربانی حملات شیمیایی بود، تحقیقات دیگری هم منشاء این ویروس را چین، اتریش، ایالات متحده آمریکا و ... معرفی کردند.
«تف، مرگ پخش میکند»
جدا از منشا این بیماری، ویروس آنفلوآنزا شباهات زیادی کروناویروس داشت؛ بیماری هیچ درمانی نداشت و واکسن آن هم حدود ۲۰ سال بعد کشف شد. ترس و وحشت ناشی از گسترش این ویروس هم به جای فضای مجازی در خیابانها پخش میشد.
رابرت هیکس، مدیر سابق موزه ماتر در فیلادلفیا، در این رابطه به نیویورک تایمز میگوید: «شیوع بیماری به حدی زیر هم زمان با جنگ بود که پوسترهای درخواست کمک مالی همچنان در خیابانها دیده میشد، اما کم کم به جای آن پستری با نوشته "تف، مرگ پخش میکند" در خیابانهای آمریکا دیده میشد.»
البته شرایط در آن روزها بسیار وحشتناکتر از چند ماه اخیر بود، پرستان و پزشکان بسیاری در خط مقدم جنگ کشته شده بودند و بیمارستانها خالی از نیرو بودند، نیویورک تایمز در این رابطه مینویسد: «شهر از تابوت خالی شده بود و خاکسپاریهای دستهجمعی انجام میشد، چرخ دستیها در خیابان حرکت میکردند تا مردگان را جمع کنند.»
نانسی هیل، مدیر موزه ماتر در این رابطه میگوید: «مادربزرگ کسی به یاد دارد که به خیابان رفته بود و برایش این سوال پیش آمده بود که چرا این جمعیت در چمنها خوابیدهاند. وقتی پیر شد فهمید که آنها همه مرده بودند.»
شیوع آنفلوآنزا و مرگ میلیونها نفر در سراسر ایران
این وضعیت در ایران وحشتناکتر هم بود، این ویروس در موج مختلف وارد کشور شد و گفته میشود ۱ تا ۲ میلیون نفر در این اپیدمی کشته شدند.
امیر افخمی، استاد دانشگاه جرج واشنگتن در این رابطه در مقالیه به اسم «تجربه ایران از پاندمی ۱۹۱۸ آنفلوآنزا» مینویسد: «خطرات فیزیکی آنفلوآنزا در ایران عظیم بود و چیزی بین ۸ تا ۲۱ درصد جمعیت در این اتفاق کشته شدند. ایران جزو کشورهایی است که بیشترین آسیب را از شیوع آنفلوآنزا در سال ۱۹۱۹ دید.»
اطلاعات بسیار کمی از شیوع آنفلوآنزای اسپانیایی در ایران وجود دارد، اما گفته میشود تعداد قربانیان این ویروس در ایران بیشتر از مناطق روستایی بودند تا شهرها.
یکی از شاهدان، وضعیتی که در یکی روستاهای قشقایی در جنوب ایران دیده را اینگونه توصیف میکند: « پنج هم قبیلهای خود را دیدم که مریض کنار خیابان حضور داشتند، پنج روز بعد جسد آنها را کنار نهر آبی دیدم، کسی باقی نمانده بود تا آنها را خاک کند.»
جایی دیگر نوشته شده است که روستاهای اطراف یزد ۲۵ و روستاهای اطراف کرمان ۳۰ تا ۴۰درصد جمعیت خود را از دست داده بودند.
همچنین گفته میشود این ویروس با سه موج مختلف وارد ایران شده و در کشور پخش شده است، در موج اول ویروس در سومین هفته ماه اوت طریق روسهای شهر عشقآباد وارد مشهد شده است و به دلیل وجود سربازهای روسی و بریتانیایی و همچنین زائران این شهر، ویروس در کل اران پخش شده است؛ در هفته چهارم اوت وارد شهر شهر بیرجند شد، در ماه سپتامبر آنفلوآنزا کل استان خراسان و سیستان بلوچستان پخش شد و بعد هم به یزد و دیگر شهرهای ایران رسید.
نحوه شیوع آنفلوآنزای اسپانیایی در ایران
سرانجام در ۲۴ سپتامبر در روزی که باد غربی شدیدی در ایران وزید، آنفلوآنزا به تهران رسید و همین اتفاق باعث شد این بیماری به «ناخوشی باد» معروف شود.
گفته میشود دولت ایران به شیوع این ویروس بسیار دیر واکنش نشان داده بود.
موج دوم این ویروس هم از طریق بمبئی وارد سواحل جنوبی ایران و بوشهر شد. یک نیروی اعزامی بریتانیا در ایران در رابطه با شرایط آن روزهای ایران نوشته بود: «ما در اوچ آنفلوآنزای اسپانیایی هستیم و نیروهایمان از این موضوع آسیب شدیدی دیدهاند، بیمارستانهای همدان پر از بیمار است، اپیدمی وارد شهرها شده و به نظر میرسد تقریبا نیمی از جمعیت بیمار شدهاند.
سومین موج آنفلوآنزا در ژانویه ۱۹۱۹ وارد بلوچستان شد، اما این بار این بیماری وارد شهرها و دیگر مناطق کشور نشد.
از آنفلوآنزا تا کرونا
حالا بیش از ۱۰۰ سال از همه این اتفاقات گذشته است و سرتاسر ایران با ویروس ناشناخته جدیدی به نام کرونا درگیر شده است، شرایط به جایی رسیده است که هر کسی آرزو دارد علایم بیماریش، علایم آنفلوآنزا باشد و نه کرونا، آنفلوآنزایی که صد سال میلیونها نفر از جمعیت ایران را کشت.
دکتر پل آفیت، متخصص واکسان و بیماریهای عفونی در این باره به نیویورک تایمز میگوید: «فکر میکنم با همان ترسی روبرو هستیم که مردم آن زمان نسبت به آنفلوآنزا داشتند، این احساس که هیچ چارهای وجود ندارد.»
در ۱۹۱۸، اطلاعات نادرست و سانسور دولتها منجر به شیوع ویروس به سرعت بیشتری شد و امروز با کمک اینترنت نه تنها شیوع ویروس سرعت گرفته بلکه یک ترس همگانی هم در حال پخش شدن در سرتاسر جهان است.
میشل یودل، تاریخدان و متخصص اخلاق در بهداشت عمومی در این باره میگوید: «برای کسب اطلاغات میتوانیم به کتابهای تاریخ نگاه کنیم. هیچ نیازی نیست که تلویزیون را برای به دست آوردن اطلاعات روشن کنیم، نباید این کار را انجام بدهیم.»