آفتابنیوز : آفتاب: در حالیکه مقامات رسمی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی با مثبت خواندن گزارش اخیر «محمد البرادعی» مدیركل آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره فعالیت هستهای ایران از آن استقبال کردهاند و حتی احمدینژاد در یک موضعگیری رسمی از این گزارش به منزله «مختومه شدن پرونده هستهای ایران» یاد کردهاست، مدیرمسؤول روزنامه بانفوذ «کیهان» درباره این گزارش ابراز بدبینی کرد.
«حسین شریعتمداری» در سرمقاله شماره روز شنبه «کیهان» در اینباره نوشت: گزارش اخیر، اگرچه مانند گزارش های قبلی، از بندهای «دو پهلو» خالی نیست و نمونههای فراوانی از روزنههای مورد انتظار و پسند گروه 1+5 نیز در آن دیده میشود ولی میتوان این گزارش را در مجموع «تا اندازه ای مثبت»- تاكید میشود كه فقط تا اندازه ای مثبت- ارزیابی كرد و البته، این نكات مثبت در مقیاسی نیست كه به مفهوم بسته شدن پرونده هستهای كشورمان باشد، چرا كه برخلاف نظر برخی از مسئولان هستهای كشورمان- و با پوزش از آنان- آقای البرادعی در گزارش اخیر خود، باز هم و برای چندمین بار، فصلهای روشنی از فعالیت هستهای ایران را به گونهای «مبهم» و «دو پهلو» گزارش كرده و از این طریق، بستری غیرحقوقی برای كش دادن پرونده پیش پای شورای امنیت و گروه 1+5 گسترده است.
در ادامه این مطلب، به چند نكته زیر اشاره شده است:
1- گزارش مدیركل آژانس شامل دو نكته مثبت است كه عبارتند از؛
الف: در بند 9 از فصل «مسائل باقیمانده» به آزمایشات جداسازی پلوتونیوم اشاره شده و آمده است كه در نشست هفتم آگوست 2007 - 16 مرداد 1386- تهران، مسئولان ایرانی در این باره اطلاعات بیشتری در اختیار آژانس قرار دادند و آژانس با در نظر گرفتن اطلاعات جدید به این نتیجه رسید كه اظهارات ایران درباره این آزمایش ها با یافته های آژانس مطابقت می كند، بنابراین، مسئله آزمایشات جداسازی پلوتونیوم در TRR- راكتور تحقیقاتی تهران- حل شده تلقی می شود.
ب: در بند 10 از گزارش به ابهام آژانس درباره وجود ذرات بسیار غنی شده اورانیوم در نمونه های گرفته شده از كانتینرهای سوخت مصرف شده در تاسیسات كرج اشاره شده و آمده است «آژانس در بررسی های اخیر خود- آگوست 2007 تهران- به این نتیجه رسید كه اظهارات ایران با یافته های آژانس مغایرت ندارد و اكنون این مسئله حل شده است».
همانگونه كه ملاحظه می شود، البرادعی در گزارش اخیر خود 2 مسئله مهم از مسائل مورد چالش میان آژانس و ایران را تمام شده اعلام كرده و مستندات ارائه شده از سوی مسئولان هسته ای كشورمان را درباره این دو موضوع مورد چالش، پذیرفته است، كه باید این دو بخش از گزارش اخیر را مثبت ارزیابی كرد.
و البته این نكته نیز گفتنی است كه ایران، اطلاعات مربوط به آزمایشات جداسازی پلوتونیوم را پیش از آگوست 2007 نیز در اختیار آژانس قرار داده بود بنابراین كشدار شدن موضوع طی 3 سال گذشته و انگشت اتهام 1+5 روی این مسئله با توجه به روش ساده ابهام زدایی از آن، سؤال برانگیز است و آژانس باید به این پرسش پاسخ بدهد چرا علی رغم اطلاعاتی كه در اختیار داشت، طی 3 سال گذشته ابهام موجود- به زعم خود- را برطرف نكرده بود!
یا در پس این ماجرا یك اراده سیاسی، جایگزین بررسی های فنی و حقوقی نبوده است؟ مخصوصا آن كه آژانس موظف است بررسی های خود را در بستر فنی و حقوقی انجام دهد و مطابق اساسنامه از دخالت دادن مسائل سیاسی در بررسی های خود به شدت منع شده است.
2- و اما درباره نكات منفی گزارش البرادعی كه نسبت به نكات مثبت آن فزونی چشمگیری دارد، می توان به موارد زیر- فقط به عنوان نمونه- اشاره كرد.
الف: در پاراگراف 22 از فصل «خلاصه» گزارش، تاكید شده است «ایران به آژانس اجازه دسترسی به مواد هسته ای اعلام شده را داده و گزارش های محاسبات مواد هسته ای در ارتباط با مواد و تاسیسات هسته ای اعلام شده را ارائه كرده است» و بلافاصله می افزاید «اگرچه آژانس هنوز نمی تواند جنبه های خاص مربوط به میزان و ماهیت برنامه هسته ای ایران را تایید كند»!
در این پاراگراف دو پهلو، از یكسو، دریافت اطلاعات مربوط به فعالیت هسته ای ایران تاكید می شود و در همان حال با قید «برنامه های اعلام نشده» نتیجه می گیرد كه «آژانس هنوز نمی تواند ماهیت برنامه هسته ای ایران را تایید كند»! یعنی تكرار همان ادعای واهی كه ایران فعالیت های هسته ای اعلام نشده ای نیز دارد!
این درحالی است كه جمهوری اسلامی ایران طی 2 سال با تعلیق تمامی فعالیت های هسته ای خود و پذیرش داوطلبانه اجرای پروتكل الحاقی، به آژانس اجازه داد از تمامی مراكز هسته ای كشور به روش از هر مكان در هر زمان بازرسی به عمل آورد. بنابراین «فعالیت های اعلام نشده» جنبه حقوقی و فنی ندارد، بلكه فقط یك بهانه جویی برای فرصت سوزی و باج خواهی آمریكا و متحدانش است و دیگر هیچ.
ب: در پاراگراف 23، از طرح كاری- مدالیته- استقبال شده و آمده است اگر ایران در نهایت درباره مسائل باقیمانده(!) توضیح بدهد «آژانس در موضعی خواهد بود كه تاریخچه برنامه هسته ای ایران را بازسازی كند» یعنی عادی شدن پرونده هسته ای ایران مشروط به همكاری درازمدت كشورمان با آژانس در آینده است.
«بازسازی تاریخچه برنامه هسته ای» به مفهوم آن است كه آژانس اعلام كند، اگر در فعالیت های گذشته ایران قصور و تقصیری وجود داشته، این قصور و تقصیرها- FAILUR BREACH- بررسی و مرتفع شده است. آقای البرادعی درحالی وعده این هدیه! را به ایران می دهد كه پیش از این در اجلاس نوامبر 4200- آبان 3138- شورای حكام، با صدور یك مفاصای رسمی- CORRECTIVE MEASURE- تمامی قصورها و تقصیرهای احتمالی- بخوانید ادعایی- در پرونده هسته ای ایران را برطرف شده دانسته بود، بنابراین آقای البرادعی در این بخش گزارش یاد شده از كیسه خودمان به خودمان هدیه داده است!
ج: در همان پاراگراف 32 تاكید شده كه كلید اجرای موفقیت آمیز «طرح كاری» ارائه همه اطلاعات و دسترسی به همه اسناد و اشخاص مورد نظر آژانس و پایبندی ایران به پروتكل الحاقی است، كه باید گفت؛ اولاً؛ ایران اجرای داوطلبانه پروتكل الحاقی را با مصوبه مجلس و درپی ارجاع پرونده به شورای امنیت سازمان ملل متوقف كرده بود چرا كه بعد از ارجاع پرونده، دیگر پای بندی به پروتكل بی معنی بود و ثانیاً؛ مطابق مواد 94، 05، 15 و 25 كنوانسیون 9196 وین، هیچ كشوری را نمی توان وادار به پذیرش یك معاهده و یا وادار به پذیرش پروتكل های الحاقی كرد، مضافاً آن كه آژانس اجرای پروتكل را منوط به امضای دولت ها و تصویب پارلمان ها دانسته است بنابراین درخواست البرادعی دخالت در امور داخلی و مخصوصاً دخالت ناموجه در گردش كار مجلس شورای اسلامی است.
د: در پاراگراف 42 آمده است «زمانی كه برنامه هسته ای گذشته ایران مشخص شد، ایران نیاز به ادامه اقدامات اعتمادساز درباره ماهیت و میزان برنامه هسته ای كنونی و آینده خود دارد»! به بیان دیگر، آژانس بعد از 3 سال چالش و بازرسی های پی درپی و دریافت اطلاعات سری هنوز فعالیت هسته ای گذشته ایران را مبهم! و غیرقابل اعتماد! میداند و علاوه بر آن معتقد است كه بعد از روشن شدن این گذشته هستهای! تازه ایران بایستی درباره ماهیت برنامه های هسته ای آینده خود نیز اعتمادسازی كند!... یعنی بعد از این همه، باز هم قرار است قافله پرونده هسته ای ایران تا به حشر، لنگ باشد!
در اینباره گفتنی است كه در هیچیك از نظامهای حقوقی دنیا و از جمله حقوق بینالملل، «نیت»ها و «انگیزه»های احتمالی شخصیتهای حقیقی و یا حقوقی مورد بازخواست قرار نگرفته و درباره آن حكم صادر نمیشود، به عنوان مثال نمیتوان كسی را با این احتمال كه ممكن است در آینده مرتكب جرمی شود مورد مؤاخذه و پیگرد قرار داد!
از سوی دیگر، در معاملات، معاهدات و قراردادها، هیچ مقوله ای از جنس «كیف» كه قابل اندازه گیری نیست، ملاك و مبنا قرار نمی گیرد بلكه تمام «كیفیت»ها به «كمیت» تبدیل می شوند تا قابل محاسبه باشند. و در موضوع مورد مناقشه، برای اطمینان از عدم انحراف فعالیت هسته ای یك كشور قوانین و مقرراتی وضع شده است كه تاسیس آژانس بین المللی انرژی اتمی، معاهده NPT و پادمان های مربوطه به همین منظور است و آژانس با بازرسی ها و بررسی های قانونی می تواند از انحراف احتمالی فعالیت هستهای یك كشور عضو باخبر شود و اگر قرار بود «نیت»های احتمالی مورد بازخواست قرار گیرند، دیگر به دستگاه عریض و طویل آژانس و قوانین و پادمان های مربوطه نیازی نبود. اگرچه هم اكنون هم این سازمان نه فقط كارآیی و اعتبار، بلكه موجودیت خود را نیز از دست داده است.
3- با توجه به نكات فوق كه فقط اندكی از بسیارهاست و شرح بیشتر آن از محدوده این نوشته بیرون است، گزارش اخیر البرادعی، اگرچه خالی از- حداقل- دو نكته مثبت نیست ولی در این گزارش فقط صورت مسئله تا حدودی تغییر كرده است و در ماهیت كینهتوزانه و باج خواهانه آژانس علیه پرونده هستهای ایران تغییر چندانی دیده نمیشود كه خوشبینی برخی از مسئولان محترم را درپی داشته باشد.
و اما، بدیهی است كه ایران اسلامی مسئول برخوردهای كینه توزانه و غیرقانونی آژانس نیست و آنچه از مسئولان هستهای كشورمان انتظار میرود، ایستادگی در برابر باجخواهی آمریكا و متحدانش است كه باید اذعان كرد در انجام این وظیفه كوتاهی نكرده اند بلكه تنظیم چارچوب اخیر- مدالیته- از سوی آنان، هوشمندانه بوده است و به نظر میرسد مسئولان محترم به این نكته بدیهی واقف هستند كه امروزه در عرصه بین الملل هر كشوری به اندازه میزان قدرتی كه دارد سهم میبرد و از این روی اصرار آنان بر ادامه فعالیت هستهای و توسعه آن قابل تقدیر بوده و صد البته هوشیاری توأم با احتیاط و به دور از برخی خوشبینیها نیز ضروری است.