آفتابنیوز : آفتاب: بررسی سیر تاریخی و اقتصادی سرنوشت برنامههای توسعهای در كشور مانند ایران باید در حوزههای مختلف ولی مرتبط با هم صورت بگیرد، ناكارآمدی برنامهها و انحراف دولتها از این برنامهها، دو حوزهای هستند كه با واكاوی آنها ریشهها و زمینههای وضعیت توسعه در كشور تبیین میشود.
دكتر فرشاد مومنی، استاد دانشگاه در میزگرد بررسی علل ناكامی برنامههای توسعهای در ایران گفت: علل ناكارآمدی برنامههای توسعهای چه در حوزه ایران و چه در مقیاس جهانی بسیار مورد تحلیل قرار گرفته است و در مجموع در عصری كه دانایی در آن نقش اساسی ایفا میكند و سهم آن در تولید ارزش افزوده غیرقابل انكار است علت اصلی ناكارآمدی برنامههای توسعهای را باید در ضعف عنصر دانایی جستجو كرد.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: ناامنی یكی از عمدهترین پیامدهای گریزناپذیر شرایط نیمه استعماری و همچنین معلول قرار گرفتن كشور ما در منطقه حساس و استراتژیك جهان است. گرچه به طور سنتی این ناامنی را در ناامنی فضای عمومی خلاصه میكنند ولی امروزه ثابت شده اختلال در امنیت سرمایههای اجتماعی بسیار زیانبارتر از ناامنی در حوزه عمومی است و این معضلی است كه در تمام این سالها كشور با آن درگیر بوده است.
مومنی افزود: گرچه با قدرت یافتن دولت مركزی در ایران و خصوصا پیروزی انقلاب اسلامی ناامنیهای عمومی به طور چشمگیر كاهش یافت ولی ناامنی در سرمایههای اجتماعی هنوز هم به صورت ریشهدار وجود دارد. نمونه بارز این ناامنی در مجموعه برخوردهایی است كه با سازمان مدیریت و برنامهریزی صورت گرفت. واقعیت این است كه سازمان مدیریت و برنامهریزی كشور با پتانسیل بالای كارشناسی و كوهی از تجربه نظارتی و تدوین برنامه خود از ناامنی و اختلال در حفظ سرمایههای اجتماعی ضربههای شدیدی خورده است كه انحلال این سازمان در حكم شلیك تیر خلاص بر پیكره این مجموعه عظیم كارشناسی بود.
وی با اشاره به عمر كوتاه مدیریت در سازمان مدیریت و برنامهریزی گفت: طی 28 سال گذشته 12 رییس در سازمان برنامه تغییر كردهاند كه با احتساب مدیریت طولانی مدت یكی از روسا، عمر ریاست در سازمان مدیریت و برنامهریزی به طور متوسط 18 ماه بوده است و این یعنی سازمانی كه باید در اركان كشور ثبات و برنامهریزی را القا كند به شدت دچار تزلزل مدیریت بوده است و جالب آنكه از این 12 نفر تنها سه نفر فارغ التحصیل رشته اقتصاد بودهاند.
این استاد دانشگاه افزود: با وجود تمامی این مشكلات و چالشهای فراوانی كه سازمان مدیریت و برنامهریزی با آن مواجه بوده به اعتقاد من سازمان مدیریت و برنامهریزی یكی از درخشان ترین نهادهایی است كه از ابتدا و اساسا ماهیت برنامهریزی داشته است و در عین حال كانون یكی از برجستهترین سازمانهای انباشت ذخیره دانش در كشور است.
وی گفت: بیتردید انتقادات فراوانی نسبت به عملكرد سازمان و برنامهای تدوین شده از سوی آن وارد است ولی برخورد صورت گرفته با سازمان مدیریت و برنامهریزی بدترین برخوردی بود كه برای حل چالشهای آن میتوانست انتخاب شود و بدنه مدیریت اقتصادی كشور در آینده نه چندان دور و با كاهش قیمت نفت بیش از پیش ضرورت وجود چنین نهادی را درك میكند.
مومنی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: بسیاری از نارساییهای موجود در برنامههای تدوین شده از سوی سازمان مدیریت ناشی از عوامل بیرونی بود كه به این سازمان فشار آورده است كشور ما به دلایل متعدد در حوزه مسائل بنیادین توسعه، اجرا و برنامهریزی توسعه از مشكلات و محدودیتهای فراوانی رنج برده و میبرد و تمامی این چالشها در كنار فاكتور بسیار تاثیرگذار ناامنی سرمایههای اجتماعی دست به دست میدهد و تحقق برنامههای توسعهای را دچار اخلال میكند.
فرشاد مومنی همچنین گفت: بررسی سیر تدوین برنامههای توسعهای نشان میدهد، همواره مهمترین تصمیمات اثرگذار بر فرآیند توسعه كشور در پی یك شوك برون زا و خارج از برنامه اتخاذ شده است. شوك اصلاحات ارضی پیش از انقلاب در حالی وارد شد كه هنوز مركب برنامه سوم خشك نشده بود و برنامه اول اقتصادی پس از انقلاب هم از ناحیه سیاستهای تعدیل ساختاری ضربه خورد و همین روال باعث شد هیچگاه شاهد تحقق نسبی اهداف برنامههای توسعهای نباشیم.
وی با اشاره به اصرار برخی از كارشناسان مبنی بر نقش نفت در ناكامی برنامههای توسعهای گفت: من اعتقادی به این ایده ندارم. بررسیهای تاریخی نشان میدهد كه برخلاف نظر طرفداران نقش نفت در ناكارآمدی برنامههای توسعهای كه معتقدند به دلیل نبود وابستگی دولتها به مالیات كه تنظیم كننده رابطه ملت و دولت است، درآمدهای نفتی بلای جان اقتصاد ایران به حساب میآید چرا كه دولتها در هنگامی كه از درآمدهای سرشار نفتی محروم شدهاند نه تنها به مردم رو نیاوردهاند بلكه فشار و خشونت را افزایش دادهاند و نشانی از تمكین دولت از خواست مردم در دولتها مشاهده نمیشود.
این استاد دانشگاه گفت: متاسفانه مقوله برنامهریزی نیز در كشور ما درگیر پارادوكس همه یا هیچ شده است و دولتها با اولویت دهی به گرایشهای سیاسی خود و رقبای قبلی و بعدی، دستاوردها و سرمایههای گرانبهای اجتماعی را به راحتی نادیده میگیرند.
او ادامه داد: سیر تحولات اقتصادی ایران به وضوح این بیتوجهی به تجارب دولتهای پیشین و استفاده از دانش كارشناسان را نشان میدهد. در شوك نخست درآمدهای نفتی در سالها پیش، بدون اعتنا به هشدارهای كارشناسان و با داعیه تسریع در آبادانی و رشد كشور به تزریق بیرویه درآمدهای نفتی به اقتصاد كشور دست زده شد؛ در حالی كه این رویه برای كشور نتایج عكس به بار آورد. این نتیجه ناشی از بیتوجهی به اصول واضح اقتصادی و در نظر گرفتن تجارت روشن است. در جریان درخواست متممهای متوالی دولت از مجلس در سال گذشته نیز بهنوعی شاهد تكرار این اشتباه تاریخی بودیم.
او تصریح كرد: دولت در نامهای به مجلس اعلام كرد در صورتی كه نمایندگان با پرداخت مبالغ مورد نیازموافقت كند، دولت متعهد میشود تمامی 9 هزار پروژه نیمه تمام كشور را تا پایان دوره مسوولیت خود به اتمام برساند؛ ولی با وجود اینكه مجلس به هر روی با این متممها موافقت كرد، گزارش عملكرد سال 85 نشان میدهد در این سال تنها 42 پروژه عمرانی به اتمام رسیده، در حالی كه در سال 84 این رقم به 47 پروژه رسیده بود.
وی گفت: چنین نمونههایی ثابت میكند كه برخلاف این تصور غلط كه تامین منابع مالی برای توسعه كافی است، باید به اصول اقتصاد و برنامهریزی توسعه تن داد و پذیرفت كه اعتقاد و التزام به برنامههای تدوین شده یگانه راهحل حركت به سوی توسعه كشور است.