آفتابنیوز : محمدرضا یزدانپناه: «احزاب» را میتوان جزو معدود نهادهایی دانست که در تعریف آنها بین نظریه پردازان علوم سیاسی و اجتماعی هیچ اختلاف نظری وجود ندارد. از این منظر حزب «محلی است برای اجتماع تعدادی از افراد که با ایدئولژی و هدف واحد، به دنبال کسب اکثریت پارلمان و قوه مجریه هستند تا برنامهها و سیاستهای تئوریک خود برای اداره کشور را اجرایی نمایند».
البته نحوه به قدرت رسیدن احزاب در جوامع مختلف متفاوت است. راه طبیعی کسب قدرت توسط احزاب در کشورهایی با نظام سیاسی شورایی و دموکراتیک، شرکت آنها در انتخابات سراسری و ارائه برنامههای خود به مردم و کسب آرای اکثریت جامعه است اما در کشورهایی که نظام حکومتی آنها به صورت دموکراتیک درنیامده و قدرت مستقر، برای حفظ خود اقدام به سرکوب مطالبات سیاسی و اجتماعی چه به صورت سازمان یافته (احزاب و تشکل ها) و چه به صورت غیرسازمان یافته (جنبش های کور اجتماعی) میکند، احزاب ناچار میشوند تا در دراز مدت با استفاده از روشهای خشونت آمیز غالبا مسلحانه به دنبال کسب قدرت باشند. این روش در قرن اخیر بیشتر توسط احزاب و گروههای چپ مارکسیستی تجربه شدهاست.
اما راههای ورود احزاب به هسته مرکزی قدرت در جوامع مختلف هر چه که باشد، یک نکته را باید در هدف تمام آنها مشترک دانست: «کسب قدرت».
همانطور که پیش از این نیز ذکر شد، تمام دانشمندان علم سیاست این تعریف را که حزب برای به اجرا درآوردن برنامههای خود ملزم و ناچار به کسب قدرت است را پذیرفتهاند زیرا حزبی که به دنبال کسب قدرت نباشد اساسا با فلسفه وجودی و تشکیل خود در تناقض قرار می گیرد.
بنابراین، کندوکاو در این مسئله که «آیا هدف حزب برای قدرت گرفتن خدمت به مردم است یا صرف به دست آوردن قدرت؟» امری است که نه تنها در تعارض با اصل تحزب و فعالیت حزبی قرار میگیرد بلکه از سوی دیگر، آگاهی از آن نیز برای حاکمان غیرممکن است. چهآنکه تنها فرآیند قانونی، مشروع و پذیرفتهشده در جوامع دموکراتیک برای آگاهی از این امر که «احزاب از دستیابی به قدرت چه چیزی را دنبال میکنند؟»، برگزاری انتخابات آزاد با حضور و رقابت تمام احزاب است تا جمهور مردم با رای خود، نظر خویش را در مورد اینکه کدام حزب یا گروه سیاسی از به دست آوردن قدرت به دنبال حل مشکلات مردم بوده یا اینکه قدرت را تنها برای قدرت درنظر داشته، اعلام کنند.
اینگونه است که سخنان اخیر «سردار افشار» معاون سیاسی جدید وزارت کشور در مورد احزاب مبنی بر اینکه «احزاب به دنبال کسب قدرت مشروعیت ندارند» و تهدید وی درباره «حذف احزاب قدرت طلب از انتخابات مجلس هشتم»، نشاندهنده دو نکته بیشتر نمیتواند باشد؛ اول آنکه ایشان در نگاه خود به احزاب و پدیده تحزب اساسا توجه چندانی به فلسفه تشکیل این نهاد واسط دولت و اجتماع ومبانی نظری آن ندارد و نکته دوم آنکه معاون سیاسی وزارت کشور رای و نظر شخصی خود را جایگزین رای و نظر مردم کردهاست تا به جای آنها درباره صلاحیت احزاب برای اداره کشور نظر بدهد.
هرکدام از این دو مسئله را که بپذیریم، باید هشدار داد که تنها نتیجه حذف احزاب از چرخه اداره کشور توسط قدرت سیاسی مستقر و نه توسط رای مردم و «رجحان نظر فردی بر خرد جمعی» است که البته با سخنان صریح احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا می توانیم آسوده خاطر باشیم که دولتمردان دولت نهم این هدف را دنبال نمی کنند.