سارا اکبرزاده با بیان اینکه عشق ورزیدن به فرزندان امری زیبا و ضروری و رسیدگی به نیازهای آنان از وظایف والدین به شمار میرود، گفت: باید توجه داشت زندگی فقط فداکاری برای فرزند نیست و در صورت بروز رابطه ناسالم میان والدین، کودکان احساس گناه خواهند کرد و خود را در این میان مقصر می دانند.
وی تصریح کرد: کودکی که خود را مقصر در اختلافات والدین میداند در جامعه و مدرسه عملکرد مطلوبی نخواهد داشت و بالعکس همسرانی که روابط مطلوبی با یکدیگر دارند فرزندانی سالم و با نشاط دارند که در واقع، می توان اینگونه بیان کرد نوجوانانی شادتر هستند که والدین آنان از رابطه با یکدیگر رضایت بیشتری دارند.
این زوج درمانگر با بیان اینکه در روابط خانوادگی، آیا اهمیت دادن به فرزندان اولویت دارد یا رابطه والدین با یکدیگر افزود: در برخی خانواده ها توجه به فرزندان و شاد بودن آنها در بین خانواده ها از اهمیت بیشتری برخوردار است اما این موضوع را باید خوب دانست که تمرکز کردن صرف روی فرزندان، فقط در کوتاه مدت دستاوردهای مطلوبی به همراه خواهد داشت و از این رو کودک یا کودکان نازپرورده بالاخره روزی وارد جامعه میشوند و اگر روابط خانوادگی متعادل و مطلوبی را تجربه نکنند، نمیتوانند روابط خود را در جامعه به درستی مدیریت کنند.
اکبرزاده با بیان اینکه ناتوانی فرزندان در جامعه روابطی پر از نفرت، خستگی یا سردرگمی برای آنان بوجود خواهد آورد، اظهار داشت: توجه زیاد به فرزندان و بیتوجهی به مدیریت صحیح روابط میان همسران، موجب خواهد شد که اختلافات خانوادگی و آمار طلاق بالا رود.
وی افزود: در خانواده هایی که توجه به فرزندان از اهمیت بیشتری برخوردار است تعادل کمتری در روابط والدین با یکدیگر مشاهده می شود و علت این است که بعد از ترک خانه توسط فرزندان و مستقل شدن آنان، زن و شوهر انگیزه و دلیلی برای حفظ کانون خانواده ندارند.
این متخصص زوج درمانگر تصریح کرد: همسران با اهمیت دادن به نقش و جایگاه یکدیگر در روابط خانوادگی و ایجاد تعادل در میان اعضای خانواده، در زمان رفتن فرزندان، بر حساسیت این جایگاه و از طرفی در این مواقع به اظهار علاقه و اهمیت در کنار یکدیگر بودن بیشتر پی خواهند برد.
درضمن قیاس دوست داشتن دو نفر، که اصلا علاقه به آنها شبیه به هم نیست (همسر و فرزند) در کل کار اشتباهی است.
کسی که همسر خودش رو دوست داشته از صمیمیم قلبش قطعا بدونید که بچه هاش هم دوست داره
واگر نه کسی که اظهار دوست داشتن میکنه ولی ظاهر با اون چیزی که هست خیلی تفاوت داره پس این دوست داشتن نیست چون یک عادت میشه برای همسرهایی که از روی عادت همدیگر رو دوست دارند و تظاهر میکنند و بعدا بچه ها هستند این لطمه رو میخورند نه پدر و مادر
شوهرم بچه ننه وبچه خواهره
وفتی اون به اونها اهمیت بیشتری میده مگه من دیوونه ام خیلی بهش علاقمند باشم
درثانی تند خووه وپرخاشگر
دیگران هم برات ارزش قائل میشن
چون اول و آخرش بچه ها به هردلیلی از پیش پدر و مادر میرن فقط میمونه خودت و همسرت