این نخستین بار نبود که مراسم وداع مسیح با حواریونش یا همان عشای ربانی (شام خداوندی) به تصویر کشیده میشد. اما تجسم داوینچی از شام آخر مسیح در شبی که یهودا او را تسلیم کرد، جاودانهترین تصویری شد که از این روایت مذهبی به جا ماند. چهره آرام حضرت مسیح در میان چهره یاران متعجبش که هر کدام داستانی را روایت میکنند، تنها ظاهر این نقاشی پر رمز و راز است.
داوینچی بر خلاف سایر نقاشیهای خلق شده از داستان شام آخر مسیح، تلاش کرد به جای به تصویر کشیدن نمادین یک روایت مذهبی، صحنه و چهرههای واقعی خلق کند. شخصیتها در اثر داوینچی دیگر نمادین نیستند، بلکه انسانهایی باورپذیرند با طبیعت بشری. مجموع این چهرههای متعجب و گاه عصبانی در میان چهره آرام مسیح خبر از فاجعه غمانگیزی می دهند؛ و در این میان یهودای ساکت و محزون با چهرهای که تیرهتر از سایرین به تصویر کشیده شده، انگار به مصیبتی میاندیشد که بهزودی مسبب آن میشود.
شاید برای درک کامل راز و رمزهای این اثر باید به منبع مستند آن در کتب مقدس انجیل مراجعه کرد؛ آنجا که میگوید: «آنگاه که زمانش فرا رسید؛ کنار آن دوازده نفر نشست و هنگامی که مشغول غذا خوردن بودند گفت بیشک یکی از شما به من خیانت خواهد کرد و همه در غم و اندوه فرو رفتند و هر یک از ایشان رو به عیسی مسیح گفتند آیا آن کس منم؟ او پاسخ داد آن که دستش را با من در ظرف میبرد به من خیانت خواهد کرد. وای بر کسی که به فرزند خدا خیانت کند! کاش چنین فردی هرگز پا به جهان نمیگذاشت. سپس یهودای خنیاگر پرسید حضرت مسیح او منم؟بگویید به من.
و هنگامی که حواریون سرگرم غذا شدند، مسیح نانی برداشت و متبرک کرد و تکه تکهاش کرد و به حواریون داد و گفت: بخورید این جسم من است؛ و جام شرابی را برداشت و متبرک کرد و به آنان داده، گفت: همهاش را بنوشید. این خون من است که برای آمرزش گناهان افراد بسیاری در میثاقی نو ریخته خواهد شد.
اما به شما میگویم دیگر عصاره میوه درخت مو را نخواهم نوشید تا روزی که دوباره آن را با شما در اقلیم پدرم بنوشم.»
این روایت، داستان مقدس و جالبی است که بارها برای نمایش آن تلاش و پیشتر نیز این تصویر توسط هنرمندان دیگر خلق شده بود. داوینچی نیز تصمیم گرفت همین داستان را در یکی از دیوارهای ناهارخوری صومعه «سانت ماریا دله گراتسیه» در میلان به یادگار بگذارد. او از میان این روایت مذهبی، صحنهای را انتخاب کرد که مسیح میگوید به یقین یک نفر از شما به من خیانت خواهد کرد. شدت هیجانی که تمام چهرههای این شاهکار هنری نشان میدهند، در واکنش به شنیدن همین جمله است.
مسیح در مرکز تصویر نشسته است و دو دستانش رو میز قرار داده و ترکیب دستان و چهره او مثلثی را در مرکز تصویر ایجاد کرده است. چهره او برخلاف سایر حواریون آرام است و در حالی که یکی از دستانش را به سمت نان برده است، به خوبی میداند که چه فاجعهای در انتظار او و یارانش است.
در میان تمام چهرههای این تصویر، چهره یهودا در حالی که یک دست خود را به سمت نان برده است تا به پیشبینی مسیح جامعه حقیقیت بپوشاند، در سایه قرار گرفته است. در دست دیگر او کیسهای قرار دارد که به نظر میرسد از حاکمان شهر برای تسلیم کردن مسیح به او رسیده است. قرار گرفتن چهره یهودا در سایه، تدبیر علمی برای منزوی کردن خائن از سایرین است. پیشتر و در آثار دیگر یکی از قواعد قراردادی و سنتی منزوی کردن یهودا، این بود که او را در انتهای میز و جدا از مسیح و حواریون به تصویر میکشیدند.
در واقع میتوان گفت که شخصیتپردازی در چهره هر یک از حواریون و نشان دادن عکسالعملهای ناگهانی آنهاست که شام آخر داوینچی را از چنین احساس نیرومندی برخوردار کرده است. موارد به کار رفته در «شام آخر» به خوبی نشان میدهد که داوینچی مدتها در سکوت به هر یک از این شخصیتها اندیشیده، تصورشان کرده و سپس آنها را به تصویر کشیده است. تا پیش از این اثر همواره حواریون در دو سمت میز حضور داشتند و به همین خاطر برخی از چهرهها در نقاشی به نمایش کشیده نمیشدند و این اولین بار بود که تمامی چهرههای حواریون در طرفین مسیح به تصویر کشیده شدند.
در میان شخصیتهای این تصویر، چهرهای که در سمت چپ حضرت مسیح قرار گرفته نیز از جمله شخصیتهای پر بحث در این نقاشی محسوب میشود. برخی میگویند او جان و از حواریون مسیح است و برخی دیگر روایت میکنند که او مریم مجدلیه است. چهره این شخصیت درست همانند مسیح آرام است و حالت نشستن و پوشش او کاملا در تمکیل حالات و پوشش مسیح است.
اما اثر مشهور داوینچی در این سالها آنچنان که باید در امان نبوده است. سال ۱۹۴۳ دیوارها و سقف ناهارخوری کلیسای سانتا ماریا توسط بمبهای آمریکایی به ویرانهای مبدل شد و شام آخر به عنوان یکی از شاهکارهای تاریخ هنر متحمل آسیب جدی گردید. تنها عاملی که از آسیب جدی از «شام آخر» جلوگیری کرد دیواری از کیسههای شن بود که در مقابل آن چیده شده بود.
اگرچه این نقاشی از همان زمانی هم که با مشقت زیاد به پایان رسیده بود، نشان داد که بیش از حد آسیبپذیر و نیازمند مراقبتی دائمی است. داوینچی در خلق اثر «شام آخر» تلاش کرد تا روش جدیدی را تجربه کند. او تصمیم گرفت اثر خود را روی دیوار خشک نقاشی کند و به همین خاطر از مخلوطی از شن و نوعی خمیر بتونه برای مقاوم کردن و محافظت از نفوذ رطوبت استفاده کرد تا زیر ساخت مناسبی را برای مواد رنگی فراهم کند؛ اما متاسفانه زیرساخت آنقدر که انتظار میرفت نسبت به رطوبت مقاوم نبود و به همین خاطر هم اثر «شام آخر» بعد از چند سال و به مرور زمان شروع به پوسته پوسته شدن کرد.
این در حالی است که داوینچی تلاش کرد تا با انتخاب روشی جدید، ماندگاری بیشتری به اثر خود ببخشد؛ اما این روش نه تنها او را به هدفش نرساند، بلکه به شدت آسیبپذیری شاهکاری که خلق کرده بود را زیاد کرد.
البته به جز تخریب طبیعی و حادثه بمب افکنها، «شام آخر» شاهد یک آسیب بزرگ دیگر نیز بود. سال ۱۳۵۲، دری روی دیوار ایجاد کردند که تکیهای از رومیزی نقاشی را از بین برد. البته این معبر بعدها بسته شد، اما دیگر خیلی دیر شده و اثر شاهکار داوینچی آسیب دیده بود.
اثر داوینچی در این سالها بارها مورد مرمت قرار گرفته و تلاش شده است که حالات چهرههای این اثر به عنوان یکی از اصلیترین ویژگیهای این شاهکار هنری دچار تغییرات زیادی نشود.