اندیشکده ریسپانسیل استیت کرافت در تحلیلی به قلم پل پیلار نوشت: وسواس دولت دونالد ترامپ روی ایران از مدتها پیش به خصومتی بی هدف تبدیل شده که هیچ دستاوردی نداشته است. سیاست گذاری های آمریکا اساسا این کشور، و نه ایران، را در محافل بین المللی و دیپلماتیک منزوی کرده و بر افکار جهانی درباره آمریکا تاثیر منفی داشته است.
دولت ترامپ تا جایی پیش رفته که از تاثیرات منفی و منزوی شدنش پا را فراتر نهاده و در آخرین ترفند علیه ایران در صدد استفاده از «بند بازگشت سریع تحریم ها» در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت که تکمیل کننده برجام است، به فانتزی رسیده است.
آنچه اقدام ایالات متحده در این زمینه را از چشم بیشتر جهان مضحک کرده، این است که دولت ترامپ می خواهد در شرایطی که در سال ۲۰۱۸ از توافق ایران خارج شده، از قدرتی که در توافق برای اعضای آن در نظر گرفته استفاده کند.
اکنون، دولت ترامپ در فرار از واقعیت چنان صحبت می کند که گویی تحریم های سازمان ملل مجددا اعمال شده است و در واقعیت چنین نیست. شرایط زمانی نگران کننده خواهد شد که دولت ترامپ تصمیم بگیرد اقدامات فیزیکی مانند توقیف محموله های ایران در آب های بین المللی را در نظر بگیرد؛ در شرایط کنونی، چنین اقدامی می تواند دزدی دریایی تلقی شود و تهدید درگیری های گسترده نظامی را در پی داشته باشد.
لفاظی های دولت ترامپ درباره «اجرا»ی تحریم های سازمان ملل به اندازه دیگر لفاظی های او وهم آلود است. هیچ کسی به او صلاحیت اجرای آنچه می گوید اجرا می کند را نداده است.
آسیب وارد آمده به قدرت و جایگاه ایالات متحده به عنوان عضو دائم شورای امنیت هم مساله کوچکی نبود. یک نشانه آشکار از دیوانگی ترامپ در رابطه با بازگشت تحریم های سازمان ملل علیه ایران این است که حتی جان بولتون، مشاور امنیت ملی پیشین که از شاهین های مخالف ایران است، نیز ترفند دولت ترامپ را نامناسب می داند.
دولت ترامپ با نادیده گرفتن اراده شورا و پیشبرد مسیر وهم آلود خود در رابطه با ایران، به آن اهمیت و احترام آسیب می رساند. تلاش دولت ترامپ برای استفاده از یکی از مفاد قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت به رغم بی توجهی و بی احترامی شخصی او به نهادهای بین المللی و چندجانبه، نشان دهنده کارآمدی و اهمیت این نهادها و به ویژه کارآمدی آنها برای ایالات متحده است.