بیشتر به عنوان چهره سپاهی شناخته میشود تا سیاستمدار، با اینکه در کارنامهاش چند دوره نمایندگی مجلس هم به ثبت رسیده است، اما سالها حضورش در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسولالله بین سالهای ۶۳ تا ۷۹ کار خودش را کرد تا چهره محمداسماعیل کوثری به عنوان یک نظامی در اذهان باقی بماند.
او سال ۸۶ پوتین و لباس نظامی را کنار گذاشت و ردای سیاست به تن کرد و وارد کارزار انتخاباتی شد که اتفاقا توانست رای لازم را به دست بیاورد و نماینده تهران در مجلس هشتم شود. کوثری در سال ۹۰ نمایندگی را برای چهارسال دیگر تمدید کرد و تا پایان مجلس نهم ساکن ساختمان هرمی میدان بهارستان بود. بعد از پایان دوره نمایندگی در سال ۹۶ با حکم فرمانده کل سپاه جانشین فرمانده قرارگاه ثارالله شد و چندی پیش این پست را به سردار نجات واگذار کرد.
اتفاقات ریز و درشت صحنه سیاست از جدال مجلس و دولت گرفته تا حواشی مجلس انقلابی و ایده رئیس جمهور نظامی باعث شد تا به سراغ این نماینده پیشین مجلس برویم و از او درباره عملکرد بهارستانیها بپیرسیم. البته صحبتها با کوثری به اینجا ختم نشد و بحث به رئیس جمهور نظامی و اقبال سپاهیها به سیاست هم رسید؛ اینجا بود که پای مستند BBC و فایل صوتی انتقاد سپاهیها به محسن رضایی به بحث کشیده شد و کوثری میگفت تمام بحثهای آن روز را یادم هست.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید؛
***
*سردار! تا انتخابات ۱۴۰۰ چند ماهی بیشتر نمانده است. به نظر شما عملکرد مجلس چقدر میتواند در انتخابات ۱۴۰۰ و شورآفرینی انتخاباتی مهم است؟ خاصه بعد از انتخابات اسفند ۹۸ که شاهد مشارکت پایینی بودیم؟
اگر نمایندگان بتوانند به آن قولهایی که به مردم داده اند عمل کنند قطعا نظرات مردم مثبتتر از قبل میشود و همین باعث میشود که مردم مجددا حضور فعالتر و گسترده تری را در انتخابات ۱۴۰۰ داشته باشند (چه در شوراهای اسلامی و چه در ریاست جمهوری).
اگر مجلس موفق عمل کند، سکان دولت در ۱۴۰۰ به همین جریان میرسد
*یعنی فکر میکنید اگر مجلس موفق عمل کند انتخابات ۱۴۰۰ هم نتیجه مشابه ۹۸ دارد؟ یعنی اصولگرایان سکان قوه مجریه را به دست میگیرند؟
قطعا همینطور است. بحث من اصلا اصولگرایان یا اصلاح طلبان نیستند، بحث من این است که اگر کسانی که الان به مجلس رفته اند به قول هایشان عمل کنند قطعا اطمینان و اعتماد مردم به این جریانی که آمده اند و وارد کار شده اند بیشتر میشود.
رئیسجمهور نظامی یک جنگ روانی علیه بچههای سپاه است
*از جایگاه یک چهره سیاسی که سوابق نظامی هم دارید، نظر شما درباره ایده رئیس جمهور نظامی چیست؟
من نمیدانم چرا بعضیها میخواهند جنگ روانی راه بیاندازند و بگویند نظامی! منظور آنها بچههای سپاه هست. بچههای سپاه قبل از اینکه به سپاه بیایند سیاسی بودند و مبارزه میکردند، برای همین بر اساس تکلیف الهی که حضرت امام فرمودند جنگ در اولویت است خیلی از این بچهها دانشگاههای خود را رها کردند و لباس سپاه به تن کردند تا پای انقلاب و دشمنی که تجاوز کرده بود بایستند. مگر آنها گناه کردند که در سختترین شرایط مسؤلیت پذیرفتند؟
مگر نظامیها چکار کردهاند که مردم را میترسانیم؟
الان آن سیاسیونی که ۴۰ سال مسؤلیت به عهده گرفتند چکار کردند؟ ما باید اینها را با هم مقایسه کنیم، نه اینکه فقط مردم را بترسانیم و از واژه نظامی استفاده کنیم. مگر نظامیها چکار کرده اند؟ نظامیها از جان خودشان گذشتند و دشمن را از خاک خودشان بیرون کردند و اجازه ندادند یک وجب از خاک کشورشان در دست دشمن باقی بماند، آنها با حداقلِ حداقل آمدند و همین الان هم در کارهای عمرانی و معیشتی جلودار هستند، آنها با کمترین امکانات به دورترین نقاط میروند و کار میکنند. ما باید سابقه اینها را ببینیم.
سواد برخی برادران سپاه از آقایانی که خودشان را سیاسی میدانند بیشتر است
فرمانده کل سپاه که آقای محسن رضایی بود قبل از انقلاب دانشجوی دانشگاه علم و صنعت بود و حتی اگر بقیه برادران را هم حساب کنید باید ببینید که از نظر سواد نسبت به آقایانی که خودشان را سیاسی میدانند کدامشان باسوادتر هستند. ما همه با هم برادر هستیم و باید کار را پیش ببریم، باید طوری کار را پیش ببریم که نتیجه آن برای مردم و پیشرفت کشور باشد. در امریکا هم که الان دارند دموکراسی را بر علیه مردمشان با زور و کشتن و چماق و نیروی نظامی نشان میدهند (بحث تقلب)، ۱۱ سال پیش (سال ۸۸) همین مسائل را از بیرون به داخل منتقل کردند و متاسفانه داخلیها هم بحث تقلب را مطرح کردند و الان همان بلا دارد به سر خودشان میآید؛ بنابراین ما نباید این مسائل را مطرح کنیم، باید بگوییم چه کسی به معنای واقعی میآید و به مردم خدمت میکند.
برخی میترسند نظامیها بین مردم محبوبتر شوند
*بحث این است که آیا آن اصلی که مطرح میشد که نظامیها وارد سیاست نشوند، با ریاست جمهوری مغایرت پیدا نمیکند؟
آن فرق میکند. قانون دقیقا مشخص کرده است. اگر از نمایندگان کسی بخواهد رئیس جمهور شود حتما یا باید استعفا دهد یا باید بازنشسته شود. برای ریاست جمهوری هیچ مشکلی نیست، چون قانون هم همین را میگوید، هرکسی میتواند نام نویسی کند، فقط نباید دو شغل داشته باشد، یعنی اگر انتخاب شد باید از کار قبلی خودش کنار بکشد و دیگر نباید مسؤلیتی داشته باشد، اما اصل قضیه این است که به قانونی که گذشتگان برای ما نوشته اند عمل کنیم و خلاف قانون را به مردم تلقین نکنیم. ما باید طبق قانون جلو رویم و شورای نگهبان هم برای این گذاشته شده تا بر چهارچوب قانون نظارت داشته باشد و تصمیم گیرد و آن را ابلاغ کند؛ بنابراین این مسائل، مسائل انحرافی است که میگویند مثلا نظامیها فلان طور هستند، چون آنها ترس از این دارند که نظامیها با فداکاری هایشان بین مردم محبوبتر شوند، اینها از این میترسند که نظامیها مسؤلیت بگیرند و کار را دنبال کنند و مقابل دشمن محکمتر بایستند. متاسفانه آنها این موضوع را بر این اساس مطرح میکنند.
بچههای سپاه قبل از تشکیل آن سیاسی بودند
*چرا ارتشیها اقبال کمتری به این موضوع نشان میدهند؟
بخاطر اینکه بچههای سپاه یا بسیج قبل از اینکه وارد این موضوع شوند سیاسی بودند، اما قانون این را میگوید که نظامیها (چه سپاه و چه ارتش) در گروه یا حزب یا جریان سیاسی که برای تعداد محدودی است وارد نشوند و منافع آنها را دنبال نکنند، ولی در عالم سیاست و کلان نظام اصلا مشکلی نیست که ورود کنند. اگر ما سیاست را ندانیم قطعا میگوییم ما ماموریم و معذور! و همین جمله (ماموریم و معذور) دیگر نمیتواند استدلال کند و منطق بیاورد، اما زمانی که کسی با منطق جلو بیاید و سیاست را دقیق بداند و دشمن را خوب بشناسد محکم پای کار میایستد و کار را جلو میبرد.
جزئیاتی از فایل صوتی منتشر شده از اختلاف در درون سپاه
*سردار چند وقت پیش یک گزارشی را BBC درباره اختلافات در درون سپاه به همراه فایل صوتی از جلسه آذر ۶۳ منتشر کرد، شما جزئیاتی از آن جلسه که پرحاشیه شد دارید؟
من، هم آن گزارش را دیده ام و هم در جریان کامل آن جلسه بودم. سر منشأ این موضوع جریانهایی هستند که وابسته به غرب هستند. افرادی مانند اکبر گنجی، عمادالدین باقی، سید مهدی هاشمی که در بیت منتظری بود و جریان منحل شده سازمان مجاهدین انقلاب. اینها دیگران را تحریک میکردند، چون فرمانده کل سپاه (آقا محسن)، آقای ذوالقدر، آقای نجات و برادران دیگر در آن سازمان بودند و زمانی که حضرت امام فرمودند اولویت با جنگ است، آنجا را رها کردند و در سختترین شرایط در جنگ مسؤلیت پذیرفتند، اما همین آقای گنجی که در سپاه بود همان زمانها پناهنده شد و یک روز هم در جنگ نیامد (رفت به امریکا پناهنده شد)، وگرنه بچههای دیگر با فرمانده کل در سپاه تهران (الان دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی است) مینشستند و با هم بحث میکردند (نه با اکبر گنجی و ...).
صحبت بر سر این بود که بعضی از بچهها در سپاه میگفتند چرا ما همیشه در جنوب میجنگیم و چرا در غرب نمیجنگیم و ایشان هم با آنها بحث و صحبت میکرد و دلایل را میگفت. چیزی که وجود دارد این است که باید بدانیم BBC جز اینکه بخواهد اختلاف بیاندازد کار دیگری بلد نیست، اینها هیچگاه نمیخواهند برای منفعت مردم کار کنند و همیشه میخواهند مواردهای اختلافی را بزرگ کنند، اما نمیتوانند.
سپاه و سپاهیها به لطف خدا و از قِبَل خون شهدا به صورتی تربیت شده اند که فضای بحثش باز است و فرماندهها اجازه میدهند که بچهها حرفهایشان را بزنند و از آنطرف هم با کسانی که اقدام به اختلاف انداختن میکنند قطعا برخورد محکمی میکنند. زمانی که در سال ۶۵ به اکبر گنجی گفتند به جبهه برو، اما خاتمی طی نامهای او را رایزنی فرهنگی در سفارت ترکیه کرد و همانجا کارهایی کرد که دستگیر شد و بعد هم به امریکا پناهنده شد و چند سالی هم به داخل نفوذ کرده بود و عامل نفوذی بود.
برخی میگویند هاشمی در پیگیری وضعیت متوسلیان کوتاهی کرده برخی هم میگویند سپاه
*در همان فایل صوتی که از اعتراضات آن سال سپاهیها منتشر شده بود، یک بحثی را هم درباره احمد متوسلیان مطرح کردند و بعضیها درباره مشکوک بودن سرنوشت احمد متوسلیان و عدم پیگیری صحبت میکردند و حتی نقل قولی هم از آقای شمخانی مطرح شد و ...
خیر اینگونه مطرح نمیکردند بلکه میگفتند زمانی که احمد متوسلیان به لبنان رفته و او را دستگیر کردند، چرا در داخل مسؤلان پیگیری نکردند. یکی از برادرانی که این موضوع را دنبال میکند اقای داوودآبادی است، ایشان حتی پیش آقای محسن رضایی رفت و با ایشان هم صحبت کرد، یعنی در یک مقطعی بعضیها مطرح میکنند که آقای هاشمی کوتاهی کرده است و یک مقطعی هم میگویند از سپاه کوتاهی شد، در صورتی که این موضوع دنبال شده است.
به نظر من احمد متوسلیان شهید شده است
من با توجه به شناختی که از روحیه حاج احمد دارم میدانم در همان لحظهای که میخواسته وارد دژبانی لبنان شود، قطعا آدمی نبود که کوتاه بیاید و در مقابل آنها محکم ایستاده و به نظر من او را شهید کردند، اما ما میگوییم اگر او شهید شده باید پیکر او را تحویل ما دهید، اگر هم زنده است باید خودش را برگردانید، اما بعضیها میگویند که کوتاهی شده که یک نظر است و اشکالی هم ندارد. ما در کمیسیون امنیت ملی مجلس که بودیم خیلی از افراد و حتی خانواده ایشان آمدند و ما هم بحث ایشان را پیگیری میکردیم و هم بحث امام موسی صدر را! یعنی چیزی که وجود دارد این است که ما به یک آدرس دقیق و کسی که بتواند این مساله را دقیق باز کند و آن را مطرح کند نرسیده ایم (همین طور در مورد آقای امام موسی صدر).
*آن نقل قولی که از آقای شمخانی مطرح میشد چقدر صحت داشت؟
نمیدانم؛ باید از خود او بپرسید.
چرا نمایندگان مجلس ششم برای خودشان حقوق دائم العمری برقرار کردند؟
*سردار! نمیدانم چقدر اخبار مجلس را دنبال میکنید، اما این روزها خبرها از درون ساختمان میدان بهارستان کم نیست؛ در این مدت حدودا ۶ ماهه ارزیابی شما از عملکرد مجلس چیست؟
این مجلس با یک هدف بلندی تشکیل شد تا بتواند مشکلات اقتصادی را حل کند، خصوصا برای طبقه مستضعف و طبقهای که الان از نظر معیشتی تحت فشار است و همینطور در کنار این مسائل اقتصادی و معیشتی بتواند با قوانین و اصلاحاتی که در ساختار بودجه صورت میدهد یک کار زیر بنایی و اساسی کند. با این طرح ها، نیز به دنبال آن است تا این اهداف را اجرایی کند، ولی ظاهرا به مشکل منابع مالی برخورد کرده است که دولت میگوید منابع آن از کجاست؟
لذا در اصل باید بگوییم اگر طرح ها، را دولت قبول نمیکند و میگوید که منابع ندارد، خودش باید به مجلس لایحه دهد و در جهت رفع مشکل طبقات پایین جامعه که با این وضعیت کرونا خیلی تحت فشار هستند اقدام کند، از طرفی دیگر مجلس باید یک سری قوانین را بنیان بگذارد برای اینکه نشان دهد به معنای واقعی نمایندگان مردم هستند و در جهت خواستههای مردم قانون گذاری میکند. در بحث نظارت دو موضوع و دو اصل اساسی برای نمایندگان و در مجموع برای هر مجلسی مطرح است، از یک سو قانون خوبی مصوب کند (چه در قالب طرحها و چه در قالب لوایح) و از سوی دیگر بر قانونی که مصوب میشود و به دولت ابلاغ میشود نظارت کند، ولی الان در اثر یک عدم هماهنگی نتیجه کارها آنچنان که باید و شاید شفاف و قطعی نیست.
*زمانی که مجلس یازدهم میخواست روی کار آید و تشکیل شود، صفت انقلابی بودن درباره آن مطرح شد و خود نمایندگان هم این مجلس را انقلابی معرفی میکنند. از آنجایی که هرکسی از بحث انقلابی بودن یک تعریفی دارد، شما با آن تعریفی که از انقلابی بودن دارید آیا این صفت را میتوان درباره این مجلس به کار برد؟
بحث انقلابی که پیش میآید یعنی نمایندگانی که از خودگذشته و به ما پیوسته هستند، یعنی این نیست که فقط منافع خودشان را در نظر بگیرند. تفاوت این مجلس با مجلس ششم این است که مجلس ششم جهاد سازندگی را به کل حذف کرد (آنچیزی که حضرت امام برای روستاها و مردم محروم فرموده بودند) و برای خودشان حقوق دائم العمری مصوب کردند. تفاوت مجلس ششم با این مجلس که خودش را انقلابی میداند در این است که آن قوانین را نداشته باشیم یعنی فقط به فکر خودمان نباشیم و به فکر مردم باشیم. یعنی یک روحیه جهادی و از خودگذشتگی داشته باشند و قوانینی را در قالب لایحه یا در قالب طرح تصویب کنند که منافع آن مستقیما برای مردم باشد و مردم هم خودشان تشخیص دهند این مساله به معنای واقعی چنین است.
انقلابی بودن یعنی استکبارستیز بودن و تصویب کردن قوانینی که آنها را زیر بار زور و ظلم آمریکای زورگو نبرد و درمقابل آن قوانینی را تصویب کنند که به نفع ملت و مردم و کشور باشد، بنابراین این مجلس تا الان نمره قبولی را گرفته است و سعی آنها بر این است که بتوانند به مراتب بهتر از این چیزی که تا الان عمل کردند، عمل کنند. اما این کار مستلزم زمان است، چون اکثر نمایندگان این دوره، دوره اولی هستند و همیشه زمانی که نمایندگان به مجلس میآیند خصوصا اگر از قبل تجربه نمایندگی را نداشته باشند ۶ ماه اول کار، برایشان آزمایشی و آموزشی است و از این به بعد باید محکمتر و آگاهانهتر و با شناحت بیشتر مصوباتی داشته باشند که اثرات آن برای مردم به عینه دیده شود.
کلیت مجلس انقلابی است، اما ممکن است چند نفر هم متخلف باشند
* گفتید انقلابی بودن یعنی نمایندگان به منافع خودشان فکر نکنند. در مجلس قبل و حتی برخی نمایندگان مجلس نهم که خودشان را انقلابی معرفی میکردند بعد از تمام شدن دوره نمایندگی با پروندههایی از تخلفات مالی روبرو و حتی بازداشت شدند. این انقلابی بودن با این تخلفات در تناقض نیست؟
بالاخره اصل و اساس کلیت نمایندگان این است، اما این چنین مواردی هم پیش میآید و شورای نگهبان هم با همینها برخورد کرد و آنها را رد صلاحیت کرد، یعنی شورای نگهبان گفت که شما از جایگاه خودتان سوءاستفاده کرده اید و برای همین آنها را تایید نکرد تا کاندید شوند، پس چیزی که وجود دارد ما باید کلیت رفتار نمایندگان را ببینیم، اما ممکن است در بین آنها چند متخلف هم در آید که حتما باید رسیدگی شود.
نطق و تذکر نمایندگان باید منطقی و مستدل باشد
*نظر شما درباره نطقها و تذکرات نمایندگان مجلس فعلی چیست گویا یک رقابت وجود دارد که هرچه نطق آتشینتر و با صدای بلند مطرح شود، نشان از انقلابیتر بودن است و تاثیر آن بیشتر است. شما چقدر بحث نطق و تذکرات را مؤثر میدانید؟
به صورت مستقیم فرصت نشده است که بخواهم تک تک نطقها را بشنوم، اما چیزی که وجود دارد این است که معمولا نطقها یا تذکرات باید منطقی و حساب شده باشد، اینکه از روی احساس باشد یا بخواهند از این طریق خودشان را مطرح کنند قابل قبول نیست، اما اگر منطقی و با استدلال باشد و پایه و اساس داشته باشد ممکن است بعضیها آن را تند مطرح کنند و بعضیها آن موضوع را آرام مطرح کنند؛ این تذکرات و نطقها قبلا قبل از دستور و الان بعد از دستور یا حین دستور است که باید خیلی منطقی و حساب شده باشد و باید یک پشتوانه مستدل و قوی داشته باشد تا مورد قبول عام مردم و خواص باشد.
میرسلیم سند ارائه کند و پای حرفش بایستد
* اتفاقی که در مجلس یازدهم افتاد و خیلی وقت بود که ما مشابه آن را ندیده بودیم رد اعتبارنامه یکی از نمایندگان (تاجگردون) بود، از سوی دیگر در زمان بررسی اعتبارنامهها یا اظهارات نمایندگان بحث تخلفات مالی برخی نمایندگان مطرح شد، مانند آنچه آقای میرسلیم درباره رشوه ۶۰ میلیاردی مطرح کرد و ...
اگر واقعا سند دارند باید آن را بیاورند و نشان دهند و پای آن بایستند، اما اگر بر اساس شایعات و یک عملیات روانی، اینها را مطرح میکنند به نظر من کارشان اشتباه است.
تاجگردون اگر حرف و سند دارد، باید پیگیری و اعاده حیثیت کند
درباره آقای تاجگردون هم باید بگویم من یک یا دو دوره با ایشان بودم. حتما در این مدت اسناد و مدارکی پیدا و مطرح کرده اند و به آن رای داده اند، وگرنه اگر ایشان انقدر محکم است و به خودش اعتماد دارد که مشکلی ندارد میتواند پیگیری کند و باید خودش را ثابت کند، اما نمایندگانی که در مجلس رأی داده اند بالای ۲۰۰ نفر بودند و این نشان میدهد که آنهایی که رای داده اند حتما به یک سند قوی رسیده اند که این کار را کرده اند. اگر ایشان واقعا در این رابطه حرف یا سندی دارد به نظر من میتواند پیگیری و اعاده حیثت کند.
*یعنی شما این بحثی که گفته میشود، رد اعتبارنامه یک سیاسی کاری بود و بیشتر رای سیاسی بود تا مبارزه با تخلفات مالی را قبول ندارید.
یک مورد که نبوده است، بلکه چندین مورد بود که مطرح شد و کسی که این موضوع را مطرح کرد سندهایش را در اختیار نمایندهها گذاشته است و همین باعث میشود که به این موضوع پرداخته شود. نمایندهها هم یک کار تحقیقاتی انجام میدهند و در نهایت تصمیم گیری میکنند و با نظراتی که بعد از تحقیق به آن رسیده اند رای میدهند.
سران قوا برای حل مشکلات به توافق منطقی برسند والا وقت گذرانی میکنند
*آقای کوثری! مناسبات بین دولت و مجلس را چگونه میبینید؟
هرچقدر وزرا و وکلا و نمایندگان با یک دیگر در جهت حل مشکل معیشتی مردم تصمیم بهتری بگبرند به مراتب مورد عزت و احترام مردم قرار میگیرند، ولی اگر با هم اختلاف داشته باشند و مشکلات مردم حل نشود قطعا مردم تشخیص میدهند. شاید مردم به جزء جزء مسائل دسترسی اطلاعاتی نداشته باشند، ولی قطعا تشخیص آنها دقیق است، چون مردم ما تربیت شده امام و مقام معظم رهبری هستند، یعنی تربیت شده ولایت هستند و برای همین همیشه پای کار میایستند و در مقابل سختترین شرایط هم خیلی چیزها را تحمل میکنند، این تحمل آنها آگاهانه است، چون اگر ناآگاهانه بود خیلی راحت فریب میخوردند، پس آگاهانه است.
این مردم در حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی پای کار ایستادند و در جنگ ۸ سال مقاومت کردند، الان هم در برابر توطئهها که توسط استکبار و صهیونیست انجام میشود ایستاده اند، چون یک اعتقادی به این نظام و انقلاب دارند برای همین تشخیص میدهند که دولت یا مجلس کدامشان تصمیم درست میگیرد و کدامشان دارند واقعا کار میکنند و کدامشان اشکال تراشی میکند که مشکلات حل نشود؛ بنابراین به نظر من اگر سران سه قوه به یک توافق منطقی و اصولی برسند که مشکل را حل کنند خیلی اتفاق مثبتی است در غیر اینصورت فقط وقت گذرانی است که ضرر آن فقط به مردم میرسد و مردم خودشان میتوانند این را تشخیص دهند.
باید از خودمان مایه بگذاریم تا اعتماد مردم بیشتر شود
*شما دو دوره نمایده مجلس بودید. تفاوت آن مجلسی که شما نماینده آن بودید با مجلس یازدهم را در چه میبینید؟
هرکدام برابر با زمان یک اقدامات خوب و یک اقداماتی که باید انجام میدادند، اما کوتاهی کردند. من همان زمان هم گفتم که ما باید کاری کنیم که از خودمان مایه بگذاریم تا اعتماد مردم نسبت به نمایندگان بیشتر شود. در همانجا هم یکسری مصوبات خوب و یکسری مصوبات بد داشتیم، مثلا یکی از این مصوباتی که ما خودمان آن را قبول نداشتیم، اما در مجلس رأی آورد، همین وقف کردن دانشگاه آزاد بود، اما بعد مقام معظم رهبری برای این مساله پبغام دادند و خودشان هم صحبت کردند و گفتند که این ثروت (آنزمان میگفتند دانشگاه آزاد ۲۵۰ هزار میلیارد تومان ثروت دارد) برای افراد یا شخص نیست که بتوانیم آن را وقف کنیم؛ در اصل مجموعهای درست شده که بتواند به وزارت علوم کمک کند تا آن کسانی که در دانشگاه سراسری قبول نشدند در این دانشگاهها پول بیشتری دهند و علم بیاموزند، این یکی از مصوبات بود.
یا بحث تعرفه واردات خودروهای خارجی را پایین آورند (از ۹۰ درصد به ۷۰ درصد رساند) و همان موقع ما گفتیم که این کار اشکال دارد و ما باز داریم به بیگانهها وابسته میشویم و فردا کلی مشکل برای مملکت ایجاد میشود، اما آن را تصویب کردند (ناپلئونی رأی آورد) که باز هم مقام معظم رهبری دیدند با سیاستهای کلان نظام همخوانی ندارد و روز ششم فروردین (اولین روز کاری آن سال) گفتند که این مصوبه قابل قبول نیست و مجلس آن را برگرداند و به آن رأی منفی داد.
یعنی از این مسائل در آن مجلس هم بوده است، اما مثلا یکی از کارهای بدی که مجلس ششم کرد این بود که جهاد سازندگی را منحل کرد و آن را در دل وزارت کشاورزی فرستاد درصورتی که کار جهاد سازندگی رسیدگی به روستاها بود و درجنگ هم بسیار عالی عمل کرد، اما آنها کاری کردند که دیگر آثاری از جهاد سازندگی نیست، تا اینکه دوباره قانون بسیج سازندگی را تصویب کردند. جهاد سازندگی یک نیاز برای روستاها بود. ما انقلاب کردیم که به فکر پایینترین افراد جامعهای که دستشان به بالاها نمیرسد باشیم، وگرنه آن بالاییها خودشان قانون را بلدند و میدانند چگونه میتوانند قانون را دور بزنند و کارشان را پیش ببرند، یا مثلا حقوق دائمی را تصویب کردند و ما درمجلس نهم این قانون را کلا نقض کردیم و قانون رابرگرداندیم. سعی مجلس هشتم و نهم و یازدهم بر این است که قانون هایش را در جهت منافع طبقه پایین مصوب کند و شاخص آن این است.