حال و روز خوبی ندارد و مدام در خود فروفته؛ همچون افراد افسرده و غمگین گوشه اتاقش گز کرده و انگار که دنیای آرزوهایش به پایان خود رسیده است.
انواع و اقسام داروهای اعصاب را امتحان کرده و به اصطلاح خودش یک پا داروشناس اعصاب و روانپزشک تجربی شده؛چراکه 20 سال گرفتار این بیماری مزمن است؛همان بیماری که از یک روز شوم زمستانی و زمانی که تنها 20 بهار از عمرش بیشتر سپری نشده بود، در صبحگاه مشترک محل خدمت سربازی با حالت ناگهانی و غافلگیر کننده سرگیجه و بی حالی، او را نقش بر زمین کرد.
پزشک محل خدمت با معاینه حال و روزش خبر از بیماری مرموزی میدهد و خلاصه، اینها همه بهانهای میشود تا به بیماری اعصاب و روانی مبتلا شود که نامش را دوقطبی مینامند. همان بیماری که حالا بیش از 22 سال با آن خو گرفته و زندگی میکند.
از روزهای سختی که باید برای آرامش اعصاب خود، روزی 20 قرص رنگ و وارنگ اعصاب میخورد تا نسخههای مختلف پزشکان اعصاب و روانی که برای او تجویز میکردند اما هرکدام همچون مُسکنی، تنها چند روز آرامش میکرد.
بیماری دو قطبی چیست؟
بیماری دو قطبی از اختلالات روانپزشکی است که در آن عمدتاً وجه غالب بیماری مربوط به اختلال در هیجانات و احساسات فرد میشود و سایر علایم بیماری؛ از جمله اختلال در خواب، اشتها و یا تفکر، در پی اختلالات هیجانی بروز میکند.
منظور از دو قطبی چیست؟
همانطور که از نام آن فهمیده میشود، در این بیماری دو حالت، دو وضعیت بحران روانی یا دو مرحله بیماری وجود دارد؛ قطب شیدایی یا مانیا و قطب افسردگی یا دپرسیون.
بیماری دو قطبی یکی از بیماریهای روانپزشکی است که معمولا به مدت طولانی ادامه دارد و مانند بسیاری از بیماریهای دیگر جسمانی انسان که معمولا مزمن و طولانی مدت هستند، از اختلالات طولانی مدت انسان است.
این بیماری در تمام جوامع و در تمام طبقات اجتماعی دیده میشود؛ از این رو به خانواده و یا نژاد خاصی اختصاص ندارد.
معمولا سن شروع بیماری بیشتر بین ۳۵-۲۵ سالگی است. این به این منظور نیست که فقط در این سنین دیده میشود، بلکه در سنین کودکی و حتی سالمندی نیز ممکن است برای بار اول دیده شود،اما بیشتر اوقات در محدوده سنی بین ۳۵-۲۵ سالگی شروع میشود.
از بیماری دو قطبی نترسیم
شاید اولین واکنش بیمار و نیز وابستگان نزدیک بیمار در مواجه با این بیماری ترس، نگرانی و وحشت از داشتن چنین بیماری در خود و یا در یکی از عزیزان نزدیک وی باشد.
در اکثر موارد این ترس و نگرانی منجر به انکار بیماری علی الخصوص پس از بهبودی و سپری شدن حالت حاد بیماری میشود؛ اما انکار بیماری مانع از کنترل صحیح آن خواهد شد.
جمال شمس، روانپزشک و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در پاسخ به این پرسش که «بیماران دو قطبی چه ویژگیهایی داشته و چه تفاوتی با بیماران دچار افسردگی دارند؟»، اظهار داشت: ویژگی بیماران دو قطبی تغییرات خلق آنهاست که در برخی فازهای بیماری دچار افسردگی و در برخی فازها دچار شیدایی میشوند؛ یعنی حالتی برعکس افسردگی پیدا میکنند؛ این افراد در این حالت بسیار سرحال، پرانرژی و شاد هستند و احساس قدرت فراوانی میکنند.
وی اضافه کرد: ما در روانپزشکی چند دسته بیماری داریم؛ چراکه روان مسؤول هیجانات، تفکر و رفتار ماست و این سه حوزه روان انسان را شکل میدهند. در بحث هیجان، اختلالاتی که رخ میدهند متعدد است؛ مانند افسردگی و دو قطبی؛ به طوری که در افسردگی شخصی که دچار این بیماری میشود در دورههایی دچار خلق پایین شده و این شخص از نظر خلقی در حد پایین بوده، خواب، انرژی و اشتهای این فرد کم میشود؛ ضمن اینکه از نظر شناختی هم سرعت پردازش اطلاعات، تمرکز و توجه فرد نیز تحت تأثیر قرار گرفته و کاهش مییابد.
این روانپزشک اظهار داشت: در بیماری دو قطبی علاوه بر این دورهها که اتفاق میافتد، دورههایی نیز اتفاق میافتد که برعکس این علائم است؛ مانند اینکه خُلق فرد بالا میرود، بسیار شاد بوده و کمخواب میشود. چنین افرادی احساس قدرت زیادی کرده و میل جنسی زیادی دارند و دست به کارهای مختلف و عجیبی میزنند که اگر این علائم بسیار شدید شود، دوره مانایی و شیدایی تشدید خواهد شد.
شمس با بیان اینکه این افراد ممکن است تحریکپذیر و عصبانی شوند، خاطرنشان کرد: گاهی در فضای مجازی مشاهده میکنیم که آقا یا خانمی با سر و وضع نامناسب در خیابان حرکت میکند و حرفهای عجیب زده و داد و بیداد میکند که معمولا این افراد دوقطبی بوده و در فاز مانیا قرار دارند.
وی متذکر شد:از نظر علت در بیماریها، ژنتیک نقش مهمی دارد و در واقع علت این بیماریها، تعاملی است که بین عوامل محیطی و بیولوژیک وجود دارد. از عوامل بیولوژیک مهمترین علت ژنتیک است؛ ضمن اینکه صدمات دوره جنینی، مصرف مواد مخدر و وارد شدن ضربه به سر جنین نیز در ایجاد بیماری مؤثر هستند.
این عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با اشاره به عوامل محیطی مانند استرس و فشارهای روانی و تأثیر زیاد آنها در کنار عوامل بیولوژیک در ایجاد این بیماری، ابراز داشت: شخص میتواند بدون تأثیر عوامل بیولوژیک و ژنتیک نیز به این بیماری دچار شود و فقط در مواجهه با علائم محیطی مانند استرس این علائم ظهور کرده و فرد را مبتلا کند.
شمس افزود: اگر فرد عوامل بیولوژیک مثل ژنتیک را نداشته باشد، شانس ابتلا بسیار کمتر میشود؛ در نتیجه اگر پدر و مادری دچار بیماری افسردگی یا دوقطبی هستند، این طور نیست که حتماً فرزندانشان هم دچار این بیماری شوند، بلکه شانس افرادی که والدین آنها این بیماری را دارند، از افرادی که والدین آنها چنین بیماری را ندارند، در ابتلا به بیماری دوقطبی بیشتر است.
شمس تصریح کرد: از نظر درمان، بیماریهای روان از جمله افسردگی و دو قطبی قابل کنترل هستند. در پزشکی فقط بیماریهای عفونی هستند که علاج داشته و ریشه کن میشوند و بقیه بیماریها کنترل میشوند.
وی خاطرنشان کرد: دو قطبی یک بیماری شدید مانند تشنج، بیماری فشار خون و دیابت است؛ یعنی علائم شخص مبتلا به این بیماری با مصرف داروهای تثبیت کننده خلق کنترل شده و دارو تجویز میشود تا خلق این بیمار که دچار نوسان شده، به شکل نرمال و ثابت در آید.
اگر فردی دوره نقاهت بیماری دوقطبی را میگذارند و از دواج کند، در اولین مرتبهای که نامزدش انتقاد یا ایرادی بگیرد، دوباره بیماریاش عود کند؛ در نتیجه بهتر است فرد در شرایطی باشد که تحمل استرس را داشته و پزشک وی اجازه ازدواج را داده باشد
این روانپزشک در پاسخ به این پرسش که «آیا افراد مبتلا به بیماری دو قطبی میتوانند ازدواج کنند؟»، افزود: ازدواج یک استرس مثبت است؛ ضمن اینکه ازدواج حق طبیعی همه انسانهاست و نمیتوانیم فردی را از این حق طبیعی محروم کنیم، اما یک سری مسائل مربوط به این بیماران هست که خانوادهها باید آنها را در نظر بگیرند.
این عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با تأکید بر اینکه ازدواج درمان هیچ بیماری نیست، گفت: متأسفانه برخی خانوادهها میگویند دختر یا پسرمان ازدواج کنند تا بیماری آنها کنترل شود، اما باید گفت اصلاً این طور نیست و ازدواج درمان هیچ بیماری نبوده؛ ضمن اینکه ازدواج یک استرس است.
شمس در توضیح چگونگی ایجاد استرس در زمان ازدواج افراد، یادآور شد: این که میگوییم ازدواج یک استرس است؛ یعنی تغییر شرایط؛چراکه وقتی فردی مجرد است، مسؤولیت خاصی ندارد، اما وقتی فرد ازدواج میکند، چه مرد و یا زن، مسؤولیت پذیرفته و باید خود را با این شرایط منطبق کند؛ بنابراین با یک فشار روانی روبرو میشود؛ هرچند که این فشار مثبت است.
وی اضافه کرد: وقتی شخصی میتواند ازدواج کند که شرایط بیماریاش در وضعیتی باشد که تحمل استرس داشته و بهتر است خانواده این موضوع را با پزشک معالج هماهنگ کند.
این روانپزشک اظهار داشت: اگر فردی به تازگی از دوره بیماری دو قطبی خارج شده و دوره نقاهت را میگذارند، شاید اگر ازدواج کند، در اولین مرتبهای که نامزد چنین فردی انتقاد یا ایرادی بگیرد، دوباره بیماری این فرد عود کند؛ در نتیجه بهتر است فرد در شرایطی باشد که تحمل استرس را داشته و پزشک وی اجازه ازدواج را داده باشد.
شمس در پاسخ به این پرسش که «آیا افراد دچار بیماریهای دوقطبی میتوانند فرزند دار شوند؟»، بیان داشت: اولا باید گفت همه افراد احتمال دارد دچار این بیماری شوند؛ البته والدینی که این بیماری را دارند، شانس ابتلای فرزندانشان به این بیماری بیشتر است؛ در نتیجه والدین باید علائم این بیماری را بشناسند و به محض اینکه احساس کردند فرزندشان رفتار غیرطبیعی دارد، درمان آن را آغاز کنند؛ضمن این که نباید از فرزنددار شدن بترسند.
وی متذکر شد: این طور نیست که افرادی که والدین آنها این بیماری را ندارند، دچار این بیماری نشوند؛ البته عوامل ژنتیک شانس ابتلا به این بیماری را بیشتر میکند، اما به صورت صد درصد نیست.
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در پاسخ به این پرسش که «آیا بیماری دو قطبی درمان قطعی دارد؟»، گفت: ما یک علاج و یک درمان داریم؛ درمان یعنی کنترل بیماری؛ مانند تمام بیماریهای بشر، به غیر از بیماریهای عفونی، این بیماری نیز قابل درمان و کنترل است.
شمس ادامه داد: همان طور که فردی دچار بیماری فشار خون است و برای جلوگیری از عود کردن طولانی بیماری، باید دارو مصرف کرده و پرهیزاتی داشته باشد، این بیماران نیز به درمان طولانی و پرهیز از یک سری عوامل نیاز دارند؛ مانند پرهیز از استرس، فشار روانی و بیخوابی.
وی در پاسخ به این پرسش که «اطرافیان این بیماران در مواجهه با آنها چه مواردی را باید رعایت کنند؟»، گفت: اولا خانواده این بیماران باید بدانند که درمان این بیماران دوره خاصی دارد و به محض اینکه علائم بیماری برطرف شد، نباید داروی آنها قطع شود.
این روانپزشک متذکر شد: موضوع مهمتر اینکه در بیماریهای روان به دلیل این که مغز بیمار است، شاید فرد بیمار، خود را بیمار نداند و دارو مصرف نکند، اما خانواده باید مصرف دارو توسط بیمار را کنترل کند تا اینکه بیمار بتواند شرایط بیماری خود را کاملا درک کند.
مشاوره به دارو درمانی اضافه میشود؛ اما باید تأکید کنیم که دارو برای این بیماران واجب است و هیچ چیزی جای آن را نمیگیرد
شمس افزود: نکته مهم دیگر این است که رواندرمانی جای دارو درمانی را نمیگیرد و این روش مکمل است تا شخص یاد بگیرد که چطور فشار روانی خود را کنترل کند؛البته بسته به شرایط ،مشاوره به دارو درمانی اضافه میشود؛ اما باید تأکید کنیم که دارو برای این بیماران واجب است و هیچ چیزی جای آن را نمیگیرد.
وی در پاسخ به این پرسش که «آیا درمان بیمار افسردگی سختتر است یا درمان بیماری دو قطبی؟»، یادآور شد: فرق خاصی ندارند و هر دو از اختلالات روانی هستند که به راحتی درمان میشوند و تنها درصد کمی از این بیماران هستند که بیماری آنها به درمان مقاومت نشان میدهد؛ در نتیجه در حال حاضر با توجه به داروهایی که در دسترس قرار دارند، ما از بیماری افسردگی و دو قطبی نمیترسیم.
باید توجه کنیم! توصیه متخصصین آن است تا جایی که ممکن است در مورد بیماری دو قطبی مطالعه کنیم و با این بیماری آشنا شویم.با روبرو شدن با واقعیت وجود بیماری دو قطبی، هراس نداشته باشیم.
روشهای درمان و کنترل بیماری را از متخصیص فرا بگیریم،ارتباط خود را با کارشناسان بهداشت روان مانند روانپزشک، روانشناس حفظ کنیم؛ضمن اینکه خود را برای یک مقابله تقریبا دراز مدت با بیماری آماده کنیم.