درحالیکه دو نفر از حاضران در کارگاه بهشدت سوخته بودند، به بیمارستان منتقل شدند. ساعاتی از این حادثه نگذشته بود که یکی از مصدومان که زنی جوان به نام نرگس بود، درگذشت.
چند روز بعد از حادثه وقتی مصدوم دیگر به نام فریدون توانست کمی صحبت کند از سوی مأموران مورد بازجویی قرار گرفت.
او گفت: من صاحب کارگاه هستم و با شریکم کار میکردم. مدتی قبل دیدم یکی از کارگرانم به نام ساسان حال روحی بدی دارد و متوجه شدم از همسرش جدا شده است. او میگفت همسرش به او خیانت کرده و به همین دلیل از او جدا شده است. وضعیت روحی ساسان خیلی بد بود. او پسر جوانی بود به همین دلیل من تصمیم گرفتم کاری برایش بکنم. او را با نرگس آشنا کردم. نرگس قبلا کارگر من بود و از این طریق او را میشناختم. نرگس و ساسان چندباری با هم صحبت کردند و بعد به هم علاقهمند شدند. ساسان او را به عقد موقت خود درآورد و بعد آنقدر عاشق او شد که تصمیم گرفت عقد دائم کند؛ اما وقتی صحبت از عقد دائم شد نرگس پا پس کشید و گفت نمیخواهد با ساسان عقد دائم کند، چون او را مناسب ازدواج دائم نمیداند. این در حالی بود که ساسان در این مدت مقدار زیادی طلا برای نرگس خریده و چند میلیون تومان خرج دندانهای او کرده بود. وقتی ساسان شنید نرگس حاضر نیست همسر دائم او شود از من خواست واسطه شوم. من هم نرگس را به کارگاه دعوت کردم و به ساسان هم گفتم بیاید تا با هم صحبت کنند. وقتی نرگس حرفهایش را زد ساسان خیلی عصبانی شد. نرگس میگفت ساسان زود عصبی میشود و آدم خشنی است و نمیتواند با چنین فردی زندگی کند. اما ساسان فکر میکرد نرگس قصد خیانت دارد، آنقدر عصبانی شد که پیت بنزین را که همراه خودش آورده بود روی من و نرگس ریخت. بخاری در کارگاه روشن بود یکدفعه همهجا آتش گرفت و اینطور شد که ما سوختیم. چون من و نرگس رویمان بنزین ریخته شده بود، زودتر از بقیه سوختیم و شدت سوختگی ما هم زیاد بود.
این مرد بعد از تشریح ماجرا بر اثر شدت جراحات جانش را از دست داد. این در حالی بود که مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی ساسان آغاز کرده بودند، اما متهم فرار کرده بود.
پلیس در گام بعدی سه مجروح دیگر را که کمتر سوخته بودند مورد بازجویی قرار داد. آنها حرفهای فریدون را درباره ساسان تأیید کردند و گفتند: ساسان آدم خیلی عصبیای بود. وقتی نرگس به او پاسخ منفی داد، سراغ فریدون آمد و از او خواست واسطه شود تا آنها آشتی کنند. فریدون اول مقاومت کرد، اما بعد قرار گذاشت و نرگس و ساسان به کارگاه آمدند، اما وقتی ساسان دید حرفهایش در نرگس اثر ندارد و فریدون هم نمیخواهد بیشتر از این دخالت کند، عصبانی شد و فریدون را عامل بههمخوردن این ازدواج دانست؛ درحالیکه فریدون مرد خیر و مهربانی بود. ساسان کارگاه را آتش زد و متواری شد. ما هم سوختیم و کاراییمان را از دست دادیم. ما کار میکردیم و برای زن و بچهمان خرجی میبردیم، اما حالا گرفتار شدهایم.
بعد از گفتههای این سه مرد و با توجه به اینکه هیچ سرنخی از ساسان به دست نیامد، پرونده به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده و شعبه 11 مسئول رسیدگی به این پرونده شد. اولیای دم نرگس و فریدون نیز در دادگاه حاضر شدند. کیفرخواست علیه متهم خوانده و او به صورت غیابی محاکمه شد. اولیای دم هر دو مقتول درخواست قصاص کردند. سپس سه شاکی دیگر که دچار سوختگی شده بودند در جایگاه قرار گرفتند، آنها نیز درخواست دیه کردند. در ادامه، وکیل تسخیری متهم در جایگاه حاضر شد و با توجه به اینکه موکلش غایب بود، درخواست کرد رسیدگی به پرونده به بعد از بازداشت متهم موکول شود.
با توجه به اینکه سه سال از ماجرا گذشته و متهم بازداشت نشده بود، هیئت قضات وارد شور شدند و متهم را با توجه به شکایت اولیای دم و سایر مدارک بهدستآمده به دو بار قصاص و پرداخت دیه در حق مجروحان حادثه و حبس محکوم کردند.