نتایج تازهترین بازجوییها از اعضای باند زورگیران خشن پایتخت که زنان و دختران جوان را بهعنوان مسافر سوار کرده و اموالشان را سرقت میکردند نشان میدهد آنها تاکنون یک زن را به قتل رسانده و به ۴زن دیگر تجاوز کردهاند.
اعضای این باند مخوف که ۳پسر جوان هستند با پرسهزدن در خیابانهای شهر وانمود میکردند مسافرکش هستند. یکی راننده بود، دومی کنارش مینشست و سومین نفر هم در حالی که روی صندلی عقب خودش را به خواب زده بود وانمود میکرد مسافر است.
آنها اغلب زنان و دختران جوان را که تنها بودند بهعنوان مسافر سوار خودرویشان میکردند و در ادامه او را مورد ضرب و شتم قرار داده و بعد از سرقت اموال باارزش مثل جواهرات، پول و گوشی موبایل، او را از ماشین بیرون انداخته و فرار میکردند.
تجاوز و تعرض چگونه در پزشکی قانونی مشخص می شود؟
رابعه میرسعیدی از سال ۶۹ در پزشکی قانونی مشغول به کار بوده است. نزدیک به ۳۰ سال تمام به پروندههای مختلف در پزشکی قانونی رسیدگی کرده است. او داستان غم انگیز خیلی از دختران و مادران را شنیده که چگونه یک متجاوز، تمام زندگیشان را به آتش کشیده است. ازآنجا که یکی از وظایف بخش معاینات بالینی پزشکی قانونی، بررسی وضعیت جسمانی قربانیان تجاوز به عنف و تایید یا رد وقوع تجاوز به عنف است، با این کارشناس درباره ناگفتههای این پروندهها گفتگو کردهایم.
* شاید مهم ترین سوال این باشد که پزشکی قانونی چطور تجاوز را تشخیص میدهد؟
-تشخیص تجاوز در پزشکی قانونی ازطریق معاینات و همچنین نمونهبرداری از آثار بهجامانده از متجاوز و انجام آزمایشات دیانای امکانپذیر است، اما نکته مهم مراجعه بموقع قربانیان تجاوز است. موضوع مهمی به نام «زمان طلایی» در این پروندهها مطرح است که اگر در این زمان قربانیان به ما مراجعه کنند، امکان تایید یا رد تجاوز وجود دارد. ما توصیه میکنیم قربانیان حتی لباسهای خود را عوض نکنند یا به هیچ وجه دوش نگیرند تا در نمونهبرداری برای آزمایشات دیانای بتوان از آثار بهجامانده متجاوز استفاده کرد.
درواقع ما تمام یافتهها را ثبت و ضبط میکنیم و بر این اساس گزارش کارشناسی تهیه میشود. اما متاسفانه در خیلی از موارد، آشفتگی و گُنگی معمول پس از این اتفاق برای قربانیان تجاوز، یکی از دلایل عمده ازبینبردن مستندات است.
* زمان طلایی دقیق چند ساعت یا چند روز است؟ بدیهی است که اغلب قربانیان تجاوز شاید نتوانند ساعتهای اولیه با خود کنار بیایند که شکایت کنند یا نه. شاید آنقدر در بحران روحی و جسمی باشند که اصلا تصمیمی درست و بموقع نتوانند بگیرند.
-همینطور است. این اتفاق، واقعه رنجآوری برای هر زن است که سالها و حتی برای تمام عمر در گوشهای از ذهنش آزارش میدهد؛ بههمیندلیل بعد از این حادثه طبیعی است که بلافاصله نتوانند خودشان را دریابند و تصمیم قاطعی برای شکایت و مراجعه به پزشکی قانونی بگیرند. با این حال این به نفع خودشان است که برای اثبات حقانیت خود و به دام انداختن متجاوز سریعتر اقدام کنند.
هرچه زودتر و بدون برهمزدن شواهد اولیه به ما مراجعه کنند، به تایید گفتههایشان کمک میکند. ۷۲ ساعت اول و نهایتا پنجروز اول بعد از تجاوز، زمان طلایی برای بررسی این موضوع است. بعد از این زمان بررسی سخت یا نشدنی است. با این حال اگر تجاوز به دختر باکره صورت گرفته باشد تا یکماه بعد از آن نیز قابل اثبات است.
*به موضوع نمونهبرداری از آثار بهجامانده از متجاوز اشاره کردید. با این نمونهبرداریها آیا امکان تشخیص هویت متجاوز در بررسیهای پزشکی قانونی وجود دارد؟
-بله، امکان تشخیص وجود دارد، اما همانطورکه تاکید کردم بستگی به شواهد و استنادات قابل ارائه و بموقع قربانی تجاوز دارد. اگر روی لباس قربانیان، آثار متجاوز باقی مانده باشد با آزمایشات دیانای احتمال تشخیص وجود دارد. اما متاسفانه قربانیان تجاوز خیلی دیر برای شکایت و ارجاع به پزشکی قانونی اقدام میکنند و در بیشتر موارد هم به دلیل ترس یا آبرو اصلا دنبال شکایت و پزشکی قانونی نیستند.
*با قربانی تجاوز که به شما پناه آورده و شاید شما اولین فردی باشید که رازش را نزد شما بازگو کرده است، چطور رفتار میکنید؟
-این افراد وقتی به ما در پزشکی قانونی مراجعه میکنند، از نظر روحی بسیار آشفته و پریشان هستند. گاهی فقط تا لحظاتی اشک میریزند یا از شدت فشار روحی و روانی نمیتوانند صحبت کنند. برای این مراجعهکنندگان وقت زیادی میگذارم؛ گاهی صحبت و معاینات بالینی مراجعهکننده تا دو ساعت هم زمان میبرد، اما با حوصله تمام تلاش خود را میکنم. سعی میکنم با جملات ساده مثل اینکه «نترس؛ اینجا جایت امن است و کسی نمیتواند تو را اذیت کند؛ من کمکت میکنم؛ من اینجا هستم که حرفهایت را بشنوم؛ سعی کن دقیق و هرقدر میتوانی به ما شواهد بدهی تا کار در مجازات متجاوز پیش بیفتد» او را کمی آرام کنم.
باوجوداین، آثار روحی و روانی یک تجاوز، در چند روز و چند هفته کم نمیشود یا از بین نمیرود، حتی مشکلات بعدی را نیز ممکن است درپی داشته باشد؛ برای نمونه خیلی از آنها ترس از حاملگی دارند یا ترس از آینده و ازدواج. اغلب به این فکر میکنند که در آینده چگونه ازدواج کنند و اینکه ممکن است این مسئله، زندگی مشترکشان را نابود کند. ما بهجز راهنماییهای معمول، آنها را به مشاوره و مراکز دیگر هم معرفی میکنیم تا از فشار روحی و روانیشان کاسته شود.
*به ترس قربانیان تجاوز از باردار شدن اشاره کردید. با مواردی مواجه شدهاید که برای اثبات هویت بچهای که در راه است به شما مراجعه کنند؟ در این پروندهها مواجهه پزشکی قانونی چیست؟
-متاسفانه در برخی تجاوزها بارداری اتفاق میافتد. در خیلی از موارد، قربانی تجاوز همان موقع برای شکایت و پزشکی قانونی اقدام نمیکند، اما بعد از بارداری ناچار میشود دنبال متجاوز و اثبات گفتههایش برود. در این موارد نیز با نمونههای آزمایشگاهی دیانای، هویت فردی که سبب بارداری شده، قابل تشخیص است. اما باز هم تاکید میکنم اگر قربانیان تجاوز در همان ۷۲ ساعت اول به پزشکی قانونی مراجعه کنند، شاید با مشاورههای ما، با مشکلات بعدی و بارداریهای ناخواسته از یک تجاوز مواجه نشوند. بهجز بارداری، درباره بیماریهای مقاربتی مثل ایدز و فرصتی که برای پیشگیری اورژانسی دارند، به قربانیان تجاوز مشاوره میدهیم.
اغلب قربانیان تجاوز، از انتقال ایدز براثر تجاوز بیخبرند و حتی اگر باخبر باشند، اولویت ذهنشان، اثبات بیگناهی و خرید آبرو نزد خانواده همسر آینده و... است؛ بنابراین بهطور کلی مراجعهکنندگان را برای بررسی همه جوانب به پزشکی قانونی راهنمایی میکنیم و مراکز مشاوره را نیز برای درمان روحی آسیبدیدگان پیشنهاد میدهیم؛ زیرا باید توجه کرد که ترس از برچسبهایی که اطرافیان به قربانیان تجاوز میزنند، باعث نگرانی آنهاست. در خیلی از موارد قربانیان تجاوز از این میترسند که نزدیکانشان آنها را سرزنش کنند و به آنها بگویند خودشان باعث و بانی این اتفاق ناگوار شده اند. احساس شرم ایجادشده در قربانی تجاوز معمولا مسیر مراجعه به پزشکی قانونی را هم طولانی و حتی ناممکن میکند؛ لذا از خانوادههای قربانیان تجاوز میخواهیم که بهجای سرزنش به فکر درمان آسیبهای ناشی از تجاوز باشند.
*از بین پروندههای متعددی که در آنها قربانیان تجاوز نزد شما آمدهاند، میتوانید یک نمونه را که شما را متاثر کرده است، بیان کنید؟
-من خودم یک زن هستم و احساسات زنان را خوب میفهم. ساعتها، روزها و حتی شبها، داستان غمانگیز بسیاری از این قربانیان در ذهنم میماند و ناراحتم میکند؛ پروندههایی نیز که قربانیانش کودک هستند، بسیار متاثرم میکند.
گاهی به رفتار متجاوزان نیز در توضیحاتی که قربانیان میدهند، فکر میکنم؛ اینکه برخی از آنان با گرگصفتی، وحشیگری و رفتاری غیرانسانی، زندگی یک زن را تا مرز نابودی میکشانند. به خاطر دارم یک متجاوز به صورت سریالی به دختربچههای دبستانی آزار جنسی میرساند. تلاش کردیم با کمک پدر یکی از این قربانیان و نام و نشانیای که از متجاوز میدهد، زودتر این فرد گرگصفت را شناسایی کنیم تا دختربچههای دیگر را در مسیر مدرسه مورد آزار جنسی قرار ندهد. در مواردی، حتی شنیدن رنجی که به یک قربانی تجاوز تحمیل شده، برای افراد عادی سخت است، حال ببینید بر آن قربانی چه میگذرد و چه آثاری بر روح و روان وی باقی میگذارد؛ و در پایان، بهعنوان فردی که سالها با قربانیان تجاوز در پزشکی قانونی سر و کار داشتهاید و داستان غمانگیز خیلی از دختران و زنان این شهر را از زبان خودشان شنیده و به چشم، رنج آنها از تجاوز را دیدهاید، چه توصیهای برای درامانماندن زنان از تجاوز دارید؟
اولین توصیهام به مادران است که به هیچ وجه دختربچههای خود را برای خرید، تنها به نانوایی و سوپرمارکتها نفرستند و مراقب بازی آنها در کوچه و خیابان باشند. خیلی از پروندههایی که برای دختربچهها و دختران کمسنوسال اتفاق افتاده، ناشی از همین غفلت بزرگترها و سوءاستفاده متجاوزان است. برای زنانی هم که بزرگسال و دختربچه نیستند، همین توصیه را دارم که تاحد ممکن از تردد در مکانهای خلوت و شبهنگام خودداری کنند. برای تردد از خودرو ناآشنا و غریبه استفاده نکنند. و، اما مهمتر از همه به دختران نسل امروز توصیهام این است که فریب نخورند. وقتی دختری با پسری که تازه آشنا شده است به میهمانی و باغ و... میرود، نمیداند که نقشهای برای او چیده شده و ممکن است حادثه ناگواری مثل تجاوز درانتظارش باشد. باید آگاهانه در این موارد تصمیم گرفت و بهراحتی و با دو جلسه صحبت با پسری با او راهی مکانی نشد؛ همین اعتماد نابجا ممکن است بلایی بر سر دختران بیاورد که جبراننشدنی باشد.