کد خبر: ۷۰۱۴
تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱۳۸۴ - ۱۵:۴۲
گفتگویی ویژه با

معلم خصوصی زرقاوی در زندان

آفتاب‌‌نیوز : جریان سلفی جهادی در نگاه جهان جریانی افراطی و تکفیری بشمار می رود، به نظر شما چه چیزی جریان شما را از سایر مدارس اسلامی متمایز می سازد؟ 

رسانه های مختلف تنها به یک هدف، ما را متهم به جماعت تندرو تکفیری و تروریستی می کنند و آن ایجاد کینه و تنفر در میان مردم برای روی گردان کردن آنها از دعوت ما به توحید است. در حالیکه یکی از مشهورترین تالیفات ما تحت عنوان« هشدار به اشتباهات تکفیر» پیرامون همین موضوع است.
از سوی دیگر در راس اولویت های جریان سلفی جهادی دعوت مردم به توحید است و ما بر این اعتقاد خود اصرار می ورزیم. 

شما متهم به حمایت از تروریسم و ترویج افکار تکفیری هستید، چه فکر می کنید؟
چیزی که آنها تروریسم می نامند در دین ما جهاد در راه خداست و مصداق این آیه الهی: « و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله وعدو کم». جهاد فریضه ای از فرایض دین اسلام است که دشمن می خواهد با این نامگذاری ها آن را مخدوش کند. ما هدفی جزء نجات مردم نداریم. 

در مورد تکفیر جامعه چه می گویید؟
تاکنون هرگز به این مساله فکر نکرده بودم و در آینده نیز در اندیشه من نخواهد بود. چه کسی گفته ما به تکفیر جوامع کشورهای اسلامی می اندیشیم. ما در نوشته های خود همواره تاکید و هشدار داده ایم که جریان های اسلامی در دام این خطای بزرگ نیافتند.
من در رساله سی گانه ام تمام جوانب این مساله را بررسی کردم و این بخش از نوشته های من یکی از پر خواننده ترین بخش های سایت اینترنتی ماست که جوانان مطالب آن را می خوانند. 

تکفیر شیعه چطور؟
این موضوع به دوران جنگ عراق و ایران بر می گردد که بسیاری از علما و شیوخ برای همسویی با حکام عرب اقدام به صدور فتاوایی کردند که این مساله تا امروز مورد استناد قرار می گیرد و دست آویزی شده است برای انتقاد از ما.
اما من هرگز عموم شیعه را تکفیر نکردم و این همان خطای بزرگی است که جوانان شیعه و سنی مرتکب آن می شوند. این همان فتنه طائفه ای است که من بارها نسبت به آن هشدار داده ام.
زیرا این مساله می تواند مسیر مقاومت و درگیری با اشغالگران را تحت شعاع و امت اسلامی را تضعیف کند، این همان نصیحتی است که من بارها به مقاومت عراق کرده ام. 

واقعیت اختلاف شما با ابو مصعب الزرقاوی از کجا ناشی می شود؟
اختلاف من با ابو مصعب بر سر عملیات استشهادی است البته نه بر مشروعیت و عدم انجام آن بلکه بر سر این است که عملیات استشهادی وسیله استثنایی است نه وسیله ا ی سنتی درعمل جهادی.
من در نامه نصیحت آمیزی که برای ابو مصعب فرستادم در آن یاد آور شدم که من روی قتل غیر نظامیان و حمله به کلیسا ها و مساجد شیعیان که می گویند کار زرقاوی است، بشدت تحفظ دارم. 

بسیاری از رژیم های سیاسی عربی و اسلامی منطقه، آنچه را که در کشورهای آنها می گذرد را معلول تاثیر گذاری تفکرات جهادی تالیفات شما بر جوانان می دانند. آیا شما این مسولیت را می پذیرید؟
من قصد ندارم خودم را جدای از مجاهدین بدانم. اما خودم را در برخی اقدامات اشتباه آنها مبرا می دانم. بویژه اشتباهات بارزی که آنها مرتکب می شوند. بنابراین از خداوند می خواهم که ما را از خطاها مصون دارد. 

وضعیت جریان سلفی جهادی اردن را چگونه ارزیابی می کنید؟
ببینید سرنوشت شخصیتهای بارز و پیروان جریان سلفی در اردن و سراسر جهان از سه حالت خارج نیست؛ یا کشته شدند، یا در زندانها و جبهه های جنگ ناپدید شدند و یا اینکه در سلول های تنگ و تاریک کشورهای خود به سر می برند. در بهترین حالت نیز آنها در سرتاسر جهان فراری هستند.
بنابراین اولین مسوولیتی که پس از آزادی از زندان روی دوش خود احساس می کردم، توصیه و نصیحت به برادرانی بود که دنبال رو جریان سلفی هستند و می بایست جلوی انحرافات فکری آنها را بگیرم.
بنابراین نمونه بارز این حرف من مقاومت کنونی در عراق است، که اگر آنها از امکاناتی که برخوردار هستند بهتر استفاده نمایند در پاره ای از اشتباهاتی که در حال ارتکاب هستند کنار گذارند. بدون تردید موفقیت جهاد در عراق تضمین می شود. بویژه کنار گذاشتن اقداماتی که منجر به کشته شدن مردم بی گناه عراق به دست مقاومت می شود.
بنابراین با قرار گرفتن مقاومت عراق در مسیر درست خود یقینا می تواند اثرات ایجابی بسیاری در هدایت امت اسلام به جلو داشته باشد. 

آینده فعالیت های جهادی تا کجاست؟
تجارب گذشته جهاد در کشورهای افغانستان، چچن و بوسنی نشان می دهد که این مجاهدت ها برکات بسیاری در برداشته است. یکی از ثمرات آن تربیت جوانانی است که امروز جلوی سرکشی قلدران جهان ایستاده اند، و با کارهای خود توانسته اند تمام هیبت و اراده سرکشان جهان با همه جبروت و ماشین نظامی خود را در هم شکنند و چیزی جزء شکست برای آنها به ارمغان نیاورند. 

در مورد سربریدن آدم ها و به تصویر کشیدن آن در رسانه ها چه نظری دارید؟
تنها کسی که از سر بریدن افراد بهره می برد، دشمنان اسلام هستند، که به آنها این امکان را می دهد که احساس تنفر از جهاد را در میان مردم جهان شدت بخشند.
این امکان برای آنها فراهم می شود که در رسانه های خود از مجاهدین به عنوان افرادی که در کشتن فرقی میان نظامی و غیر نظامی قائل نمی شوند، به تصور بکشند و این درست نیست زیرا که می تواند اساس جریان را به مخاطره اندازد.
من در یادداشتهای فقهی خودم بنام « الوقفات مع ثمرات جهاد» نوشتم که مجاهدین می بایستی به اندازه عقل مردم و رعایت مرحله ای که جهاد اسلامی در آن به سر می برد، مردم را مخاطب قرار دهند.
بنابراین مجاهدین می بایستی با درک شرایط امروز از طریق تماس مستقیم و مشاهدات خود اجتهاد نمایند. 

آخرین دیدار شما با ابومصعب زرقاوی کی بود؟
آخرین دیدار ما بر می گردد به سال 1999 یعنی زمانی که زرقاوی از زندان آزاد شد و قصد داشت راهی افغانستان شود. در آن دیدار وی با برخی از برادران جهادی خود و خانواده های آنها نزد من آمدند.
البته ابومصعب پس از اینکه به افغانستان و پاکستان رفت نیز تماس خود را با من قطع نکرد و باره سلام اسامه بن لادن را به من می رساند.
در یکی از مکالماتش به من گفت: که از بن لادن خواسته که به کسانی که به القاعده می پیوندند تدریس مکاتبه ای داشته باشد که بن لادن رد کرده بود.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین