اگرچه با شیوع ویروس کرونا و خالیشدن ورزشگاهها از حضور تماشاگران، سانسور در شبکههای ورزش و سه سیما در زمان پخش فوتبال، به حداقل رسیده ولی هنوز هم بهانههای عجیبوغریبی پیدا میشود تا تیغ سانسور روی اعصاب مخاطب برود. بهانه تازه مسئولان شبکه ورزش برای پخش تصاویر آرشیوی در حین بازی زنده، حضور کمکداور زن در این دیدار حساس بود!
شبکه ورزش هربارکه حتی نمای چندان روشنی هم از این کمکداور زن به تصویر کشیده نمیشد، سعی میکرد با سانسورکردن آن اینطور القا کند که اصلا هیچ داور زنی در این مسابقه وجود نداشته است! نکته عجیبتر درباره این اتفاق تازه اینکه مدتهاست این کمکداور زن بازیهای لیگ برتر انگلیس را پرچم میزند و بارها تصویرش پخش شده ولی چه اتفاقی رخ داده که بهتازگی او هم مشمول سانسور در شبکههای ایرانی شده مشخص نیست.
مورد قطعی در این بین اینکه این سانسور اولین و آخرین سانسوری که در شبکههای سیما و در حین رقابتهای ورزشی صورت میگیرد، نیست و نخواهد بود. شبکههای سه و ورزش در کنار یکی، دو شبکه دیگر که بهصورت محدودتری رقابتهای ورزشی را پوشش میدهند، بارها با اعمال سانسورهایی که بعضا چندان دلیل روشنی هم برای آن ارائه نشده، مباحث زیادی را بین علاقهمندان به رشتههای مختلف به وجود آوردهاند.
همین چند وقت پیش بود که در حین رقابتهای اسکی ایران تصویر اسکیبازان مرد از یکی از شبکههای سیما بهصورت رنگی و تصویر اسکیبازان زن بهصورت سیاهوسفید پخش شد! انگار که هنوز ورزش زن و ورزشکاران زن برای عدهای از مسئولان صداوسیما پذیرفتنی نباشند یا اعتقادی به کاری که آنها چه در سطح ملی و چه بینالمللی انجام میدهند، ندارند. البته که این موضوع در مقایسه با سالهای دور بهتر شده ولی اختلاف سلیقه کاری کرده تا حدومرز روشنی برایش تعریف نشود.
برای مثال رقابتهای رزمی کاراته زنان (تعدادی از آنها) پخش میشود ولی رقابتهای کبدی زنان پخش نمیشود. فوتبال و دیگر ورزشهای گروهی هم که یا پخش نمیشوند یا بهصورت آرشیوی و گلچینشده به قاب تصویر اضافه میشوند. این اتفاق در حالی است که البته بعضا شاهد برنامههای اختصاصی درباره فوتسال زنان در شبکه ورزش هم هستیم. چنین بالا و پایینهایی باعث شده خط فکری روشنی در این زمینه وجود نداشته باشد و بیش از آنکه تفکر و تصور واحدی پشت این نوع سانسورها باشد، اعمال سلیقه باشد که در قاب تصویر به نمایش درمیآید.
البته که فقط ورزشکاران زن نیستند که در صداوسیمای ایران مشمول سانسور میشوند، چون بارها ورزشکاران مرد هم اسیر چنین موردی شدهاند. برای مثال زمان پخش فوتبال، اگر بازیکنی پیراهنش را از تن در بیاورد، امری واحد و لازمالاجرا است که تصویر حتما باید سانسور شود ولی رفتار عجیب و دوگانه درباره این موضوع این است که بهعنوان مثال رقابتهای شنا و واترپلوی مردان که بهمراتب پوشش کمتری در مقایسه با فوتبالیستها دارند، از همین شبکهها پخش میشوند! یکی از بحثبرانگیزترین سانسورهای سیما در این زمینه مربوط به لیگ قهرمانان فصل پیش است که عیسی آلکثیر بعد از گل حساسش به السد پیراهنش را از تن درآورد و خیلی سریع تصاویر پخش زنده قطع شدند. این درحالی بود که تصویر سانسورشده در تلویزیون، فردای آن روز، روی جلد بسیاری از روزنامههای ورزشی رفته بود!
قطع تصاویر و سانسور بعضا با حرفوحدیثهای زیادی در سطح بینالمللی هم روبهرو شده و بارها صحبت از یک آبروریزی به میان آمده است؛ مشهورترین این اتفاقات مربوط به سانسور لوگوی باشگاه رم در شبکه سه سیما بود که تصاویرش در سراسر دنیا پخش شد! به غیر از آن مورد، پخشنشدن یکی دیدارهای بایرنمونیخ در بوندسلیگا به دلیل آنکه داور آن دیدار بیبیانا اشتانهاوس بود هم در رسانههای دنیا بازتاب داشت؛ هرچند بازتابش اصلا قابل قیاس با سانسور لوگوی باشگاه رم نبود. در همین زمینه هم اتفاقا صداوسیما خط مشی روشنی ندارد، چون بعدها بازی دیگری که همین داور زن آلمانی قضاوتش را بر عهده داشت بهصورت زنده پخش شد. یا مورد استفانی فراپار، داور زن مشهور فرانسوی که در صداوسیما شامل سانسور نشد. تا به الان یکی، دو دیدار که این داور زن فرانسوی عهدهدار قضاوتش بوده پخش زنده شده است. همین موارد کار تازه شبکه ورزش را عجیبتر جلوه میدهد، چون بازیهایی که داور اصلی آن زن بوده، پخش و شامل سانسور نشده ولی در دیدار تازه تاتنهام و منچستریونایتد داور کنار سانسور شده است!
اینها تنها عجایب اخیر شبکههای سیما در سانسور نیست، چون فارغ از سانسورهای معمول بعضا سانسورهای غیرمعمولی هم رخ داده؛ نمونهاش سانسور لوگوی باشگاه تاج سابق از روی پیراهن استقلال در حین گفتوگو با یکی از اسطورههای این باشگاه! از آن عجیبتر هم در این زمینه رخ داده و دیده شد که مثلا شبکههای صداوسیما (حالا در این مورد دو شبکه سه و ورزش) هم لوگوی یکدیگر را سانسور میکنند! این یکی دیگر از آن دسته اتفاقاتی است که مشخص نیست با چه تفکری و از سوی چه ارگانی اعمال میشود. هرچه باشد یک مورد در تمامی این اتفاقات خودنمایی میکند و آنهم اینکه اعمال سانسور در زمان پخش رقابتهای ورزشی کاملا سلیقهای و بدون چارت مشخصی صورت میگیرد؛ دستکم تا به الان و با برشمردن تعداد اندکی از این اتفاقات که اینطور بوده است.
در کنار این انتقادها اما باید به این مورد هم اشاره کرد که تیغ سانسور حداقل در مقایسه با یکی، دو دهه قبل کندتر شده و در این بین تعدادی از تابوها شکسته شده است؛ بهطور مشخص میتوان از سال 2010 و از بازیهای آسیایی گوانگجو به این طرف به این مورد اشاره کرد که صداوسیما تلطیف بیشتری برای پخش رقابتهای ورزشکاران زن ایرانی در عرصههای بینالمللی نشان داده ولی در همین بازه زمانی هم بسیاری سانسورهای بحثبرانگیز اعمال کرده که حاصل آن انتقادهای تندوتیز به مسئولان این نهاد بوده است.