محمد عباسی در یادداشتی نوشت: افزایش تورم، بیکاری و مسائل اجتماعی ناشی از بحرانهای اقتصادی مردم را کلافه کرده است. وضعیت تورم افسارگریخته و افزایش بیکاری، سرمایههای انسانی که شاخصهای تعیینکننده میزان و شدت فلاکت یک جامعه هستند، در شان مردم شایسته و فهیم ایران اسلامی نیست. نقدینگی در این ۸ سال ۷ برابر شده که به عنوان کارشناس اقتصادی و اجتماعی نگرانم چرا نقدینگی بدون پشتوانه بالاست؟!
باید طرف عرضه به نسبت تقاضا متعادل باشد؛ به طوری که اکثریت خانوادهها به ویژه کمدرآمدها برای تامین نیازهای اولیه و ضروری، بدون دغدغه اقدام نمایند. با بررسی اجمالی آمارهای موجود وضعیت زندگی خانوادههای ایرانی در سالهای گذشته، نشان از این نکته مهم دارد که سفره ایشان کوچکتر و توان خریدشان کمتر شده است.
در سال گذشته بانکها اعلام کردهاند که نزدیک به دو هزار میلیارد میلیارد تومان تسهیلات به متقاضیان پرداخت نمودهاند که پرسش افکار عمومی در مقابل این خبر قابل تامل است: به راستی منابع مالی اعطایی از جانب ساختارهای تامین به کجا رفته که مردم فقیرتر شدهاند و تعداد زیادی از سرپرستان خانواده امکان خرید گوشت و مرغ را ندارند.
بدون شک یکی از علل اساسی شکاف ویرانکننده بین اقتصاد نمایشی و اقتصاد زیرزمینی این است که هر روز شاهد تقویت اتوبان اقتصاد زیرزمینی غیرشفاف و رانتی به جای اقتصاد روزمینی شفاف و کنترل شده هستیم.
بورس رانتی و دلالی در بازار ارز، زمین و مسکن ریشه در فضای اقتصاد زیرزمینی دارد که باعث تخریب زندگی خانوادههای ایرانی و افزایش فاصله طبقاتی شده است. سرمایه زیادی در اختیار و مدیریت کنشگران اقتصادی نیست که به تولید، اشتغال و سامان زندگی ذینفعان اکوسیستم کارآفرینی و اشتغالزایی برسد. پس تخریب "میدان اقتصاد" به نفع عدهای خاص تاوان سنگینی را به اکثریت مردم تحمیل نموده است.