نشستی با محوریت مطالبات دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد و بررسی علت خودکشی سعید قلی بیگلو، دانشجوی پسا دکترا فردوسی در رشته فیزیک با حضور رئیس دانشگاه فردوسی، معاون فرهنگی، اجتماعی و دانشجویی، رئیس نهاد رهبری دانشگاه فردوسی و چندتن از مسئولان دانشگاه در سالن آمفی تئاتر دانشکده علوم برگزار شد.
در این نشست چند ساعته دانشجویان به بیان دغدغه ها، مطالبات و نیز کم کاریها و کوتاهیهای صورت گرفته از سمت مسئولان دانشگاه، برخوردهای نادرست برخی اساتید در ارتباط با تمام دانشجویان و نبود شرایط و امکانات رفاهی مناسب در زمان کرونا نظیر عدم وجود سرویس برای رفت و آمد پرداختند.
محمد کافی رئیس دانشگاه فردوسی مشهد، ضمن عذر خواهی از دانشجویان بخاطر اتفاق پیش آمده و قصوری که از جانب مسئولان صورت گرفته، عزل ابوالفضل غفاری، رئیس مرکز مشاوره و توانمندسازی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد را به علت نادیدهگرفتن شرایط حاد روحی سعید قلی بیگلو که منجر به خودکشی او شد، را اعلام کرد.
همچنین حمیدرضا طاهری، معاون فرهنگی، اجتماعی و دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد تحت فشارهای به عمل آمده از سمت دانشجویان بخاطر خودکشی دانشجوی نخبه دانشگاه، استعفای خود را رسما اعلام کرد که تا فردا روی سایت دانشگاه بارگذاری خواهد شد.
در این نشست بیانیهای توسط دانشجویان دانشگاه فردوسی صادر و قرائت شد تا اقدامات لازم جهت رفاه دانشجویان و عدم تکرار چنین اتفاقاتی، انجام شود.
سعید قلی بیگلو دانشجوی پسا دکترای فردوسی در رشته فیزیک و ساکن شهر قم، ۵ تیرماه خود را در خوابگاه فجر دانشگاه حلق آویز کرد.
وی روز قبل از خودکشی نزد مشاور و روانپزشک بیمارستان ابن سینا رفت اما به تشخیص روانپزشک مبنی بر عدم ضرورت بستری در بیمارستان ترخیص شد. سعید که در روزهای اخیر دو مرتبه اقدام به خودکشی کرده بود، دوباره پس از خروج از بیمارستان خود را در اتاقش در خوابگاه حلق آویر میکند.
خیلی راحته این مدلی حرف زدن
برخی شرایط خودم را به عنوان دانشجوی ترم آخر و دیگر دوستانم را که دیدم، عرض میکنم شاید به جای اتهام به اینکه نخبه ما رشد نکرده است عینک دید خود را تغییر دهیم و به تغییر آن دست بزنیم:
1- پس از قبولی در دکتر با رزومه خود در تمام دانشگاه برای تدریس رفتم برای که به علت فقدان رابطه نتوانستم تدریس بگیرم. پس از آنکه چند واحد تدریس گرفتم حقوق ناچیزی دریافت کردم. البته در حدود یک سالی هست دانشگاه ازاد همین حقوق ناچیز حق التدریس را به من پرداخت نکرده است. همچنین در حال حاضر که به عملکرد مناسبی در تدریس داشته اصلا نظام تشویق و تنبیه وجود ندارد لذا اصلا دیده نمیشوید که خوب هستید.
2- اکثر دانشجویان دکتری در دانشگاه سراسری میبینم که متاسفانه به ناچار باید پایان نامه ارشد و دکتری برای دیگران بنویسند تا از بی پولی ترک تحصیل نکنند. (اصولا برای مدیران دولتی کارمندان و ... مینویسند.) (اینجانب مخالف این موضوع هستم اما نمیتوانم به آن دسته از دانشجویان نویسنده نقدی وارد نمایم.)
3- آشکار است که جذب هیئت علمی براساس صلاحیت نیست و روابط هم مهم است لذا انگیزه ای برای فراگیری علم باقی نمی ماند. بیشتر افراد با رویای هیئت علمی ادامه تحصیل دادند. (البته هستند افرادی که به واسطه شایستگی جذب شدند و این موضوع مطلق نیست)
4- در نگارش رساله دانشجویان ملزم هستند تمام زحمات نگارش رساله به دوش بکشند و به اسم اساتید مقاله بنویسند و اصولا اساتید وقتی برای دانشجویان ندارند و اگر اعتراضی باشد دیکتاتوری اساتید سبب شر برای دانشجو میشود. (البته اساتید خوب و محترم هم زیاد داریم)
5- آزمون های استخدامی هم با روابط افراد را جذب مینمایند لذا این قشر تحصیل کرده بیکار میمانند.
6- فشار خانواده و جامعه که چرا با این درس خواندن ثمره ای وجود ندارد.
7- سرکوب نیاز عاطفی و جنسی و از خود گذشتن برای رسیدن به زندگی بهتر نه برای خود بلکه به عنوان فردی مفید برای کشور عزیزمان.
8- سربازی که سد راه هست. طرح های کسری خدمت هم به تجربه خودم بسیار زمان بر و نیازمند روابط بود. هرچند انسانهای شریف در این مسیر دیدم ولی بسیار تلاش کردم تا از این طرحها به جای خدمت بهره مند شوم.
بر همین اساس با وجود انگیزه بالا انرژی آدمی صرف مواردی میشود که میتوانست در مسیر بهتری قرار بگیرد.
به امید ایرانی بهتر.