آفتاب: ماههای نخستین سال 2008 میلادی در خاورمیانه به تلخی سپری می شوند. کشتار غیر نظامیان فلسطینی در غزه و محاصرهی غذایی، دارویی و انرژی این باریکه به دست اسرائیل در حالی صورت می گیرد که نمود بیرونی و ظاهری تمامی تحولات در واپسین ماههای سال گذشتهی میلادی نشان از استقرار گفتمان صلح در خاورمیانه داشت.
گفتگوهای مرحلهای مقامات فتح و اسرائیل، سفرهای پیاپی دولتمردان غربی به مناطق اشغالی و در نهایت کنفرانس صلح آناپلیس تحولاتی هستند که در همین راستا می توان بررسی نمود .
اما از همان ابتدا استقرار صلح در منطقه با عنایت به 3 نکته چندان قابل تصور نبود :
1 ) وجود دولت میلیتاریستی اسرائیل در منطقه . ارتش در نظام حکومتی اسرائیل به مثابه قلب عمل می کند . دولت ارتش سالار یهود برای بقای خود نیازمند تپیدن ارتش و پویا نگاه داشتن آن به منظور ابقای جریان زندگی درون رگ های خود دارد و به همین دلیل پذیرش صلح که در حقیقت به معنای به حاشیه راندن ارتش است را بر نمی تابد .
2 ) حضور و وجود قدرت های فرامنطقه ای و پایگاه های نظامی در آبها و درون خاک کشورهای منطقه که توازن و ثبات را از منطقه ربوده است .
3 ) حساسیت اعراب به تمامیت ارضی جهان عرب که توسط اسرائیل بطور جدی تهدید و تحدید می شود .
محاصره ی گسترده ی غزه و آفرینش فاجعه انسانی در این باریکه ، تحت الحمایت قدرت های فرا منطقه ای و در سایه سکوت نهاد های بین المللی در درجه اول مبین دو واقعیت است :
- غیر قابل پذیرش بودن صلح از سوی اسرائیل
-تقدم وجه ضد ایرانی کنفرانس آناپلیس به وجه صلح محور آن .
حملات رژیم صهیونیستی به غزه در شرایطی روی می دهد که برگزارکنندگان و مدافعان آناپلیس مدعی آغاز پروسهی جدی صلح در خاورمیانه بخصوص میان اسرائیل و فلسطین بودند .
حتی سوریه نیز به بهانه ی باز پس گرفتن بلندی های جولان در این کنفرانس شرکت نمود و برای نخستین بار اعراب و اسرائیل برای صلح زیر یک سقف جمع شدند تا اینطور به نظر برسد که ایران منزوی و تنهاست و حتی دوست نزدیک تهران نیز با وعده ای قدم در این کنفرانس می گذارد .
در آناپلیس فلسطین ملزم به انجام اموری می شود اما اسرائیل به جز توقف شهرک سازی دستور العمل را در مقابل خود نمیبیند . طی طرحی کودکانه بنا شد در آینده ای نامشخص جولان اسما" به سوریه واگذار شود اما رسما" و در قالب اجاره ی بلند مدت تحت سلطه ی اسرائیل باقی بماند .
فتح اقداماتی را مبذول داشت اما اسرائیل به جز تحدید کوتاه مدت شهرک سازی ها گامی بر نداشت و عملا ته تنها در روند صلح خاورمیانه تغییر مثبتی روی نداد بلکه با محاصره غزه و حملات به این نوار ، عدم پایبندی دولت صهیونیستی به فرآیند های صلح به اثبات رسید و هدف نهایی آناپلیس نیز مشخص تر شد .
در این میان جامعه ی جهانی ، نهاد های بین المللی و اکثر کشورهای اسلامی نیز واکنش قابل تأملی بروز ندادند .
عملکرد شورای امنیت و شخص دبیر کل سازمان ملل متحد نیز بسیار انفعالی و نامطلوب می نماید و در بیانیه نشست فوق العاده شورای امنیت « تشدید درگیری های دو طرف » محکوم شده است .
با خط مشی اینچنینی به طور قطع، اعتبار سازمان ملل و شورای امنیت از دست خواهد رفت و این نهادها ابزار دست قدرت های جهانی تلی خواهد شد .
امری که به هیچ وجه به سود نظامجهانی در قرن بیستویکم نیست