جيمز لرر خبرنگار ازشهر لاپاز پايتخت بليوی گزارش می دهد: در تاريخ 30 ماه مه امسال در حدود 10000 کارگر و دستفروش دوره گرد در حاليکه با خود پرچم اتحاديه کارگران ال آلتو را حمل می کردند و ورودشان با انفجار ديناميت اعلام شده بود، به پايتخت وارد شدند.
تظاهر کنندگان از دست مزاز رئيس جمهور اسبق خود سخت عصبانی بودند. وی در ماه مارس امسال به کارگران قول داده يک کارگر معدن با ديناميت هايش بود که کنسرن های نفت و گاز را زير پوشش دولت قرار داده و صنايع را در اين کشور دولتی کند. اما رئيس جمهور عهد شکنی نمود و به سياست های خود در خدمت کنسرن ها ادامه داد. بالاخره وی مجبور شد در تاريخ 6 يونی از مقام خويش کناره گيری نمايد.
مايک گونزالس پروفسور دانشگاه گلاسگو می گويد: "چهار هفته تمام مردم سرتاسر بليوی بر عليه رئيس جمهور به اعتصاب پرداختند و به خيابانها ريختند. اين مبارزه بر عليه سياست های دولت در واقع پنج سال پيش آغاز گشت. آنزمان آب در منطقه کوچابامبا خصوصی شد. اکثر ساکنين شهر کارگرانی هستند که پول زيادی ندارند. بعد از خصوصی شدن، قيمت آب بسيار گران شد. کارگران و دهقانان خرد با هم متحد شده و در مقابل اين مسئله به مبارزه پرداختند. و آنقدر مبارزه کردند تا بالاخره آب مجددا دولتی شد".
سال 2003 مردم بليوی رئيس جمهور لوزادا را سرنگون کردند. زيرا که وی عهد شکنی کرده بود و جانب کنسرن ها را گرفته بود. مردم بليوی از دولت بليوی و کنسرن ها که باعث فقر آنها شده است نفرت دارند. اواسط سال های 80 بسياری از دهقانان اين کشور ديگر قادر نبودند موجوديت خويش را حفظ نمايند. آنها می بايست به شهر ها بروند و در مقابل مزدی ناچيز برای کنسرن های سرمايه داری کار نمايند در غير اين صورت بيکاری گريبانگيرشان بود. در سال 1986 در حدود 117000 کارگر در شهر های صنعتی بکار مشغول بودند. 1995 اين تعداد به 231000 افزايش يافت. در سال 1997 تعداد کارگران اين کشور برابر تعداد دهقانان شد. در فاصله سال 1997 تا سال 2000 درصد بيکاری از 6/7 درصد به 4/11 درصد رسيد. در اثر رشد بخش کارگری قدرت جنبش کارگری هم بالا رفت. از آنجا که بليوی به لحاظ اقتصادی به صادرات وابسته است، جنبش کارگری موفق شد با اعتراضات خود دولت و کنسرن ها را تحت فشار قرار دهد. با وجود اينکه بليوی ذخيره غنی از نفت و گاز را دارا می باشد اما مردم اين کشور فقيرتر از ساير کشور های اين قاره می باشند. مردم بليوی بطور متوسط سالی 1000 دلار درآمد دارند. از مواد اوليه اين کشور تنها کنسرن های چندمليتی بهره می برند. دولت صنعت نفت و گاز اين کشور را خصوصی نموده و به شرکت های خارجی فروخته است. رهبران کنسرن ها در ساختمان صنايع خام سرمايه گذاری نموده و دولت بليوی هم در مقابل به صادرات آنها ماليات های ناچيز مقرر می کند. شرکت های داخلی و بومی بليوی قادر به رقابت با شرکت های خارجی نبوده و مخصوصا در مناطق فقير نشين کشور چندين سال است که مردم در مقابل اين سياست دولت مبارزه نموده و حاضر نيستند که ديگر مورد استثمار اين سيستم قرار گيرند. گونزالس در اين باره می گويد: "مرکز اين اعتراضات ماه يونی شهر ال آلتو بود. شهری که بالای پايتخت قرار گرفته است و تقريبا مردم بومی در اين منطقه زندگی می کنند و اکثريت در فقر مطلق بسر می برند. زمانی که رئيس جمهور مزاز نفت و گاز را خصوصی می کرد ساکنين اين منطقه تصميم گرفتند که بر عليه اين سياست به مبارزه بپردازند".
همچنين در ساير کشور های آمريکای لاتين مردم توسط اين سيستم بشدت استثمار می شوند و با وجود اينکه اقتصاد اين قاره در مجموع از سال 1996 رشدی مثبت داشته است و توليدات اين کشور ها افزايشی چشم گير داشته است اما همچنان به تعداد بيکاران اضافه ميشود. در بسياری از کشورهای آمريکای لاتين مردم دولت های دست چپی را انتخاب نموده اند. زيرا که آنان از اين دولت ها عدالت اجتماعی بيشتری را انتظار دارند. اما اغلب روسای دولت های دست چپی هم مانند رئيس جمهور برزيل لولا دا سيلويا به وعده خود عمل نکرده و سياست های نوليبرالی را دنبال می کنند. در شش کشور آمريکای لاتين مردم دولت های خود را سرنگون کرده اند زيرا که آنان مردم را به منافع خود فروخته اند . مردم اين مناطق می خواهند که بالاخره ثروت های اين کشور ها عادلانه تر تقسيم گردد. مردم بليوی خواهان اين هستند که صنايع مواد خام دوباره دولتی گردد و سودها ميان مردم تقسيم شود. اواسط ماه مه پارلمان تصميم گرفت که کنسرن ها بايد مالياتی بيشتر برای صادرات خود بپردازند اما رئيس جمهور مزاز با اين تصميم پارلمان مخالفت نمود. از اين رو مردم هم تظاهرات های گسترده سازماندهی کرده و اعتصاب نمودند و خيابان ها را بلوکه کردند. اعضای اتحاديه کارگري، کارگران معادن، معلمان، دانشجويان، دهقانان، دانش آموزان، کارمندان بهزيستی و تمامی مردم بومی سازمان يافته بليوی متحد شدند تا بدينوسيله برای دولتی شدن صنايع نفت و گاز مبارزه نمايند.
گونزالس می گويد "مردم بليوی از گذشته ها درس آموخته اند. آنها رهبران سياسی بيشماری را تجربه نموده اند که وعده های بسياری را به آنها داده اند ولی بعدا سياستشان با حرفشان يکی نبوده است. حتی اوو مورالس از حزب "جنبش سوسياليستي" هم از مردم پشتيبانی نکرد". وی قبلا بعنوان رهبر" دهقانان کوکا" اعتراضات بر عليه دولت را سازماندهی می نمود. اين دهقانان اغلب ممر درآمد ديگری جز گياهان کوکا ندارند و از زمانيکه دولت آمريکا مبارزه بر عليه "مواد مخدر" را به اجرا درآورده است، آنها کلا از هستی ساقط شده اند. زمانيکه مورالس خود نماينده پارلمان شد به دهقانان پشت نمود و بجای اينکه برای دولتی شدن مواد خام بجنگد، تنها به بالا رفتن ماليات کنسرن ها رای داد".
مردم از تمامی اقصا نقاط کشور به سوی تجمع روان بودند تا بدينوسيله در برابر ساختمان دولت در شهر لاپاس بر عليه سياست نمايندگان مجلس اعتراض نمايند. لوئيز گومز خبرنگار می نويسد: "هزاران دهقان به اين محل رسيده بودند که خود را به جمع 10000 نفری کارگرانی که در آنجا بودند بپيوندانند. يک گروه از جوانان دو عروسک بزرگ پنبه ای که شبيه رئيس جمهور مزاز و هورماندو رئيس کنگره ملی بود با خود حمل می نمودند و زمانی که با اين پيکره ها يکساعت در کل شهر راه رفتند دست آخر در جلوی عمارت دولت اين پيکره ها را به آتش کشيدند. يک روز قبل از کناره گيری مزاز در حدود 500000 نفر به خيابان ها ريخته و به تظاهرات پرداختند. آنها فرياد ميزدند "با هم شکست ناپذيريم" ".
رئيس جمهور مزا نيروی پليس را بسيج کرده بود که به تظاهرکنندگان با گاز اشک آور و آب و باطوم حمله کنند. بسياری از کارگران معدن با خود ديناميت و مواد منفجره حمل می نمودند و با پرتاب اين مواد از خود در مقابل حملات پليس دفاع می نمودند. رئيس جمهور از ساختمان دولت فراری شد . مايکه می گويد: "اين خيزش مردم از آنجاکه واقعا يک جنبش مردمی از اقشار پائينی و فقير جامعه بود کاملا موفقيت آميز به انجام رسيد. تمامی مردم در مقابل سياست های نئوليبرالی دولت بر خواستند و مبارزه نمودند. من فکر می کنم در بليوی يک دمکراسی واقعی برقرار گردد. زيرا که مردم می دانند که هر زمان که بخواهند می توانند دولت را بزير بکشند".
اما قدرتمندان نخواهند گذاشت که مردم قدرت بگيرند و با تمامی ابزار در مقابل آن به مبارزه خواهند پرداخت. چنانکه در اولين تظاهرات که نزديک 2000 نفر در آن شرکت نموده بودند در حدود 60 نفر از تظاهرکنندگان توسط ارتش و پليس به قتل رسيدند.
اين سئوال در مقابل مردم بليوی قرار دارد که چه کسی بايد بر اين کشور حکومت نمايد. در منطقه ال آلتو و ساير شهر های ديگر مردم شروع کرده اند کميته های محلی و منطقه ای را سازماندهی کنند و قصد دارند با هم به بحث و تبادل نظر بپردازند تا اينکه خود بر کشور خود حکومت نمايند.