حمیدرضا جلاییپور، فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی برای «راهبرد» نوشت: اعضای کابینه دولت رئیسی به مجلس معرفی شد و از مجلس رای اعتماد گرفت. این کابینه چه ویژگیهایی دارد و چه آثاری را در جامعه میتوان حدس زد؟
با مهندسی انتخابات ۱۴۰۰ این انتظار در افکار عمومی ایجاد شد که حاکمیت بخاطر بحرانهای معیشتی، سلامت، محیط زیست و رانتجویی-فساد به دنبال التزام به دموکراسی و تامین رضایت مردم نیست؛ بلکه به دنبال «یکدست کردن» حکومت است تا بتواند با «کارآیی» بیشتر با بحرانهای کشور روبرو شده و آنها را مهار کند.
لذا انتظار این بود که نخبگان توانای اصولگرا برای پذیرش مسئولیت در این کابینه دعوت شوند. متاسفانه توجه به شرح حال و برنامه وزرا در مجلس نشان از تشکیل یک کابینه کارا نمیدهد، این کابینه حتی کابینه نیروهای رده دوم جبهه اصولگرایان را هم تشکیل نمیدهد؛ بلکه این کابینه بجای کارآیی دو ویژگی دیگر را نشان میدهد.
ویژگی اول اینکه وزرای معرفی شده دارای ویژگیها و سابقهای که معرف کارایی و توانایی آنها در گذشته باشد نیست.
برای انتخاب وزرا صلاحیتهای فردی آزمونشده (و متناسب با مسئولیت وزراتخانهها) در دستور کار نبوده، بلکه عمدهترین ویژگی این وزرا این است که خود را «موید برنامه تبلیغاتی-ایدئولوژیک» نظام معرفی کردند، یعنی اینکه: ما میتوانیم، اینکه ما غربزده نیستیم و اینکه به نیروهای کارشناسی غربزده نیاز نداریم و بدون نیاز به تعامل جهانی به سرعت بحرانهای کشور و مردم را حل میکنیم!
به بیان دیگر، ویژگی مهم این ورزا نه سابقه موفق تخصصی و مقبول بودن در میان نخبگان بلکه معرفی کردن خود به این عنوان که به «برنامه تبلیغاتی حاکمیت» ایمان راستین دارند و ابراز کردند که تحقق این برنامه بهزودی معجزه میکند و دشمن را به سرعت ناکام میگذارد!
ویژگی دوم اینکه حاکمیت بهدرستی از پتانسیل نارضایتی مردم در جامعه اطلاع دارد؛ لذا کابینهای معرفی شده است که در صورت وقوع اعتراضات مردمی، در کنترل و برخورد توانا باشد و از کابینه و حاکمیت «چند صدا» بیرون نیاید (خلاصه: این کابینه کارآمد نیست، ولی «حاکمیتپسند» است).
پیامد این کابینه
مردم ایران در شرایطی که با بحرانهای معیشتی، سلامتی و محیط زیستی دستوپنجه نرم میکنند، شاهد مهندسی انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ بودند. شصت درصد مردم در انتخابات شرکت نکردند و چهل درصد هم که شرکت کردند، حداقل انتظارشان این بود که حاکمیت بتواند زمینهای را برای مهار بحرانها در عمل اجرا کند.
ولی دو ویژگی دولت که ذکر شد، حکایتگر یک دولت کارآمد برای مدیریت بحرانهای سه گانه (معیشتی، سلامتی و خشکسالی) که مردم را رنج میدهد، نیست. بیشتر کابینهای است که «موید تبلیغات و ایدئولوژی» حاکمیت است. لذا سوال این است که این دولت تبلیغی (نه کارآمد) برای جامعه مطالباتی و ناراضی ایران چه پیامدهایی دارد؟
با رصد سیاستهای عملی این کابینه بهتر میتوان درباره آینده بحث کرد، ولی هماکنون میتوان پدیدهای را در جامعه ایران مشاهده کرد که تشدید آن برای حاکمیت و سرنوشت ایران نگرانکننده است. آن پدیده چیست؟
سالهاست که مردم از استحاله «جمهوری اسلامی» به «حکومت اسلامی» ناراضیاند و این نارضایتی را در عدم شرکت در انتخابات و در نظرسنجیها و در اعتراضات ۹۶ و ۹۸ و در خوزستان در ۱۴۰۰ نشان دادهاند، لذا «نارضایتی» پدیده جدیدی در ایران نیست.
اما به نظر میرسد که از انتخابات ۱۳۹۸ به بعد ما شاهد شکلگیری «ناامیدی همراه با کینه» هستیم و رخدادهای بعدی مثل اسقاط هواپیما، فقدان افق در اداره کشور و تعامل جدی اقتصادی با دنیا، آثار مخرب خشکسالی (و توسعه ناپایدار در نقاط مختلف کشور) و مهندسی انتخابات ۱۴۰۰، معرفی دولت نامرتبط با بحرانهای واقعی کشور و از همه مهمتر تاخیر چندماهه در واردات واکسن خارجی و جانباختن دهها هزار ایرانی، روند «ناامیدی همراه با کینه» را در جامعه ایران تقویت کرده و میکند.
اینک «کینه جمعی» مهمترین تهدیدی است که ساختار سیاسی را بصورت نرم در محاصره قرار داده است؛ تهدیدی که سعی میشود بوسیله تبلیغات صداوسیما و اقدامات کنترلی نادیده گرفته شود.
به نظر میرسد اگر توسط همین کابینه تبلیغی رئیسی در ماههای پیش رو سه کار با جدیت انجام شود، حداقل این «کینه جمعی» بیشتر تشدید نمیشود.
رخداد اول واکسیناسیون انبوه برای مهار کرونا (گفته شد اگر یک سال پیش با واردات واکسن تبلیغی-ایدئولوژیک برخورد نمیشد، ایرانیان این اندازه جان نمیباختند)، جدی گرفتن بازگشت ایران به برجام و سامان دادن تعاملات مالی و اقتصادی ایران با جهان (انتظار این است که خطای فاحش حاکمیت در واردات واکسن در قصه برجام تکرار نشود و تحریم شکنی از طریق مذاکرات برجام جدی پیگیری شود)، کنترل اموری که مردم را بیشتر ناراضی میکند مثل دنبال کردن سیاستهای حذفی برای محروم کردن مردم از فضای مجازی و اینترنتی.
متاسفانه حاکمیت در گذشته نشان داده که در امور خطیر، عملگراییاش بهنگام نبوده و «دقیقه نودی» است و امیدوار باشیم اینبار عملگرایی حاکمیت به «وقت اضافی» نکشد، چون مهار «کینه جمعی» از هر فریضهای واجبتر است.