آفتاب: ۱۴مارس ، ۱۲۵مین سالمرگ کارل مارکس است. مارکس به وضوح توضیح میدهد که با رشد سرمایه داری ، مرزهای ملی از بین میروند و همه چیز فرو میریزد. به این ترتیب بود که او جهانی شدن را در مرکز طرح خود قرار داد و نظام اقتصادی آینده را پیشگویی کرد
پروفسور ولفگانگ لئونهارد در گفتگو با دوچه وله به نقد کمونیسم دیکتاتوری و بوروکراتیک می پردازد. لئون هارد کارشناس صاحبنام تاریخ کمونیسم است. اومدت ۲۱سال است که دردانشگاه ییل آمریکا دراین رشته مشغول تدریس است. این نویسنده سیاسی همچنین مطالعات زیادی دررشتهی اقتصاد انجام داده و تسلط زیادی در این زمینه دارد.
لئونهارد که ۸۷ سال دارد در پایان جنگ جهانی دوم، به دستور استالین ، به همراه گروه والتر اولبریشت سیستم سوسیالستی را دربخش آلمان شرقی که تحت کنترل شوروی بود، پایهگذاری کردند. او چهار سال بعد به یوگسلاوی فرار کرد و پس از آن بعنوان منتقد و مخالف کمونیسم دیکتاتوری و بوروکراتیک شناخته شد و کتابی با عنوان" انقلاب فرزندان خود را میخورد" در این زمینه به چاپ رساند.
ولفگانگ لئونهارد کارشناس معروف کمونیسم معتقد است که نظرات کارل مارکس، امروزه زندهتر از گذشته هستند.
پرفسور لئونهارد در گفتگویی میگوید: زندگی در آلمان بازنمایی از پیشگوییهای این فیلسوف و اقتصاددان است. مارکس در قرن نوزدهم به این نتیجهگیری دست یافت که مسایل اقتصادی یک کشور، تعیین کننده هستند و برتمام سطوح زندگی تأثیر میگذارند. اعتصاب، تظاهرات و بحث بر سر تفاوت درآمد و هزینهها نمونهای از این مسایل هستند.
وی می افزاید: مارکس به وضوح توضیح میدهد که با رشد سرمایه داری، مرزهای ملی از بین میروند و همه چیز فرو میریزد. به این ترتیب بود که جهانی شدن در مرکز طرح او قرارگرفت و سیستم آینده را پیشگویی کرد. البته مفاهیم کارگر، سرمایهدار و اعتصاب امروز به شکل دیگری بکار میرود.
لئونهارد معتقد است :سیاست در آلمان به شکل فزایندهای بی مفهوم شده است و برنامهریزی طولانی مدتی را به همراه ندارد. امروزه سیاست حول محور مسایل کوچک میچرخد و اینکه تا شش ماه بعد چه باید کرد.
لئونهارد میگوید: نمیتوان زندگی را در این برنامهها محدود کرد.نداشتن آرزو و برنامه ریزی مشخص ، یک فقرزدگی غیرعادی و نگران کننده است.
اودر عین حال از ممنوعیت عملی مطرح کردن تئوری سخن میگوید: اگر کسی با این نظریات و تئوریهای راهبردی پا به میدان بگذارد، میگویند او عامهگرا(پوپولیست)، کهنهاندیش و فاقد درک واقعیتهاست. آینده نگری یک امر مسلم است و باید وجود داشته باشد وگرنه اشتیاق و امید از بین میرود. مردم یک کشور بدون چشمانداز به آینده ودید بلند مدت نمیتوانند زندگی کنند.
لئونهارد در پایان میافزاید: بعداً نظریات مارکس توسط سردمداران شوروی به شکل غلطی اجرا شد و مورد سوء استفاده قرار گرفت. مارکسیسم به یک موضوع تهوعآورتبدیل شد. این مارکسیسم همراه با نمایندگان متعصب و ساده اندیشش مرد.