حالا محمدباقر ذوالقدر با حکم آیتالله آملیلاریجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بهجای محسن رضایی نشسته است. این در حالی است که حکم دبیری رضایی را مقام معظم رهبری زده بود نه هاشمیرفسنجانی، رئیس وقت مجمع. از این رو قطعا جایگاه دبیر فعلی با دبیر سابق قابل مقایسه نیست.
همانطورکه مجمع تشخیص مصلحت نظام با هاشمی شناخته شد و ترکیب و ساختار آن با نگاه و تفکر هاشمی پیوند خورده بود، دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام هم با محسن رضایی ایجاد شده و ساختارش با نگاه سیاسی اقتصادی او گره خورده بود. حالا وارد دورانی شدهایم که ترکیب مجمع و دبیرخانه هر دو با گذشته قاعدتا متفاوت شده و بیشتر خواهد شد. ذوالقدر زمانی در سپاه جانشین محسن رضایی بود و حالا در مجمع هم جانشین او شده است.
مجمع تشخیص مصلحت نظام که بعد از آیتالله هاشمی دچار تغییر و تحولات ساختاری شد با رفتن رضایی هم قاعدتا باقیمانده ساختار پیشین دچار تغییر خواهد شد. بسیاری باور دارند که مرکز استراتژیک در دوران هاشمی بدون نگاه سیاسی جناحی اداره میشد و حتی این اتهام به هاشمی وارد شده بود که آنجا را محل رفتوآمد لیبرالها و تکنوکراتها کرده است. این مرکز بعد از هاشمی تغییر ساختار داد و به زیرمجموعه دبیرخانه منتقل شد و از آن وزن و جایگاه قبلیاش هم کاسته شد. برخی اعتقاد دارند که در دبیرخانه مجمع هم نه اندازه مرکز تحقیقات استراتژیک بلکه تا حد زیادی فراجناحی عمل میشد و مثلا محسن رضایی در چینش دبیران کمیسیونهای دبیرخانه چندان نگاه صلب جناحی نداشت و به نگاه کارشناسی و تخصصی بیشتر بها میداد. این نگرانی وجود دارد که در دوران ذوالقدر ترکیب دبیرخانه هم بیشتر به سمت یک جناح حتی از بعد کارشناسی سوق پیدا کند.
نکته مهمتر اینکه محسن رضایی اگرچه مانند ذوالقدر سابقه نظامی داشت اما اقتصاد هم خوانده بود. دکترای اقتصاد داشت و همزمان رئیس کمیسیون اقتصاد کلان مجمع هم بود و این موقعیتی است که ذوالقدر احتمالا فاقد آن است. اگرچه اقتصاد و مدیریت خوانده اما سابقه کار در حوزه اقتصادی ندارد. هم مرحوم هاشمی و هم الان آملیلاریجانی به ترتیب در زمان ریاست خود رئیس کمیسیونهای زیربنایی تولیدی و حقوقی قضائی بودند. حالا ذوالقدر اگر بخواهد همزمان رئیس یک کمیسیون هم بشود با توجه به سابقه تخصصیاش باید رئیس کمیسیون امنیتی دفاعی شود اما درحالحاضر این سمت پر است و ریاستش با علی شمخانی است، برای همین ذوالقدر صرفا باید به دبیری اکتفا کند. ریاست کمیسیون اقتصاد هم که فعلا با خود محسن رضایی است و خبری مبنی بر اینکه از این سمت هم استعفا داده باشد، شنیده نشده است.
باید اذعان کرد که مجمع تشخیص مصلحت نظام بعد از هاشمی کارنامه چندانی نداشته است. در دوره شاهرودی به علت تشدید بیماری او اصولا جلساتش کم و با وقفه تشکیل میشد. زمانش هم به علت تداخل با درس خارج آملیلاریجانی بعدا از شنبهها به چهارشنبهها منتقل شد. مهمترین آزمون مجمع در دوره پساهاشمی یعنی آملیلاریجانی بحث FATF بوده که آنهم بعد از یک دوره چالش طولانی به سرانجام نرسید و در مجمع رها شد. پاندمی کرونا هم البته دلیل مضاعفی شده مبنی بر اینکه مدتهاست خبری از برگزاری جلسات مجمع مخابره نشود.
بسیاری معتقدند که مجمع در دوران هاشمی و رضایی بیش از مصلحتسنجی تابع یک نظام فکری مشخص بود. بخش عمده این تفاوت هم به جایگاه فردی هاشمی بهعنوان استوانه نظام بازمیگشت و همچنین ترکیب متفاوتتر مجمع. امروز ما شاهد مجمع تشخیصی کوچکتر به لحاظ ساختاری هستیم که با ازدستدادن چهرههای اثرگذار خود (درگذشت یا جابهجایی) به لحاظ عملکردی کمکارتر و کمخبرتر و به لحاظ سیاسی هم کموزنتر شده است.
سردار ذوالقدر از اعضای اولیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در اوایل انقلاب بود. به دلیل روابط نزدیک با روحانیون سنتی و مثل حسین راستیکاشانی از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بهشدت با طیف چپگرای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به مخالفت پرداخت؛ تا جایی که این اختلافنظرها منجر به انحلال سازمان در دهه 60 شد. پس از احیای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۷۰ توسط افرادی چون محمد سلامتی، بهزاد نبوی، محسن آرمین، مصطفی تاجزاده و آقاجری، او همچنان از مخالفان همیشگی این سازمان بهشمار میرفت. محمدباقر ذوالقدر پس از جنگ هشت سال جانشین فرمانده کل سپاه بود.
در جریان انتخابات خرداد سال ۷۶ و دوره ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی، محمدباقر ذوالقدر جانشین وقت فرماندهی کل سپاه پاسداران بود؛ او جزء سردارانی است که نامه معروف سرداران سپاه خطاب به خاتمی را امضا کرده است. محمدباقر ذوالقدر در سالهای اخیر بیشتر در قوه قضائیه بوده. او معاون و قائم مقام سپاه بوده و در دولت محمود احمدینژاد معاون امنیتی انتظامی وزارت کشور شد؛ البته ماجرای خروجش از وزارت کشور هم حاشیهها و اماواگرهای زیادی داشت.