«هادی سروش» استاد فقه و فلسفه حوزه علمیه قم در گفتوگو با ایلنا درباره تبعات تفکرات تندروانه تصریح میکند که تندروی زوایای مختلفی دارد، یک زاویه مربوط به شخص تندرو است، بعد دیگر این موضوع مرتبط با تفکر چنین فردی و زاویه بعدی هم معطوف به آثاری است که تندروی بر دین و جامعه دارد: تندروی به معنای خروج از مسیر تعادل و اعتدال است. به همین دلیل معتقدم غالبا افرادی از حالت تعادل خارج میشوند که نوعی نقص روانی یا نقص شخصیتی داشته باشند، زیرا بر اساس نصوص دینی خلقت انسان بر اساس تعادل بوده است، «مستوی بالقامه» است. اگر عواملی انسان را از تعادل خارج کند مثلا فرد زیاد عصبانی شود، بنا به نظر علمای اخلاق، او باید تلاش کند از طرق اخلاقی به تعادل بازگردد.
به گفته او انسان تندرو از حد تعادل خارج شده و باید تلاش کند به حدود طبیعی و قابل قبول بازگردد: امیرالمومین در نهجالبلاغه درباره شخص تندرو میفرمایند «الْحِدَّهُ نَوْعٌ مِنَ الْجُنُونِ لِانَّ صاحِبَها ینْدَمُ فَإنْ لَمْ ینْدَمْ فَجُنُونُها مُسْتَحْکمٌ» یعنی تندروی یک نوع دیوانگی است، زیرا صاحب این صفت بزودی از کار خود پشیمان میشود و اگر پشیمان نشد، دلیل آن است که جنون او ثابت است.»
داعشیها هم میخواستند با تندروی به بهشت بروند
گاهی اما تفکری در ذهن یک فرد مینشیند و او را تبدیل به فردی تندرو میکند، این را استاد فقه و فلسفه حوزه علمیه قم میگوید و ادامه میدهد: این تفکر گاهی از جنس دین است؛ یعنی از منابع دینی مواردی را استخراج میکند که به تندروی میانجامد. همان کاری که داعش انجام میداد، این گروه دریافت کمی که از بخش کوچکی از دین داشته و مابقی را در ذهن خودشان پرورش میدادند و به دنبال آن راه میافتادند و میگفتند، ما آدم میکشیم تا به بهشت برویم و اگر ما هم در جنگها کشته شویم با پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) همنشین میشویم.
تندروها صرفا با استناد به بخشهایی از دین به اهداف خود میرسند
او تاکید کرد: یک فرد ممکن است از تفکر تندرو و خارج از اعتدال و تعادل از دین استفاده کند، یعنی از بخشهایی بریده و برش داده شده از دین برای اهداف خود استفاده کند. این فرد همه منابع دینی را نمیبیند، بلکه فقط یک بخش را میبیند و بر اساس همین دانش کم وارد مسیر تندروی میشود. مثلاً مساله امر به معروف و نهی از منکر بخشهای مختلفی دارد که ابتداییترین بخش آن منقلب شدن حال روحی فرد از شرایط منکر است. مرحله بعد این است که در صورت امکان نصیحت کند و محبت بورزد. امیرالمؤمنین در خطبه ۱۴۰ نهجالبلاغه میفرمایند کسی که منکری انجام دهد بیمار است و نقصی دارد که باید با مهربانی مداوا شود. چنین فردی باید دارو دریافت کند تا معالجه شود نه اینکه او را کتک بزنند. افراد تندرو اما این بخشها را نمیبینند یا خودشان نمیخواهند یاد بگیرند یا به آنها آموزش نمیدهند به همین علت هم ممکن است یک فرد تندرو رفتارهایی مانند کتک زدن، اسیدپاشی، قتل و امثال آن بروز دهد.
سروش این را هم میگوید که تندروی هم در تفکرات دینی وجود دارد و هم تفکرات غیردینی: اکنون در احزاب مختلف دنیا، مثلاً در اروپا، آمریکا و اسرائیل، جناحهای تندرویی وجود دارند که نگاهشان به مسائل متعادل نیست. به مسائل تند نگاه میکنند، بسیار تند تاثیر میپذیرند، بسیار تند قضاوت میکنند و وارد میدان میشوند. این نیز تفکرهای سیاسی است که باعث تندروی میشود. بنابراین گاهی تفکرات دینی برش خورده از دین، باعث تندروی میشود و گاهی تفکرهای سیاسی.
افکار عمومی تندروی را پس میزند و نمیپذیرد
او به تاثیراتی میپردازد که تندروها و اعمالشان در جامعه بر جای میگذارد: وقتی تندروی، در حوزه دین، سیاست، اجتماعی و حتی اقتصادی در جامعه بازتاب یابد، افکار عمومی جامعه آن را پس میزند و نمیپذیرد. در این مسیر تنها تفکر تندرو آسیب نمیبیند بلکه مبانی آن تفکر هم آسیب میبینند. مثلا در حوزه اقتصادی اگر شخصی در حوزه اقتصاد دولتی یا اقتصاد بازار مرتکب تندروی شد، افکار عمومی تفکر تندرو را پس میزند به این معنا که جامعه سعی نمیکند که بخشهای تند را حذف و بخشهای متعادل آن را حفظ کند. یعنی آن تفکر به صورت کلی آسیب میبیند. حالا اگر تفکر تندروانه دینی باشد، دین نیز آسیب میبیند و اگر تفکر تندروانه در حوزه اجتماعی باشد، کل آن مساله اجتماعی آسیب میبیند.
تفکر تندروانه، سطحی است
این استاد حوزه علمیه قم اضافه میکند که اگر به دلیل تفکرات و رفتارهای تندروانه، دین آسیب ببیند ممکن است حداقلهای دینی و ضروریات دین را هم از دست بدهیم: دین اسلام تاکید دارد که باید دین را عمیق شناخت، این درحالیاست که تفکر تندروانه هیچگاه عمیق نیست، بلکه همواره سطحی، برش داده شده و مقطعی است.
در قرآن هیچ کس اجازه تندروی نسبت به دشمن خود را ندارد چه رسد به هموطنانش
سروش به مواجهه قرآن با تندروها هم میپردازد: قرآن چنین افرادی را ابتدا نصیحت و سپس توبیخ میکند. مثلاً قرآن در آیه هشت سوره مائده میفرماید «لَا یَجۡرِمَنَّکُمۡ شَنََٔانُ قَوۡمٍ عَلَیٰٓ أَلَّا تَعۡدِلُواْۚ ٱعۡدِلُواْ هُوَ أَقۡرَبُ لِلتَّقۡوَیٰۖ» یعنی «دشمنی گروهی نباید سبب شود که عدالت را رعایت نکنید. عدالت را پیشه سازید که آن به تقوا نزدیکتر است» بر اساس این آیه قرآنی هیچ کس اجازه تندروی حتی نسبت به دشمنش را هم ندارد چه رسد نسبت به دوست، هموطن و همنوع.
امیرالمؤمنین و امام حسن مجتبی در مقابل تندروها ایستادند
او به این موضوع اشاره میکند که امیرالمؤمنین جلوی تندروهایی به نام «خوارج» را گرفت. آنها تندروهای زمانه بودند و وقتی به توصیههای امیرالمؤمنین گوش ندادند و شمشیر کشیدند، امیرالمؤمنین با شمشیر به آنها پاسخ داد. امام حسن مجتبی (ع) امام دوم ما هم گرفتار تندروهایی بود که اقتضائات زمان را درک نمیکردند و صلح ایشان را یک نوع حرکت منفی ارزیابی میکردند و تعبیرات زشتی نسبت به امام مجتبی، امام دوم ما، به کار میبردند. ایشان در مقابل این تندروها ایستاد.
به گفته این استاد حوزه علمیه، همچنین روایات متعددی از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) داریم، مبنی براینکه آنها در مقابل تندرویها ایستادند. بنابراین شاهدیم که قرآن، سنت و عترت ما را توصیه کردهاند که خودمان را از خطر تندروی دور کنید. منابع دینی آنها را که گرفتار این خطر میشوند، مورد انزوا قرار داده است.