آفتابنیوز : آفتاب: در شرایطی که احزاب چپ در اسپانیا و آلمان قدرت را در را در اختیار دارند این انتظار میرفت تا در ایتالیا نیز با توجه به سابقه احزاب چپ در این کشور بار دیگر جناح چپ قدرت حاکم را تصاحب کند، ولی «سیلویو برلسکونی» توانست با در اختیار داشتن ابزار پول و رسانه ضمن شکست دادن «والتر ولترونی» شهردار سابق رم، برای بار سوم به عنوان نماینده جناح راست میانه بر کرسی قدرت در ایتالیا تکیه زند.دکتر احمد نقیبزاده کارشناس مسائل بین المللی و استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران، در گفتگو با خبرنگار سرویس بینالملل آفتاب، به تشریح اوضاع کنونی اروپا پس از پیروزی احزاب راست میانه در ایتالیا پرداخته است.
دکتر نقیبزاده درباره تاثیر انتخاب دوباره برلسکونی به عنوان رئیسجمهور ایتالیا بر تحولات اروپا گفت: «آقای برلسکونی به دنبال ایجاد موج پوپولیسم در تمام اروپا انتخاب شده است. زمانی که او برای اولین بار در سال 1991 برنده انتخابات شد، برای خیلی از افراد این زنگ خطر به صدا درآمد که دموکراسیهای غربی با یک بحران اساسی مواجه هستند. با حضور برلسکنی طلیعه این بحران در ایتالیا دمیده شده است. همه کشورهای اروپایی در حال گرفتار شدن در این بحران مشهور به «پستمدرن» هستند. این بحران برای خیلی از جامعهشناسان عبارت بود از دنیای اشباح و یا عصر پوچی که جهان صنعتی پیش روی خود دارد،در ایتالیا این مشکل به مراتب نمایان تر بود، آن هم به این دلیل بود که ساختار ضعیف سیاسی که ایتالیا با آن مواجه است،باعث شد بنیادهای دموکراسی نتوانند کارکرد مناسبی از خود نشان دهند».
دکتر نقیب زاده در ادامه گفت: «به همین دلیل عمر دولتها در ایتالیا بین 6 تا 9 ماه بوده است. هر چند که انتخاب آقای برلسکونی در آن سال، به عنوان یک خطر مطرح شد ولی پس از مدتی شاهد بودیم که در فرانسه این اتفاق به نحو دیگری روی داد. در واقع پس از به قدرت رسیدن دوباره آقای برلسکونی این موج پوپولیسم سایر کشورهای اروپایی را در بر خواهد گرفت».
این استاد روابط بین الملل، درباره نحوه شروع این جریان جدید در اروپا افزود: «این موج از ایتالیا آغاز شده و به کل اروپا گسترش خواهد یافت. در این میان متاسفانه راست اروپا هویت خود را به طور کامل از دست داده و تنها راه بازگشت خود به قدرت را در همسویی با ایالات متحده آمریکا می بیند، آنها احساس می کنند از این طریق میتوانند امتیازهایی به دست آورند که البته این امتیازها هم، همیشه وابسته به سیاست آمریکا خواهد بود».
نقیب زاده درباره علل سقوط دولت «رومانو پرودی» و برگزاری انتخابات زود هنگام گفت: «آقای پرودی یک سیاستمدار برجسته و یک چهره اروپایی است. وی در گذشته رئیس کمیسیون اروپایی نیز بود و انتظار میرفت که مدت طولانیتری در قدرت باقی بماند. با این شکست مشخص شد که ائتلافهای شکننده که توسط آنها به عمر دولتها پایان داده میشود، هم چنان در ایتالیا وجود دارد،این بار هم این اتفاق گریبان دولت آقای پرودی را گرفت».
او همچنین درباره علت گرایش نسبی مردم ایتالیا در این انتخابات به سوی ائتلاف راست میانه که به ایالات متحده گرایش دارد گفت:« از آن جایی که کشورهای اروپایی با نقاط ضعف اساسی به ویژه در مسائل امنیتی، دفاعی و نیز بحرانهای اجتماعی مانند بیکاری مواجه هستند، درچشمانداز آینده خود راهی جز همسویی با ایالات متحده نمی بینند. البته این رویکرد عواقب خاص خود را هم در بر خواهد داشت. در گذشته تصور میشد، اگر همه کشورهای اروپایی از آمریکا تبعیت کنند، فرانسه تنها کشوری باشد که به هیچنحو این کار را انجام ندهد. ولی اکنون ملاحظه میکنیم که فرانسه نیز دچار این مسئله شده است. این شرایطی است که در کوتاهمدت میتوان برای اروپا انتظار داشت ولی مشخص نیست که در طولانیمدت اروپا بتواند راه مستقلی در پیش بگیرد».
این استاد دانشگاه تهران در مورد دلایل رویگردانی مردم ایتالیا از جریان چپ در این انتخابات، خاطرنشان کرد: «حزب کمونیست ایتالیا قویترین، فروکمونیست اروپا بود ولی پس از فروپاشی شوروی خیلی از این احزاب قدرت و اعتبار خود را از دست دادهاند. در آن دوران بین 20 تا 30 درصد آراء به خود اختصاص می دادند ولی آرای آنها اکنون به 2 تا 1 درصد سقوط کرده است. در واقع قبل از اینکه راست میانه در اروپا اعتبار خود را از دست بدهد، جریان چپ این اعتبار خود را از دست داد. به همین دلیل اکنون جریان چپ حرفی برای گفتن ندارد. در دنیای امروز حتی اگر آنها دوباره به قدرت برسند، همین مسیر فعلی را ادامه خواهند داد».
وی در ادامه افزود: «اکنون در روسیه تعداد کمونیستها تا اندازهای هست که میتوانند قدرت را دوباره در دست بگیرند ولی آنها به دنبال این رویکرد نیستند. زیرا خودشان میدانند که ابزارهایی که در گذشته در اختیار داشتند، اکنون به هیچ عنوان در اختیار ندارند. در ایتالیا جناح چپ، حزب کمونیست و بعد سوسیالیسم ها متحول شدهاند و برعکس نوفاشسیت و راست اصلی از بقیه احزاب جلوتر هستند. به این دلیل که بزرگترین مشکل کشورهای اروپایی، بیکاری و مهاجرت به این کشورها است. چپها هیچوقت نمیتوانستند با مشکل مهاجرت برخورد کنند، به این دلیل که همواره از مساوات و رفع تبعیض سخن می گفتند. این شعارها به آنها اجازه نمیداد تا در مقابل مسئله مهاجرت، یک رفتار قاطع در پیش بگیرند».
دکتر نقیب زاده با اشاره به اثرات اولویت های کوتاه مدت مردم اروپا برای برنامه ریزی در کشورهای خود، یادآور شد: «بحران آشکار و پنهانی که در غرب وجود دارد باعث شده است تا مردم از برنامهریزی درازمدت چشمپوشی کنند و بیشتر به امتیاز و لذتهای زودگذر بپردازند. این رویکرد باعث شده است تا افرادی مانند برلسکونی در میدان قدرت حضور پیدا کنند. به همین دلیل آقای برلسکونی که 2 ماه قبل از انتخابات سال 1991 یک حزب تشکیل داده بود، توانست برنده انتخابات شود. این اتفاق به این معنی است که احزاب کلاسیک و کانونهای قدرتی که در گذشته وجود داشت از اعتبار ساقط شدهاند. البته وقتی افرادی پول و رسانههای جمعی در اختیار داشته باشند میتوانند در جوامعی که احزاب سیاسی جا افتادهایی وجود ندارد، بزرگترین وسیله را برای پیروزی به دست آورند».
این استاد دانشگاه در مورد نقش اروپا در شکلگیری ماموریت های ناتو و نیز تاثیر انتخاب برلسکونی بر روی این سازمان گفت: «کشورهای اروپایی سالها عادت کردهاند تا بودجه نظامی خود را کاهش دهند. به همین دلیل حتی در تکنولوژیهای نظامی با یکدیگر به رقابت نمیپردازند. در چنین شرایطی، کشورهای اروپایی بیشتر برای کاهش هزینه های نظامی خود،ترجیح می دهند در ناتو که یک سازمان نظامی محسوب میشود حضور داشته باشند».
وی افزود: «در زمان حضور شوروی، علت اصلی شکلگیری ناتو، توجیه پذیر بود، ولی پس از فروپاشی شوروی انگیزه تشکیل ناتو از بین رفت بنابراین گمان میرفت کشورهای اروپایی از ناتو خارج شوند و سازمان نظامی جدیدی تشکیل دهند، ولی هزینه این امر بسیار بالا بود. ایالات متحده به این رویداد واکنش نشان داد که میتوان به جنگ کوزوو و فروپاشی یوگسلاوی اشاره کرد. در واقع ایالات متحده با بحرانهایی که ایجاد کرد، نشان داد که اگر کمونیست وجود ندارد ولی خطرهای دیگری وجود دارد».
این کارشناس مسائل اروپا درباره اینکه پس از انتخاب دوباره برلسکونی آیا حضور آمریکا در اروپا پررنگتر خواهد شد گفت: « اگر برلسکونی نیز حضور نداشته باشد،در کوتاهمدت اروپا چارهای جز همسویی با آمریکا نخواهد داشت. آمریکا طرحهایی را دنبال میکند تا جهان تکقطبی را برای مدت طولانیحفظ کند».
دکتر نقیب زاده در پایان درباره اینکه آیا برلسکونی میتواند مانند دوره قبل، تنها رئیس دولتی در ایتالیا باشد که دوره کامل خود را پشت سر گذارد،اظهار داشت: « به نظر می رسد؛ آقای برلسکونی این بار نخواهد توانست دوره فعالیت خود را به طور کامل به پایان برساند. به این دلیل که وی نمیتواند همه مردم را راضی نگه دارد. بحرانهای فعلی ایتالیا به نسبت گذشته اساسیتر شده است، این در حالی است که ساختارهای حزبی در ایتالیا شکننده است.زمانی که آقای برلسکونی یک دوره کامل را سپری کرد، احزابی که با وی تشکیل ائتلاف داده بودند، همگی تازه نفس بودند و چشم به سوی آینده داشتند. در آن دوران هنوز اختلافها در بین آنها ظهور نکرده بود. ولی این اختلافهای پس از مدتی به وجود آمدهاند و فکر نمی کنم آقای برلسکونی بتواند یک دوره طولانی مدت در قدرت باقی بماند. این بحرانها تمام حکومتها را از راست تا چپ در بر میگیرد و همه مردم چشم به وعدههای کوتاه مدت کاندیدها می دهند و کاندیدها از این بحران استفاده می کنند تا به قدرت برسند،به این طریق شاید به قدرت دست یابند، ولی حفظ قدرت برای آنها مقدور نخواهد بود».