خبرگزاری فرانسه در تحلیلی نوشته است: «امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه، ماریو دراگی، نخست وزیر ایتالیا و اولاف شولتس، صدراعظم آلمان از گزینههای جایگزینی آنگلا مرکل به عنوان رهبر اتحادیه اروپا هستند.
اما تحلیلگران هشدار دادهاند که با توجه به چالشهای حل و فصل نشده اتحادیه اروپا، شاید در حال حاضر هیچ یک از این سه تن توانایی تصدی این منصب را نداشته باشند؛ چالشهایی مانند اختلافات داخلی بر سر حاکمیت قانون، به حاشیه رانده شدن در جغرافیای سیاسی جهان و پسلرزههای بریگزیت.
مرکل که در سالهای گذشته بحرانها را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشته و سکانداریاش همواره مورد ستایش و تمجید قرار داشت، در زمانی از سیاست کنارهگیری کرد که چه در داخل و چه در خارج آلمان از محبوبیت بالایی برخوردار بود؛ با این حال او در میان همکاران اروپاییاش، منتقدان صریحی هم داشت.
سباستین رایش، از موسسه کسب و کار IESE در اسپانیا نوشت: آنگلا مرکل به عنوان رهبر بالفعل اتحادیه اروپا و رهبر یک جهان آزاد، یکی از برجستهترین سیاستمداران نسل خود است.
طبق تحقیق تازه اندیشکده "شورای اروپا و روابط خارجه"، ۴۱ درصد از شهروندان اروپا گفتند اگر میتوانستند، به آنگلا مرکل رای میدادند و تنها ۱۴ درصد از آنها ماکرون را انتخاب کردند.
«اروپای آزاد»
با این حال، منتقدان میگویند احتیاط بیش از حد مرکل در رسیدگی به بحرانها و اولویتبخشی او به منافع اقتصادی، حتی در رابطه با چین و روسیه، نوعی سکون دیپلماتیک را تشدید کرده و جلوی یکپارچگی و اتحاد بیشتر اروپا را گرفته است.
خروج او میتواند راه را برای سکانداری ماکرون باز کند.
اکنون زمان بسیار مناسبی است. از چند روز دیگر، با شروع سال میلادی جدید، فرانسه ریاست اتحادیه اروپا را در دست خواهد داشت و ماکرون گفته است که قصد دارد یک اروپای "قدرتمند" و "کاملا مستقل" بسازد؛ اروپایی که "در تصمیمگیریهایش آزاد" است و خود سرنوشتش را تعیین میکند.
با توجه به اینکه ائتلاف جدید حاکم بر آلمان به رهبری حزب سوسیال دموکرات، قصد دارد هزینه زیادی را صرف مقابله با همهگیری کرونا کند، به نظر میرسد نظام سفت و سخت تخصیص بودجه آلمان منعطفتر و دست و دل بازتر شده باشد.
در زمینه دفاعی نیز، آلمان که زمانی به راحتی "زیر سپر" آمریکا جا خوش کرده بود، با رویکردهای دونالد ترامپ، رئیس جمهوری پیشین آمریکا نسبت به آلمان و به طور کلی اروپا، دریافته است که باید فرضهای قطعی سابقش را فراموش کرده و دیدگاهش را تغییر دهد.
دولت اولاف شولتس نیز گفته است، آلمان "به عنوان یک کشور پرجمعیت و مستقل در قلب اروپا، این را وظیفه خود میداند که شرایط را برای ایجاد یک اروپای مستقل ایجاد کرده و از آن حمایت کند." این گزاره، منعکسکننده تغییر در اروپاست.
«مرکلیسم» تمام شده
با تغییرات قدرت در آلمان، ماکرون اخیرا پیمان تعاملات دوجانبهای با دراگی امضا کرد و در ماه جاری میلادی نیز درخواست تجدید نظر مشترکی برای اصلاح قوانین مالی اتحادیه اروپا ارائه داد تا بتواند هزینههای سرمایهگذاری را افزایش دهد.
این رئیس جمهوری جاهطلب ۴۳ ساله گفته است که به دنبال جایگزینی برای رابطه آلمان و فرانسه نیست، بلکه اقدامش در حالی صورت میپذیرد که پس از خروج انگلیس، اتحادیه اروپا سعی در چینش دوباره خود دارد.
با این حال، ماکرون انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۲ فرانسه را در پیش دارد و در آن حزب راست افراطی، چالشی برای او محسوب میشود. فارغ از نتیجه این انتخابات، ممکن است فرانسه تا مدتی درگیر سیاست داخلی خود باشد و نتواند چشمانداز عظیمی برای اروپا توسعه دهد.
با توجه به ریاست آلمان در نشست آتی گروه ۷ در سال آینده میلادی، شولتس ۶۳ ساله که در گذشته وزیر اقتصاد آلمان بوده و دو بار در کابینه مرکل حضور داشته است، میتواند شانسش را برای تصاحب جایگاه مرکل امتحان کند.
اما تحلیلگران میگویند که زمانه عوض شده و "مرکلیسم" دیگر جوابگوی عصر حاضر نیست.
دو تن از تحلیلگران اندیشکده "شورای اروپا و روابط خارجه" در تحلیلی نوشتهاند: سیاست اتخاذ رویه خنثی و اجتناب از تصمیمگیریهای قاطعانه و سخت در مواجهه با مخمصههای اروپا، دیگر رویکرد موفقیتآمیزی در مقابل چالشهای پیش رو نیست.
در این تحلیل آمده است: احتمالا مرکلیسم نیز با مرکل میمیرد، چرا که اتحادیه اروپا برای تقویت بنیانهایش و دفاع از موقعیت خود در جهان، به یک آلمان بلندپرواز و بیپرواتر نیاز دارد.
شولتس در کمپینهای انتخاباتیاش، خود را مقلد مرکل معرفی کرده بود و هنوز مشخص نیست که آیا از زیر سایه او خارج شده و راهی جسورانهتر در پیش خواهد گرفت یا نه. در همین حال که به زمان بیشتری نیاز است تا رویکرد حقیقی این دو بازیگر کلیدی اروپا مشخص شود و در همین حین، یک قطب جدید ثبات در جنوب این قاره سربرآورده است که زمانی غرق در بدهکاریهایش بود.
سکون
ماریو دراگی که در دوران ریاستش بر بانک مرکزی اروپا، لقب "سوپر ماریو" را دریافت کرد، توانسته است ثبات را به ایتالیا که زمانی به تحولات و رسواییهای سیاسی معروف بود، بازگرداند.
نیکولتا پیروتزی، تحلیلگری از ایتالیا میگوید: دراگی میتواند جای خالی آنگلا مرکل در شورای اروپا را به عنوان یک توافقآفرین پر کند. همچنین بر خلاف رویکرد محتاطانه مرکل، دراگی میتواند با تعامل با فرانسه و دولت جدید آلمان، نیروی محرکه تازهای به حوزههای یکپارچهسازی اروپا تزریق کند؛ از اصلاح مدیریت مالی گرفته تا سیاست خارجی و مسائل دفاعی.
اما پیروتزی تاکید کرد که همه اینها به این بستگی دارد که این نخست وزیر ۷۴ ساله، بتواند طرح بهبود اقتصادی اتحادیه اروپا را با موفقیت عملیاتی کند.
با این حال انتخابات ریاست جمهوری ایتالیا در ژانویه ۲۰۲۲ "میتواند این تصویر را به شدت تغییر دهد" چرا که دراگی یکی از گزینههای اصلی نامزدی این انتخابات محسوب میشود.
برخی تحلیلگران، تا ظهور یک رهبر جدید، آینده اتحادیه اروپا را تیره و تار پیشبینی میکنند. رایش میگوید: ممکن است اروپا دورهای از عدم قطعیت و ضعف را در پیش داشته باشد.
تحلیلگر دیگری نیز میگوید: اتحادیه اروپا از بیرون در رقابت آمریکا و چین محدود شده و از درون دچار چنددستگی است؛ این اتحادیه در جهانی زندگی میکند که با سالهای قدرتگیری آنگلا مرکل، تفاوت دارد.
حقیقت این است که نه صدراعظم آلمان و نه رئیس جمهوری فرانسه نمیتوانند اروپا را رهبری کنند؛ اروپا در غیاب یک رهبر، تنها به یک سو میرود و آن هم سکون است.»