«این دوره از انتخابات که خیلی عجیب و غریب بود، یعنی ماه و خورشید و فلک در کار بودند که فقط آقای رئیسی بشود رئیس جمهور، یعنی همهجوره هر چیزی که یک ذره احتمالش وجود داشت که مانع از رئیس جمهور شدن آقای رئیسی شود، همه حذف شدند.» اینها اظهارات فائزه هاشمی رفسنجانی در گفتگو با دیده بان ایران است.
درباره عملکرد دولت ابراهیم رئیسی، حذف ارز ترجیحی، حذف لاریجانی ها، عملکرد تیم اقتصادی، عدم هماهنگی در تیم اقتصادی دولت، انتصابات فامیلی، تلاش دولت و مجلس برای افزایش جمعیت با فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی گفتگو کرده ایم.
مشروح گفتگو در ذیل آمده است:
فائزه هاشمی رفسنجانی در خصوص این سوال که با گذشت حدودا چهار، پنج ماه از دولت ابراهیم رئیسی عملکرد اقتصادی او را چگونه عرضیابی میکند گفت:
قضاوت در این پنج ماه زود است، زیرا نتیجه دادن مسائل اقتصادی، زمانبر است؛ بنابراین بر اساس شواهدی که در حال حاضر وجود دارد اظهارنظر قطعی نمیتوانم داشته باشم. البته در ابتدا بگویم لایحهی بودجهی که دولت رئیسی به مجلس تحویل داد، یکسری نوآوریها و شهامتهایی داخلش دارد که اگر با برنامهریزی درست انجام شود موفق خواهد بود، برنامهریزی مناسب اقتصادی در لایحه بودجه ۱۴۰۰ گنجانده شده است، واقعا کار بزرگ و درستی است.
مانند تکنرخی کردن ارز و حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی. یا بودجه جاری خیلی کم افزایش پیدا کرده که این خودش نشان دهنده این است که دولت قرار نیست خیلی بزرگ شود، برخی فکر میکنند بودجه بعضی ارگاهها و سازمانها چندین برابر شده است، ولی، چون ردیفها با هم جمع شده مانند بودجه دولت، ریاست جمهوری تحت یک سرفصل آمده یا مثل بودجه ورزش، دیگر المپیک، وزارت ورزش یا جاهای دیگر جدا جدا نیستند و همه اینها تحت یک سرفصل قرار گرفتهاند و این خودش این تصور را ایجاد میکند که بنابراین بودجه چندین برابر شده، ولی اینطوری نیست. اقتصاد یکبُعدی نیست و ملزومات دیگری هم دارد و باید کنارش بیاید تا آن زمان بتوان تصمیمات درستی گرفت و در این لایحه بودجه دیده شده و ما با عنوان اصلاح ساختاری از آن یاد میکنیم، و امیدوارم نتیجه بدهد
فائزه هاشمی در خصوص این سوال که موافق حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی است میگوید: «بله»؛ بسیار کار بزرگی است، زیرا هر چیزی که چندنرخی باشد فسادآور است، «قاچاق و رانت» ایجاد میکند، قابل کنترل نیست. ما نظارت قوی در بازار ارز نداریم. ارز تکنرخی ذاتا خوب است، ولی در کنارش آمدند و اعلام کردند که به جایش یک یارانه دیگر به مردم داده میشود یا به بخشی از مردم داده میشود که این اشتباه است.
این در واقع خنثیکردن آن ارز ۴۲۰۰ تومانی است، یعنی تصمیم در مورد حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی است، چون این در واقع همان سیاستهایی بود که آقای احمدینژاد داشت. رفت به سمت اینکه یارانهها را حذف کند و به جای اینکه بیایند «سوبسید را به مولد» بدهد. وقیمت تمامشده تولید بالا نرود و به مردم فشار نیاید، آمد پول دست مردم داد، نقدینگی را در جامعه برد بالا، تولیدکننده را با مشکل روبرو کرد، بسیاری از کارگاهها ورشکسته شدند، قیمت تولید بالارفت. یارانه هم که سالهاست بیارزش شده است.
اصولا یارانهدادن به مردم، کار درستی نیست. آقای جوادی آملی گفته بود که با صدقه مملکت را ادارهکردن یک کار غلط است. ما مدام در اخبار میشنویم اینقدر اینجا کالای مردمی به این داده شد، سبد فلان به او داده شد، اینجا اینطوری داده شد، نهادها پول داد و... فقط صدقه میدهند و این اقتصاد درست نیست. در کنار خوبیهای که در خصوص بودجه گفتم، باید یکسری تصمیمات جدیتری گرفته شود که آنها بتواند اثربخش باشد، در غیر این صورت نمیشود.
- فائزه هاشمی در ادامه به این سوال که کارشناسان اقتصادی موافقند که اگر ارز ۴۲۰۰ تومانی حذف نشود، زیرا گرانی در جامعه بیش از اندازه میشود یا تورم بالا میرود گفت:
این درست است، ولی بستگی دارد که شما این موضوع را چگونه مدیریت کنید. اگر شما بیایید در مقابلش پول به مردم بدهید که جبران گرانی را بکند، نقدینگی در جامعه زیاد میشود، مدام تورم میبالا میرود. مثلا هنوز که هنوز است، فرانسه و آمریکا به کشاورزان و تولید کنندگانشان یارانه میدهند.
کار صحیح همین است، یعنی کشورهای توسعهیافته هم همین کار را میکنند. اگر اینگونه رفتار کندکالا گران نمیشود، زمانی که به تولیدکننده یارانه بدهیم، دیگر قیمت کالایش را افزایش نمیدهد، چون جبرانش را گرفته و ضرر نمیکند. بستگی به این دارد که چگونه این تصمیمات درست مدیریت شود
به نظر شما تیم اقتصادی آقای رئیسی با هم هماهنگ هستند؟ هاشمی در پاسخ میگوید:
«البته در این خصوص اقتصاددانان باید اظهارنظر کنند، خودم را عوام میدانم و بیشتر از نگاه اقتصاد عموم و اقتصاد سیاسی آن را میبینم وهیچگونه هماهنگی نمیبینم
مثلا اخیرا اتفاقی که افتاد، آقای رضایی میآید یک موضوعی را اعلام میکند و بعد وزیر اقتصاد میآید آن را تکذیب میکند، ستاد اجرایی میآید چیز دیگری میگوید، آقای رئیسی هم میگوید از این به بعد هر چیزی که هست، باید توسط سخنگو اعلام شود. نه، به نظر میآید نهتنها از این بابت هماهنگی اجرایی بینشان وجود ندارد، انتخاب تیم اقتصادی هم شاید قدری مشکلزا باشد.
من همیشه این قضیه را گفتم؛ مثلا معاون اول آقای مخبر که فرماندهی امور اقتصادی به او سپرده شده؛ معاون اولی که تمام سوابقش در ستاد اجرایی است. ستاد اجرایی جایی بوده که اموال مردم را مصادره میکرده؛ مستقیم نه، ولی غیرمستقیم این اتفاق میافتاده، املاک مردم داده میشده به ستاد اجرایی. کسی که به دنبال مصادره اموال مردم است، چگونه میتواند خصوصیسازی را بفهمم و تقویت کند؟ و اینکه مال مردم بیشتر شود و مال دولت و حکومت کمتر شود؟ بالاخره یکسری چیزهایی از نظر تفکری، اندیشهای و نظریهپردازی نیاز است برای یک تیم اقتصادی که باور داشته باشند با آن کاری که میخواهند انجام دهند.
این مثل همان کِش است؛ شما مدام آن را میکشی که به یک جایی برسانی و تا ول میکنی، در میرود و برمیگردد سر جای خودش. یعنی به نظرم آقای مخبر باید مدام کنترل شود که مثلا اقتصاد را نبرد به سمت دولتیکردن و حکومتیکردن. به نظر من موضوعی است که باید اقتصاددانان نظر دهند، ولی چیزی که ما عوام جامعه در این زمینه محسوب میشویم و میبینیم، به نظر نمیآید این هماهنگی خوب وجود داشته باشد
- هاشمی بعد از اظهار نظر در خصوص معاون اول در مورد این که رئیسی فرد عملگرایی است یا هاشمی رفسنجانی «رئیس جمهور اسبق» میگوید:
این مقایسه را زمانی که از من میپرسید، من طبیعتا نظرم آقایهاشمی است، ولی کسی باورش نمیکند و میگوید، چون پدرش است، من شاید مرجع مناسبی برای این قضاوت نباشم، ولی من حالا کاری به آقایهاشمی ندارم، چون مردم گذراندهاند، آمارها را دارند، همه اینها وجود دارد، میتوانند خودشان این مقایسه را انجام بدهند و ببینند در عمل کدام دوره بهتر بوده است؛ البته میگویم که آقای رئیسی پنج ماه است و نمیتوانیم مقایسه کنیم با دوره هشتساله آقایهاشمی.
ابراهیم رئیسی یکی از وعدههایش عملگرا بودنش بود. معمولا چیزی که خیلی تبلیغاتی میشود، خیلی نمایش داده میشود، خیلی تبدیل به شو میشود، نمیتواند درست باشد. این کاری بود که آقای احمدینژاد میکرد و معمولا کسی که عملگراست، خیلی نیاز به تبلیغات ندارد و باید مدام در عمل نشان دهد، ولی چیزی که من در این پنج ماه و قبل از آن هم در دوره قوه قضاییه آقای رئیسی در دو سال گذشته میتوانم بگویم که به نظر من مثبت نیست؛ الان ما بارها دیدیم آقای رئیسی چه آن موقع که رئیس قوه قضاییه بود که به نظر من سفر تبلیغاتی میرفت تا الان که دارد سفرهای استانی را میرود، میگوید این کار ظرف دو ماه انجام شود، اینجا سه ماهه درست شود، ظرف یک هفته این کار فلان شود. کجاست؟ الان گزارشهایش کجاست؟ یک بار ما بشنویم که آن کار دو ماهه به نتیجه رسید یا نرسید، آن کار یک هفتهای چی شد، آن کار پنج ماهه چه شد؛ بنابراین آدم اینطور چیزها را که میبیند، خیلی باور نمیکند و اثر منفی روی ذهن مردم میگذارد و اگر آقای رئیسی این چیزها را یک طوری جمع کند و واقعیتر صحبت کند، آدم باورش میشود، ولی با این سیاستهایی که الان میبینیم، خیلی قابل باور نیست عملگرا باشد.
- اینکه گفتهاند جوانگرایی کردند و یکسری مسئولیتها به جوانها دادند، آیا واقعا شما جوانگرایی را در حال حاضر در تیم دولت میبینید؟ چه بهعنوان مدیر، معاون یا وزیر یا هر چیزی که وجود دارد؟
آن چیزهایی که میشنویم، تا حدودی درست بوده است و نمیتوانیم بگوییم نبوده. جوانگرایی هست، ولی با یک تفکر و تربیت خاص. من خودم به جوانگرایی به این صورت اعتقاد ندارم. خاطرات خانم فرخ پورپارسا را میخواندم، دنبال جوانگرایی بود. چیکار کرد؟ مثلا ایشان که وزیر آموزش و پرورش بود، مدیر کلهایی که گذاشته بود برای استانها یا معاونینی که برای وزارتخانه داشت، برای هر کدام دستور داده بود که معاون جوان بگذارید که این کمکم پرورش پیدا کند، کار یاد بگیرد، تجربه پیدا کند و بعد در آینده خودش بتواند یک وزیر شود، یک معاون وزیر شود، یک مدیر کل شود و همینطور سلسلهمراتبی بیاید بالا.
ما خیلی از این مدیریتهایی که الان اتفاق افتاده، بدون سلسلهمراتب است. هر چقدر هم جوانگرایی باشد و با اغماض بگویید نیت مثبت پشت آن بوده، این قابل قبول نیست. بحث مدیریت یکی از موضوعات اصلی مشکلات ما است، در واقع بگویم سوءمدیریتها. سوءمدیریت کجا حاصل میشود؟ زمانی که شما مدیران قابل برای آن موضوع انتخاب نکنید. اتفاقا در صحبتهای آقای رئیسی و دیگران شما مدام از فساد میشنوید. باید با اختلاس و فساد مبارزه کرد.
ما چرا فقط فساد را تقلیل میدهیم به همین فساد مالی؟ آیا وقتی ما یک مدیر ناقابل میگذاریم یک جا، بدون تخصص، بدون تجربه و بدون تحصیلات، این فساد نیست؟ چرا؟ چون تمام دورهاش میشود سوءمدیریت. این خودش فسادزا است، این خودش باعث کلی مشکلات میشود که بخشی از آن هم فساد است. هر چیزی که درست اجرا نشود، من میتوانم به آن بگویم فساد.
فساد فقط دزدیدن و اختلاس و حقوقهای نجومی نمیتواند باشد. شما اکثر مدیرانی که ببینید، از سابقه و تجربه و تحصیلات مرتبط یا برخوردار نیستند و یا اینقدر در حد اعتنا نیست که بخواهند در آن پست مهمی که در آن قرار گرفتهاند، قرار بگیرند. حالا این دامادسالاری هم مُد شده، این انتصابات فامیلی که به دامادسالاری معروف شده، این هم که واقعا یک جوکی شده و متاسفانه واقعیت دارد.
اورنده اداره کننده