همزمانی اعلام اینکه ۹۵ درصد از مدالآوران المپیادی از کشور مهاجرت کردهاند با خبرهای مربوط به اخراج یا به گفته مسئولان وزارت علوم و دانشگاهها پایان همکاری چند استاد دانشگاه نشان از یک چیز دارد و آن این است که حرفهایی مثل جذب سرمایه خارجی و دعوت برای بازگشت ایرانیان خارجی از کشور فقط در سطح حرف و شعار مانده است. اگر گذارتان به مؤسسات ارائهدهنده خدمات مربوط به روادید بیفتد آن موقع از نزدیک درک میکنید که افراد مختلفی از نوجوان گرفته تا میانسال چگونه عطای وطن را به لقایش میبخشند آنهم با استراتژی ویزای تحصیلی؛ چون میگویند کشورشان نمیخواهد آنها را جذب کند.
۹ درصد مدالآوران المپیادی از کشور مهاجرت کردهاند. این خبری است که اخیراً از سوی صفدر زارعحسین آبادی، دبیر کل انجمن استعدادهای برتر ایران اعلامشده است. زارع حسینآبادی در مصاحبهای گفته در سالهای اخیر میزان مهاجرت در بین استعدادهای برتر ایران زیاد بوده است و به گفته او «بچههایی که مدال میگیرند بهواسطه جاذبه خارج از کشور نه، بلکه به خاطر کمتوجهیهای موجود در کشور به فکر مهاجرت میافتند.» او همچنین گفته: «۸۶ مدال دار المپیادی داشتیم که از این میان ۸۲ تا ۸۳ نفرشان مهاجرت کردهاند.»
آمار و راهکار معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری
بر اساس آماری که سالنامه مهاجرتی ایران (معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری) در سال گذشته منتشر کرده جمعیت ایرانیان مهاجر به ۱.۹ میلیون نفر میرسد که ۲.۲۹ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند. تعداد دانشجویان ایرانی در خارج از کشور از ۱۹ هزار دانشجو در سال ۲۰۰۳ به ۵۳ هزار دانشجو در سال ۲۰۱۷ رسیده و در این سال ایران رتبه بیستم جهان را از آن خودکرده است. در این سالنامه همچنین آمده است میل به مهاجرت در بین اقشار مختلف بهخصوص تحولات اقتصادی در سالهای گذشته مؤید تأثیر اساسی مسائل اقتصادی بر مهاجرت در جامعه ایران است. در ادامه این مطلب نتیجهگیری شده است که «به نظر میرسد یک راهکار کلی و بنیادین پیش روی کشور، ضرورت تغییر رویکرد اقتصاد ایران به سمت بهکارگیری نیروهای دانشی در جهت اقتصاد دانشبنیان با هدف جذب حداکثری سرمایههای انسانی تحصیلکرده در داخل کشور و همچنین انگیزاندن نیروهای متخصص خارج از کشور برای بازگشت به داخل کشور است.»
دفع نخبگان بهجای جذب
بااینحال آنطور که پیداست مسیری که حکومت در زمینه حفظ نیروی انسانی طی میکند درست در نقطه عکس پیشنهادات این سالنامه است. طی روزهای گذشته اخباری در ارتباط با اخراج چند استاد دانشگاه، از دانشگاههای مختلف منتشر شد. مسئولان وزارت علوم و دانشگاههای مربوطه تا کنون در مصاحبهها و اطلاعیههای خود ترجیح دادند از عنوان اخراج استفاده نکنند. به گفته آنها مدت فعالیت استادانی که در این دانشگاهها مشغول به کار بودند پایان پیدا کرده و آنها نمیتوانند در دانشگاه جذب شوند.
مورد محمد فاضلی برجستهترین نمونه این اتفاق بود. این جامعهشناس گفته دانشگاه شهریورماه به او نامه عدم نیاز داده، اما با اعلام فهرست دروس دانشگاه خبر اخراج او رسانهای شد. مورد دیگر پایان فعالیت آرش اباذری استاد فلسفه دانشگاه صنعتی شریف بود.
پس از انتشار خبر پایان خبر تدریس این دو استاد جامعهشناسی و فلسفه از دانشگاههای شهید بهشتی و صنعتی شریف، رسانهها از پایان فعالیت رضا امیدی عضو گروه سیاستگذاری اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران منتشر شد.
غلامرضا جمشیدیها، رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران دیروز به خبرگزاری ایسنا توضیح داد: جذب اعضای هیات علمی مراحل مختلفی دارد، دکتر رضا امیدی از اول مهر سال ۹۷ تا ۳۱ سال شهریور سال ۹۸ به مدت یک سال با قرارداد پیمانی به استخدام دانشکده در آمد پسازاین مدت قرارداد ایشان به مدت سه ماه دیگر یعنی تا تاریخ ۳۰ آذر ۹۸ تمدید شد.
جمشیدیها گفت: در تاریخ ۱۲دیماه جاری مجدداً هیات جذب دانشگاه تهران در خصوص دکتر امیدی تشکیل جلسه داد و در این جلسه نیز وی رأی لازم را برای ادامه همکاری کسب نکرد. ابراهیم سوزنچی، عضو حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی به خبرگزاری ایلنا گفته: هر دانشگاهی کمیته ممیزی خاص خود را دارد و در ارتباط با مسائل علمی طبق آن تصمیمگیری میکنند؛ موضوع اخراج استادان به دلیل مسائل علمی یک موضوع کاملاً دانشگاهی است.
با وجود بیان چنین توضیحاتی از سوی مسئولان وزارت علوم و دانشگاهها، عدهای همچنان معتقدند مشکلات اداری فقط بهانه و توجیهی برای رفتار حذف چنین استادانی است؛ آنها معتقدند چنین رفتارهایی درباره استادان میتواند پیامدهایی مثل مهاجرت نخبگان و تحصیلکردگان داشته باشد.
کاستیهای اداری به طرق مختلف رفعورجوع میشود
علیمحمد حاضری، استاد جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس در همین زمینه میگوید: اگر مسئولان دانشگاهی در این مورد بخواهند توضیح دهند و اگر صادقانهتر برخورد کنند تصریح خواهند کرد که تقریباً هیچکدام از این استادان ازنظر حرفهای، تخصصی و شغلی مشکلی ندارند و در ردیف استادان برجسته و اثرگذار و معتبر رشته خود قرار دارند، بلکه حتی فقط به علت نقاط قوتی که دارند، با آنها برخورد میشود.
او افزود: البته ممکن است هر کسی، از جمله این افراد، اشتباهات یا ضعفهای اداری هم داشته باشد، اما همه میدانیم که این ضعفهای احتمالی علت برخورد و حذف نیست چرا که این کاستیها میتوانند به طرق مختلف رفعورجوع شوند.
این مدرس دانشگاه با تأکید بر آنکه استادانی که ضعف علمی داشته باشند، زودتر سربهزیر و مطیع میشوند و کمتر کارشان به اینگونه برخوردها میکشد، گفت: استادان ضعیف به علت ضعف علمی و کاری خود حاضرند برای حفظ موقعیت اداری و شغلیشان تن به هر خواستهای بدهند، سربه زیر باشند و مطابق تکلیف سیاسی و فرهنگی که از آنها خواسته میشود سرشان را پایین بیندازند، به شکل ریاکارانه در فعالیتهای فرهنگی مثل نماز جماعت و خواندن زیارت عاشورا در دانشگاه شرکت کنند، حتی پینه بر پیشانی بنمایانند و در مقابل مدیران دانشگاه و مواضع رسمی صاحبان قدرت بلهقربانگو باشند؛ آنوقت دیگر مشکلی با نظام اداری دانشگاه نخواهند داشت یا اگر هم داشتند برای رفع آنها راهنمایی میشوند.
میخواهند فضای مشابه سال ۸۸ پیش نیاید
او همچنین میگوید: اگر ملاک ارزیابی صلاحیت استادان، داشتن صلاحیتهای تخصصی و علمی است، باید نظر و نگاه گروههای تخصصی و مجامع حرفهای دیده شود. در مورد آقای فاضلی، انجمن جامعهشناسی ایران بهعنوان یک گروه صنفی کاملاً معتبر و شناختهشده، در بیانیهای رسمی، کارآمدی، فعالیت حرفهای و اثرگذاری او گواهی داده است. تعداد مهمی از دیگر انجمنهای علمی هم با انجمن جامعهشناسی هماوا بودند.
این جامعهشناس در ادامه گفت: منطق آقایان این است که جو فکری و سیاسی دانشگاهها باید بهگونهای اصلاح شود که موارد مشابه سال ۸۸ پیش نیاید که به فرموده رئیس وقت نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها، رأی بیش از ۷۰درصد استادان و جامعه دانشگاهی غیر از کاندیدای مطلوب بخشی از جریانهای حاکمیتی بود.
پیامد اتفاقات اخیر؛ حذف، تن دادن به ریا یا مهاجرت است
حاضری درباره پیامدهای اخراج این استادان گفت: پیامدهای این امر آن است که افراد و کسانی که نمیتوانند خود را با این قالبهای تنگنظرانه سازگار کنند، بالاخره یا باید حذف شوند یا آنکه به فعالیتهای ریاکارانه تن دهند یا قصد مهاجرت کنند؛ یعنی اقتضای این عملکردها و سیاستها آن است که همه نخبگانی که با این تنگنظریها و رویکردهای قالبی هماهنگ نیستند، رانده میشوند.
غلامرضا ظریفیان، استاد دانشگاه و معاون پیشین وزارت علوم نیز به سایت انتخاب میگوید: «بهرغم اینکه کشور ما بیش از چین دارای تعدد سایت دانشگاهی بهخصوص در عرصه علوم انسانی است، شاهد این هستیم که بسیاری از نخبگان ما از این مسیر خود را به مسیرهای دیگری سوق میدهند و احساس میکنند که بخش علوم انسانی در ایران با موانع زیادی روبهرو است؛ بنابراین آن سرمایه، اندیشه و فکری که میتواند برای مسائل ایران و وضعیت کنونی ما و فکر کند و بعد برایش راهحل متناسب را پیدا کند اینگونه از دست میدهیم. یا راه دیگری را در پیش میگیرند و آن این است که اخیراً متأسفانه شاهد مهاجرتهای استادان و دانشجویان علوم انسانی به کشورهای دیگر هستیم؛ بنابراین این خطای بسیار بزرگی است که در برخی دورهها اتفاق میافتد.»
او ادامه میدهد: «گزارشهایی که بهطور رسمی داده میشود که در همین سال جاری میزان قابلتوجهی از سرمایههای مادی ما به سمت خرید خانه در ترکیه رفته است. این مهم نشان میدهد که این نوع خطاها میتواند آثار مخربی برای کشور داشته باشد. امیدوارم که مسئولان امر با توجه به شناختی که نسبت به این استادان دارند، مسئله را جبران کنند و اجازه ندهند تبدیل به آن رویههای غلطی شود که نتایج بسیار زیانباری داشت که حاصلش یا تبعید به درون یا مهاجرت به بیرون است.»