کد خبر: ۷۵۰۷۲
تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۷ - ۱۲:۵۹
دکتر الهه کولایی در گفتگو با آفتاب تببین کرد:

روسیه به کجا می‌رود؟

مدودف توان و انگیزه تغییرات در روسیه را ندارد
آفتاب‌‌نیوز :

آفتاب: روز جمعه میدان سرخ مسکو به مناسبت سالگرد پیروزی ارتش سرخ بر نیروهای نازی آلمان میزبان رئیس جمهور جدید روسیه بود. «دیمیتری مدودف» 43 ساله در اولین سخنرانی خود اعلام کرد که «روسیه به هیچ عنوان نقض قوانین بین الملل را تحمل نخواهد کرد». این در حالی است که روسیه از چند ماه پیش فعالیت‌های تحریک‌آمیز نظامی همچون گشت هوایی بمب‌افکن‌های دور برد این کشور در آسمان بین‌المللی و نزدیک مرزهای هوایی کشورهای ژاپن، نروژ، دانمارک و اسکاتلند را آغاز کرده است. این گشت‌های هوایی در شرایطی دوران جنگ سرد را یادآوری می‌کند که در داخل روسیه ولادیمیر پوتین در کنار تصدی پست نخست‌وزیری ضمن ریاست حزب «روسیه متحد» کنترل پارلمان این کشور را در اختیار گرفته است.

ایران در دوران پوتین به عنوان شریک استراتژیک به روسیه چشم دوخته بود ولی پوتین در آخرین روزهای صدارت خود بر کاخ کرملین با امضای فرمانی، به طور رسمی به تحریم‌کنندگان ایران پیوست تا افق‌های سیاست خارجی را برای رئیس جمهوری جدید روسیه در قبال ایران تبیین کرده باشد.

روسیه تحت رهبری پوتین هر چند که با کمک درآمدهای سرشار نفت و گاز توانست شاهد رونق اقتصادی و سیاست خارجی محکم و استوار باشد ولی از دیدگاه اعضای لیبرال جامعه «تزار پوتین» رئیس جمهوری بود که «خط عمودی قدرت» را در این کشور به نحوی تقویت کرده است که «ولادیمیر سوروکین»، رمان نویس جنجال آفرین روسیه، پویتن را با «ایوان مخوف» که صدها هزار تن را در یک دوره ده ساله به قتل رساند، مقایسه می‌کند.

برخلاف تمام تصاویری که از عملکرد پوتین ارائه می‌شود وی الگوی خود را نه «پتر کبیر» و نه هیچ یک از رهبران سابق روسیه نمی‌داند بلکه «فرانکلین روز ولت» در دهه 1930 که آمریکا را از رکود شدید اقتصادی نجات داد سرمشق سیاست‌های خود در دوران صدارت پس از یلتسین می‌داند. 

دکتر الهه کولایی استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسائل روسیه در گفت‌وگو با خبرنگار سرویس بین‌الملل آفتاب، ضمن تشریح سیاست خارجی «ولادیمیر پوتین» به نقش این کشور در تعامل با آمریکا و اروپا در دوران «دیمیتری مدودف» پرداخته است.

آقای پوتین در دوران تصدی ریاست‌جمهوری روسیه تلاش فراوانی داشت تا در نقش یک ابرقدرت احیا شده با جهان تعامل داشته باشد. شما کارنامه سیاست خارجی روسیه در دوران ولادیمیر پوتین در تعامل با اروپا و آمریکا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 

سیاست‌هایی که ولادیمیر پوتین در دوره ریاست‌جمهوری خود پیگیری کرد، در واقع ادامه سیاست‌هایی بود که 5 سال بعد از فروپاشی شوروی، در دوره دوم ریاست‌جمهوری یلتسین و وزارت امورخارجه پریماکوف دنبال می‌شد. در واقع به دنبال تحولاتی که در روسیه به وقوع پیوست، پوتین همان مسیری را دنبال کرد که توسط یوگنی پریماکوف طی شده بود. البته در دوران پوتین شاهد تحولاتی در مقایسه با دوران گذشته بودیم، که از آن جمله می‌توان به تقویت رویکرد واقع‌گرایانه در سیاست خارجی این کشور، با توجه به اهرم‌های گوناگون قدرت اشاره کرد. بخصوص اینکه روسیه با توجه به شرایط جغرافیایی خود،یک‌چهارم در خاک اروپا و سه‌چهارم آن در آسیا واقع شده است.

با توجه به آرمانگرایی و خوش بینی افراطی که درباره مقاصد غرب، در کمک کردن به روسیه وجود داشت، گرایش واقع‌گرایی رهبران روسیه را برآن داشت که به سوی ضرورت تامین منافع ملی سوق پیدا کنند. این روند که از دوره یلسین در سال 1990 آغاز شده بود ،در دوره پوتین ادامه یافت. البته باید این نکته را در نظر داشت که موفقیت‌های سیاست خارجی پوتین، در کنار ادامه این مسیر، مرهون افزایش قیمت جهانی نفت وگاز است، که در نهایت توانست مقام روسیه را به عنوان ابرقدرت انرژی در قرن بیست‌ویکم تثبیت کند. در واقع پوتین با کمک این اهرم‌ موثر قدرت، توانست اهداف سیاست خارجی خود را به گونه ای استوار و مصمم پیگیری کند. این مصمم بودن خود را در بستن شیر گاز بر روی کشورهای اروپایی که 25 در صد انرژی مورد نیاز خود را از این کشور تامین می‌کنند، نشان داد.

بنابراین بر خلاف دوران گورباچف و سال‌های اولیه بعد از فروپاشی شوروی، که روس‌ها به دنبال یکپارچگی با غرب برآمده بودند، تحولات نیمه دوم دهه 1990 باعث شد تا سیاست خارجی پوتین به سوی پیگیری منافع ویژه روسیه سوق یابد. هرچندکه در این مسیر روسیه با چالش‌های جدی مواجه شد، که از مهمترین آنها تلاش ناتو برای الحاق جمهوری‌‌های سابق شوروی مانند اوکراین و گرجستان بود. از سوی دیگر می‌توان به برنامه آمریکا برای استقرار سپردفاعی موشکی در جمهوری‌های چک و لهستان اشاره کرد. این تحولات باعث شده است تا روسیه به صورت روزافزون به سوی استفاده از ابزارهای قدرت در سیاست خارجی خود گرایش پیدا کند.میراث پوتین ثبات و امنیت، در مقابل موج تروریسم دهه 1990 و آغاز هزاره سوم بود، که توانست این جریان را کنترل و مهار کند. این ثبات و امنیت برای مردم روسیه بسیار ارزشمند است. در کنار آن درآمدهای عظیم نفت و گاز که منجر به کاهش بحران اقتصادی، اجتماعی در روسیه شده ، پوتین را به یک رهبر محبوب و مقتدر در این کشور تبدیل کرده است.

به هر حال باید این نکته را در نظر گرفت که این سیاست‌ها در روسیه بر اساس ساختارهای سیاسی و اقتصادی در این کشور شکل گرفته است. در واقع فروپاشی شوروی و نابود شدن حزب کمونیست، به شکل‌گیری مافیا و ایجاد جریان‌های جدید در فرایند توزیع قدرت منجر شده است. پوتین به صورت هوشیارانه و مسالمت‌آمیز از این شرایط بهره‌برداری لازم را به عمل آورد. با تمام این شرایط، پوتین هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی روسیه کارنامه موفقی از خود برجای گذاشته است. البته انتظار توسعه فرآیندهای دموکراسی در روسیه و گسترش لیبرالیسم سیاسی، اقتصادی در این کشور، در پرتو این دگرگونی ها با موانع جدی مواجه است. 

آیا آقای مدودف می‌تواند جانشین مناسبی برای ادامه سیاست خارجی آقای پوتین باشد؟

آقای مدودف در حال حاضر توان و انگیزه تغییر سیاست‌های حال حاضر داخلی و خارجی روسیه را ندارد. در واقع توجه به نوع انتخاب شدن دیمیتری مدودف توسط ولادیمیر پوتین و معرفی وی به جامعه روسیه و در نهایت نحوه برگزاری انتخابات نشان می‌دهد که مدودف سیاست‌های پوتین را، که پیگیری منافع ناب و خالص روسیه است، دنبال خواهد کرد. در واقع مدودف همچنان استراتژی تقویت و ثبات امنیت در داخل روسیه و نیز پیگیری منافع ویژه روسیه در سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌‌المللی ادامه خواهد داد، ولی بی‌تردید روسیه در پیگیری این سیاست‌ها در دوران مدودف با چالش‌های جدی مواجه خواهد بود. به هرحال به نظر می‌رسد که پوتین همچنان در کنار مدودف برای پیشبرد اهداف یاد شده، تلاش خود را خارج از پست ریاست‌جمهوری ادامه خواهد داد.

در شرایطی که آقای پوتین از طریق تصدی پست نخست‌وزیری و نیز ریاست‌ حزب «روسیه متحد» به عنوان بزرگترین حزب روسیه، کنترل پارلمان را در اختیار دارد. آیا در عمل آقای مدودف تحت کنترل آقای پوتین قرار نگرفته است؟ 

در واقع قرار نیست که به غیر از این باشد. البته به نظر نمی‌رسد که در این مرحله تقابلی میان آنها وجود داشته باشد. وقتی پوتین توسط یلتسین به قدرت رسید، تعهداتی را پذیرفته بود، ولی پس از اینکه پایه قدرت خود را مستحکم کرد، آن توافق‌ها را کنار گذاشت. از آن جمله می‌توان به برخورد با بخش‌هایی از مافیای قدرتمند روسیه و یا خانواده بوریس یلتسین اشاره کرد. لذا به نظر می‌رسد که در گذر زمان مدودف هم از خود گرایش‌های استقلال‌طلبانه‌ایی نشان دهد. نکته مهم این است که مدودف و پوتین به عنوان رهبران روسیه آموخته‌اند که منافع ویژه این کشور را دنبال کنند و از توهم یکپارچگی با غرب نیز دست بردارند.

نخست‌وزیر لوکزامبورگ پیش‌بینی کرده بود که با روی کارآمدن آقای مدودف، اروپا شاهد تحولاتی در مناسبات خود با روسیه باشد. شما از تحولات آینده روسیه چه پیش بینی دارید؟

در زمان حاضر می‌توانیم انتظار داشته باشیم که سیاست‌های مدودف در ادامه سیاست‌های آقای پوتین باشد، ولی همانطور که اشاره کردم، پس از تحکیم مبانی قدرت مدودف، متناسب با تحولات بین‌المللی و رابطه بین بازیگران قدرتمند درجهان، می‌توانیم در سیاست‌های روسیه شاهد تغییراتی باشیم. ولی جهت‌گیری کلی که پس از فروپاشی شوروی شکل گرفته، دگرگون نخواهد شد. در واقع گذار از غرب‌گرایی به سوی ارواسیایی‌گرایی جدید ادامه خواهد داشت.

برخلاف سیاست‌های خارجی، امور داخلی کشورها بیشتر محصول سلایق افراد است. به نظر شما فضای سیاسی داخل روسیه با نخست‌وزیری آقای پوتین شاهد چه تغییراتی خواهد بود؟

تصور نمی‌کنم در شرایط داخلی روسیه شاهد تغییراتی باشیم. با توجه به روند شکل‌گیری گروه‌های قدرت در اقتصاد روسیه و کنترل شدید دولت بر روی رسانه‌ها واقتصاد که روز به روز شدت می‌یابد، معتقدم که نمی‌‌توان انتظار تحولاتی را داشته باشیم .هرچند که جامعه روسیه همانند همه جوامع مشابه، آمادگی پذیرش تحولات را در چارچوب آرای نخبگان و رهبران عالی‌رتبه خود خواهد داشت.

در پی حضور ناتو در آسیای مرکزی وقفقاز و نیز افزایش تنش مابین گرجستان و روسیه، شما رویکرد سیاست‌خارجی جدید روسیه را در قبال این بحران‌ها چگونه ارزیابی می‌کنید؟

جابه‌جا شدن افراد، الزامات و مقتضیات ژئوپلیتیکی را تغییر نخواهد داد. در واقع با انتخاب مدودف به جای پوتین، سیاست روسیه در قبال گرجستان، آبخازیا و اوستیای جنوبی تغییر نخواهد کرد. به همین دلیل می‌توان انتظار داشت که با ادامه سیاست آمریکا در کوزوو مبنی بر تحت فشار قرار دادن صربستان که در مسیر جدا شدن کوزوو شدت می یابد، در مقابل روسیه هم از اهرم‌های کاهش فشار بر روی صرب‌ها، افزایش فشار بر گرجستان، به صورت روشن و مشخص استفاده خواهد کرد.

درباره جمهوری‌های استقلال‌یافته با توجه به حساسیت‌های ویژه روسیه، می‌توان ادامه حفظ نفوذ این کشور و نیز بازسازی موقعیت روسیه در میان این جمهوری‌ها را انتظار داشته باشیم. در واقع این موضوعاتی نیست که با تغییر رهبران روسیه قابل تغییر باشد. به هرحال فکر می‌کنم که این چالش‌ها ادامه خواهد داشت. در واقع روس‌ها یاد گرفته‌اند که علی‌رغم پافشاری که بر روی برخی مواضع دارند، دربرابر به دست آوردن منافع مورد نظر شان، انعطاف لازم نشان دهند. به نظر می‌رسد که سیاست‌های عمل گرایانه پوتین همچنان ادامه خواهد یافت. بدون شک این واقع‌گرایی در سیاست خارجی روسیه، در نوع رفتار این کشور در قفقاز و آسیای مرکزی آثار خودش را نشان خواهد داد. در نهایت به نظر می‌رسد که آنها هم مانند همه بازیگران سعی می‌کنند این بحران‌ها را براساس منافع خود کنترل و مدیریت کنند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین