حال باید پرسید پوتین در برنامه شوم غربیها چه نقشی برعهده دارد؟ پوتین نقش یک امپراتور قدرتمند اما پوشالی (مانند سلف خود، گورباچف) را ایفا میکند.
غربیها با نمایش و سیاست، در جهان کنونی جا انداختهاند که پوتین سیاستمداری توانا است و قدرت ماورای تصور دارد. اما در واقعیت موضوع چیز دیگری است. غرب به پاشنه آشیلهای مسکو واقف است (عدم توسعه اقتصادی، وجود نیروهای گریز از مرکز مانند چچنیها و...). آنان میخواهند که روسیه نقش فاعل را ایفا کند (برخلاف جنگهایی که فرانسه و آلمان به عنوان فاعلین با این کشور داشتند).
به هر حال غرب، روسیه را از لاک دفاعی بیرون آورده است تا مجددا شاهد به زیر کشیدن تزار روسیه توسط نیروهای داخلی در تاریخ معاصر شویم تا سیستم و افرادی که با غرب متحدند روی کار بیایند.
اما باید دید تعبیر این خواب شوم برای دنیا و کشور ما چگونه رقم خواهد خورد؟ از آنجایی که رویه غرب همیشه شکست دشمن با کمترین هزینه و بیشترین سود (مانند ژاپن، لیبی و...) میباشد، طعمهای بهنام اوکراین را برای قدرتمندترین فرد دنیا (ظاهرا پوتین) پهن کردهاند تا ضمن همراهی افکار عمومی مقامات و مردم دنیا، روسیه را از بیرون و درون تحت فشار قرار دهند (تحریمهای سنگین، فشار رسانهای و...) تا پوتین مجبور به عقبنشینی و دادن امتیازات فراوان شود یا توسط مردم و نیروهای داخلی به زیر کشیده شود.
اما چیزی که مبرهن و آشکار است پوتین دیگر ریاستجمهوری روسیه را در آینده نهچندان دور نخواهد دید و تاثیر این شکست برای روسیه و مقامات سایر کشورهای همپیمان با روسیه قبول همراهی حداکثری با برنامههای غرب خواهد بود، چراکه وقتی قویترین فرد (آنهم با داشتن حق وتو) شکست بخورد، مابقی کشورها که قطعا نمیتوانند کاری کنند.
در این راستا مقامات کشورمان باید در این شرایط سیاست مستقل (نه شرقی نه غربی) خود را بیش از هر موقع دیگری ادامه دهد تا بتوانند قدرت سیاسی، نظامی، اقتصادی خود را در منطقه و جهان به نمایش بگذارد و حتی از نظر اقتصادی به یکی از تامینکنندگان انرژی اروپا تبدیل شود. اما اگر این حرکت در سیاست خارجی کشورمان صورت نگیرد، در آیندهای که پوتین شکست بخورد و سیاست جانشینان او در روسیه به سمت غرب گرایش پیدا کند، ج.ا.ایران، با مشکلات بسیاری روبهرو خواهد شد.