آفتابنیوز : آفتاب: حزب مسلم لیگ نواز شریف توانست در انتخابات پارلمانی 18 فوریه با کسب مجموع 91 کرسی در کنار حزب مردم با پیروزی بر طرفدارن مشرف، بدنه اصلی ائتلاف حاکم را به ریاست «یوسف رضا گیلانی» تشکیل دهد.
هرچند که نواز شریف در ابتدای تشکیل دولت ائتلافی اعلام کرده بود که از این ائتلاف کنارهگیری نخواهد کرد ولی با افزایش تنش ما بین این دو حزب بر روی بازگشت قضات معزول شده پاکستانی و پافشاری نواز شریف بر بازگشت مجدد آنها به قدرت و عدم انعطاف حزب مردم در این زمینه باعث شد تا سرانجام 9 وزیر از 24 وزیر کابینه گیلانی که به حزب مسلم لیگ نواز شریف تعلق دارند به عنوان اعتراض از کابینه ائتلافی خارج شوند تا ثبات سیاسی پاکستان با چالشهای جدیدتری مواجه شود.
میر محمود موسوی کارشناس مسائل شبه قاره هند و سفیر سابق ایران در کشورهای پاکستان و هند، در گفتگو با خبرنگار سرویس بینالملل آفتاب، به تشریح تحولات داخلی پاکستان پس از کناره گیری وزاری حزب مسلم لیگ شاخه نواز از دولت آقای گیلانی پرداختهاست.اختلاف بر روی بازگشت قضات برکنار شده دیوان عالی پاکستان منجر به خروج حزب مسلم لیگ نواز از ائتلاف حاکم شد. این در حالی است که یکی از شعارهای حزب مردم نیز بازگشت قضات معزول بود. دلیل اختلاف این دو حزب برای بازگشت قضات چیست؟
در بحث های اولیهایی که درباره تحولات پاکستان صورت میگرفت مساله بازگشت قضات عزل شده دیوان عالی این کشور، در آن موقع موضوع ثانویهای بود. در واقع آنچه این دو حزب اصلی و سیاسی در آن مرحله دنبال میکردند مربوط به تغییر حاکمیت نظامی بود که بر روی این موضوع با یکدیگر اشتراک نظر داشتند ولی در مورد سایر مسائل فقط با یکدیگر شباهتهایی داشتند که این موضوع به معنی هم راستا بودن سیاستهای آنان نیست.
در حقیقت آنچه در قدم اول صورت گرفت تعامل حزب مردم با آقای مشرف برای تشکیل حکومت بود که البته شاهد حضور میانجیگرایانه آمریکا نیز در این مذاکرات بودیم.
پس از حدود دو سال که مذاکرات به طول انجامید بر روی فرمولی توافق کردند که طبق آن فرمول حزب مردم بتواند وارد دستگاه حاکمیت شود و متعاقب آن نیز آقای مشرف دارای سهمی از قدرت باشد ولی برای حزب مسلم لیگ آقای نواز شریف، سهمی در نظر گرفته نشد.
در همان دوران یکی از شعارهای سیاسی که در جریان انتخابات توسط احزاب مخالف و از جمله آقای مشرف دنبال میشد بحث بازگشت آقای «افتخار چودری»، رئیس دیوان عالی کشور به سمت سابق خودش مطرح میشد که توسط آقای مشرف برکنار شده بود. این موضوع تا حدی پس از انتخابات تغییر شکل داد به نحوی که حزب مردم در قبال بازگشت قضات برکنار شده با انعطاف بیشتری برخورد کرد. زیرا از ابتدا موضوع قضات برای حزب مردم در مقایسه با مواضع آقای نواز شریف دارای اهمیت کمتری بود و این حزب از شعار بازگشت قضات کمتر استفاده میکرد. در واقع این حزب که با مذاکره و حضور در انتخابات، قدرت را در پاکستان به دست آورده است مایل نیست این امتیاز برنده انتخابات بودن را به سادگی از دست بدهد.
به همین دلیل شاهد تفاوتهایی در مواضع آقای نوازشریف با حزب مردم هستیم که به مرور این زاویه اختلاف، بازتر نیز میشود و در نهایت شاهد دور شدن مواضع این دو حزب نسبت به این قضیه هستیم. البته این اختلاف مواضع به این معنی نیست که آنها در نقطه مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند به هر حال به نظر میرسد که حزب مردم در چارچوب تعامل خودش برای به دست آوردن قدرت روند میانهروتری را در قبال موضوع بازگشت قضات دنبال میکند ولی آقای نوازشریف تا کنون برروی بازگشت قضات به صورت جدی ایستادگی کرده است.
آقای نوازشریف در ابتدای تشکیل دولت ائتلافی اعلام کردند که به راحتی از ائتلاف با حزب مردم خارج نخواهند شد. تا چه اندازه بازگشت قضات معزول دارای اهمیت است به نحوی که حزب مسلم لیگ نواز تصمیم به خروج از کابینه گرفته است؟ باید توجه داشته باشیم که احزاب برای جلب آرای مردم مواضعی را اتخاذ میکنند که پس از اینکه قدرت را در دست میگیرند مجبور میشوند در آن مواضع تجدیدنظر کنند. در واقع موضوع اصلی که حزب مردم و حزب آقای نوازشریف دنبال میکردند سهیم شدن در قدرت بود. پس از اینکه این اتفاق روی داد در قدم دوم مطالبات و خواستههای عمومی و کادرهای احزاب و سایر مسایل سیاسی مطرح میشود. مساله بازگشت قضات معزول شده را باید جدا از رسیدن به قدرت بررسی کرد که پس از رسیدن به قدرت تبدیل به مساله جدی شده است. در ابتدا دو حزب مردم و مسلم لیگ نواز شریف تا حدودی با تساهل با این موضوع برخورد میکردند ولی پس از عبور از مرحله انتخابات در مرحله دوم به صورت جدی به این موضوع پرداختهاند که با توجه به منافع حزبی هر کدام مواضع متفاوتی اتخاذ میکنند.
آیا به صورت مشخص میتوان مدعی شد که تنازع اصلی دو حزب مردم و مسلم لیگ نواز بر روی برکناری و یا حفظ پرویز مشرف در مسند قدرت است؟
طی مذاکراتی که طی دو سال اخیر ما بین احزاب پاکستان صورت گرفته نشان میدهد که حضور مشرف در مسند قدرت برای آمریکا و منافع آنها بسیار حیاتی است. در واقع این موضوع پیش از انتقال قدرت، در زمانی که گروههای درگیر در حال مذاکره بودند به عنوان پیششرط از طرف آمریکا به مجموع مذاکرات تحمیل شد. این در حالی است که طبق نظرسنجی که دستگاههای آمریکایی طی دو ماه گذشته انجام دادهاند حدود 70 درصد مردم پاکستان خواستار کنار رفتن آقای مشرف از قدرت هستند ولی به دنبال خواست آمریکا و تعاملی که آنها با حزب مردم داشتهاند هنوز آقای مشرف در قدرت باقی مانده است.
البته آقای نوازشریف در این چارچوب حرکت نمیکند به این دلیل که آمریکا در این تعاملات جایگاهی را برای آقای نوازشریف در نظر نگرفته است. در حقیقت وی مقبول و مطلوب مقامات آمریکایی نیست. به همین دلیل پس از ورود نوازشریف به پاکستان از داخل همان فرودگاه برگردانده شد به این دلیل که توافقهای اولیه صورت نگرفته بود.
پس از باز شدن فضای سیاسی پاکستان برخلاف معاملههای پشت پرده بلکه از طریق انتخابات مجبور شدند آقای نواز شریف را در روند سیاسی این کشور بپذیرند. در واقع این موضوع تفاوت اصلی حضور در قدرت دو حزب نوازشریف و حزب مردم است.
وقتی که برای آقای نوازشریف سهمی در قدرت در نظر گرفته نشده است آیا با خروج از کابینه همان مقدار سهم در قدرت را که به دست آورده است از دست نخواهد داد؟ آنچه از مجموع مواضع آنها برمیآید آقای نوازشریف و برادر ایشان آقای «شهباز شریف» به دنبال حضور در انتخابات مجلس هستند. آنها در کنار این موضوع به فشار خودشان برای بازگشت قضات ادامه میدهند. البته مذاکرات نیز قطع نشده است و مابین گروهها ادامه دارد و حتی در اخبار آمده بود که آقای زرداری از نخست وزیر آقای گیلانی خواسته است که استعفای وزرای حزب مسلم لیگ را نپذیرد و تاکنون نیز استعفاهای آنان مورد قبول قرار نگرفته است.
در چنین شرایطی پاکستان مرحلهگذار را طی میکند که بیشتر مباحث برروی چانهزنی سیاسی است به هر حال تصمیم بعدی آقای نوازشریف را نمیتوان پیشبینی کرد ولی آن چیزی که مشخص است آقای مشرف به دنبال به دست آوردن سهم بیشتری از قدرت است.
البته آقای نواز شریف قدرت را در ایالت پنجاب در اختیار دارد ولی به دنبال قویتر شدن و به دست آوردن سهم بیشتری از قدرت است و برای تحقق این موضوع باید شرایط متحول شود.
به هر حال اعتقاد دارم که این ائتلاف درازمدت نیست و اختلاف دو حزب با توجه به تاریخچه روابط آنها جدی و اساسی است. بنابراین پیشبینیهای موجود بر این پایه استوار است که با افزایش اختلافها، ادامه فعالیت برای حزب مردم مشکلتر خواهد شد.
البته در کنار این تحولات باید یک موضوع دیگری را مورد بررسی قرار دهیم آقای مشرف و حزب مسلم لیگ شاخه قائد اعظم به دنبال دولت ائتلافی با حزب مردم هستند که در آن صورت شاهد جدایی بیشتر آقای نوازشریف از حزب مردم خواهیم بود. در چنین شرایطی طی چند روز گذشته برخی از گروههای مخالف از حزب آقای نوازشریف درخواست کردهاند که به عنوان حزب مخالف در مجلس پاکستان حضور داشته باشد ولی هنوز وی این موضوع را نپذیرفته است.
به دنبال عدم ثبات سیاسی در پاکستان شاهد افزایش ترورهای فرقهای در این کشور هستیم. عدم ثبات سیاسی این کشور چه تاثیری برروی مناسبات این کشور در منطقه خواهد داشت؟
در شرایط حاضر تحولات پاکستان برای کشورهای منطقه نگران کننده است و ناآرامی که در این کشور وجود دارد میتواند امنیت و ثبات منطقه را تهدید کند. به هر حال شرایط امروز پاکستان خیلی مطلوب نیست و افزایش تنشها باعث نگرانی در این منطقه شده است و امیدوارم که سیاستمداران پاکستانی بتوانند اوضاع این کشور را بهبود بخشند.