کد خبر: ۷۶۱۸۳
تاریخ انتشار : ۰۹ خرداد ۱۳۸۷ - ۲۱:۵۱

دایره زنگی؛ رئالیسم آپارتمانی

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب-سرویس هنر: باد پیژامه‌ای را از فراز طناب رخت پشت‌بام می‌برد و از شانس بد در ماشین دختر مجرد همسایه می‌اندازد، همین شیطنت باد کافیست تا خانمی که پیژامه همسرش را در ماشین همسایه می‌بیند دچار سوءتفاهم و توهمی خنده‌دار کند!

فیلم دایره زنگی سرشار از این نکته‌هاست. محوریت این فیلم بی‌فرهنگی مدون جامعه است. به زبانی ساده و کوچه و بازاری آدمها فکر می‌کنند، خیلی زرنگ‌اند اما آدمی پیدا می‌شود و سر همه آنها کلاه می‌گذارد. بعد هم می‌رود و بقیه انگشت تعجب به دهان فرد می‌برند.

دایره زنگی در حالی با اقبال عامه و فروش میلیاردی روبرو شد، که به آغاز اکران جهانی خود می‌اندیشد. مهران مدیری، باران کوثری،‌بهاره رهنما، گوهرخیراندیش،‌ امید روحانی شاهد چهره‌های خود برسردر سینماهای امارات عربی متحده کشورهای اروپایی و آمریکا خواهند بود. این فیلم ترسیم لوکیشن آپارتمان وارائه گرافیکی آن روی پرده سینما است، آپارتمانی با باورهای گوناگون، فرهنگ‌های مختلف و فردیت‌های متفاوت.

دایره زنگی از نوشته‌های اصغر فرهادی پس از آثاری همچون رقص در غبار، شهر زیبا و چهارشنبه سوری است. وی همسر کارگردان دایره زنگی (پریسا بخت‌آور) است. دایره زنگی مثل بقیه کارهای فرهادی دغدغه سینمای شهری دارد، سینمایی که انگار دوربین را از لابه‌لای خیابان‌ها و آپارتمان عبور می‌دهد تا در «آپارتمان سوژه» آن را بکارد و تصویر مشترک خیلی از خانه‌های شهر را دوباه برایشان بازگو کند.

فراتر از همه این‌ها می‌توان دایره زنگی را در طبقه‌بندی شیوه‌ای از رئالیسم جای داد که به مبانی‌ مینی‌مالیستی نزدیک‌تر است. درست شبیه به داستان‌هایی که در آمریکای‌شمالی نوشته‌اند و منتقدان عنوان رئالیسم سوپرمارکتی، رئالیسم کثیف را برای آن بکار برده‌اند. این امر شاید در نوشته‌های «ریموند کارور» بیشتر آمده باشد، اما بسیاری از داستان‌ها دقیقاً حالت کپی از سبک کارور را دارند، یکی از مهمترین فاکتورهای این داستان حضور اتمسفر آپارتمان است، ‌وقتی زندگی آپارتمانی هم شکل می‌گیرد، زندگی افراد در مقابل افراد مشخص می‌شود مثلاً در یکی از داستان‌های کارور «میلرها و استون‌ها» بحث از دو خانواده است.

یکی از این خانواده‌ها،‌خانواده دیگر را خوشبخت می‌پندارد و تمام فکر و ذکرشان خانواده همسایه شده است،‌یا در داستانی دیگر زن و شوهری ساعاتی از شب را پشت پنجره می‌ایستند، تا به زندگی خانمی در آپارتمان روبرو نگاه کنند.

بنابراین همچنانکه آپارتمان در چنین داستان‌های با هیات جبر محیطی ظاهر می‌شود، در فیلم دایره زنگی هم همینطور است،‌ جبری که قطعاً روی شخصت آدمها تاثیر می‌گذارد و گوشه‌هایی از روحیات آنها را فاش می‌کند. مثل صحنه آسانسور که در آن مهران مدیری دو المان زندگی شهری را در زبان سینمایی موازی‌سازی می‌کند.

او با حالتی طنزآمیز به یکی از همسایه‌ها می‌گوید که تا دیروز پای آسانسور می‌گفتی دربست! به کار بردن این استعاره‌های بیانی مثل تاکسی و اتوبوس و هر اتومبیل دیگری را با نماد آسانسور همردیف می‌کند ودر واقع نوعی اعتراض به ابزار مدرن است.

دایره زنگی نشانگر تناقضات زیادی است که در روبرویی آدمها با زندگی شهر در اتمسفر جبری آپارتمان شکل می‌گیرد. آدم‌ها همچون شخصیت‌های «ریموند کارور» چند شخصیتی هستند. ظاهر و درون آنها با همدیگر تفاوت دارد و همچنین در موقعیت‌های گوناگون چهره دیگری پیدا می‌کنند،‌کافیست که به تعریف یکی از شخصیت‌ها درباره «خراب» و «مریض» برای دختر کوچولوی دبستان توجه کنیم.

با این حال دایره زنگی یک کمدی اجتماعی است که انگار با ساختاری تلویزیونی به روی پرده سینماها آمده و مخاطبان کلان را روانه سینما کرده است.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین