فدراسیون فوتبال ایران در چند دهه گذشته روزهای تلخ زیادی را تجربه کرده است که بخش مهمی از این روزهای تلخ برای سرمربیان تیم ملی بزرگسالان فوتبال ایران رخ داده و آنها با شرایطی نه چندان مناسب از سمت خود استعفا کردهاند یا به صورت غیر حرفهای اخراج شدهاند.
شاید یکی از بزرگترین بی مهریها به ویرا برزیلی انجام شده باشد، ویرا که موفق شده بود با پیروزی تاریخی مقابل استرالیا صعود دراماتیک تیم ملی فوتبال ایران را به جام جهانی ۹۸ فرانسه رقم بزند توسط صفایی فرهانی به دلیل عدم تسلط بر علم فوتبال و تمرکز روی احساسات بازیکنان، از سمت خود برکنار شد و نتوانست در جام جهانی رو نیمکت تیم ملی فوتبال ایران بنشیند که به گفته خود وی یکی از حسرتهای بزرگ برای او محسوب میشود.
دیگر خداحافظی تلخ از جایگاه سرمریگری تیم ملی مربوط به برکناری علی دایی است. در حالی که شرایط برای تیم ملی در راه صعود به جام جهانی ۲۰۱۰ خوب پیش میرفت، شکست تلخ مقابل عربستان آن هم در تهران باعث شد تا علی دایی از هدایت تیم ملی فوتبال ایران اخراج شود. بسیاری از اهالی فوتبال اخراج شبانه دایی را از تیم ملی را غیرحرفهایی عنوان کردند و اعتقاد دارند در صورت ابقای دایی روی نیمکت تیم ملی، فوتبال ایران شانس بیشتری برای صعود به جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی داشت.
شاید کسی در این سالها به یاد نداشته باشد که ما خداحافظی درخوری با یک سرمربی در جایگاه تیم ملی فوتبال ایران کرده باشیم و اکثر سرمربیان تیم ملی با یک خداحافظی تلخ از تیم ملی جداه شدهاند.
مثال نقض این جداییهای تلخ، قطع هکماری باشگاه پرسپولیس با زلاتکو کرانچار است. کرانچار که در تابستان سال ۸۸ هدایت سرخپوشان پایتخت را برعهده گرفت بعد از ۲۱ بازی وکسب ۸ برد ۹ مساوی و ۴ شکست توسط حبیب کاشانی برکنار شد. اما حبیب کاشانی مدیرعامل وقت پرسپولیس برخلاف سایر مدیران فوتبالی با حضور در تمرین سرخپوشان از زحمات این سرمربی کروات در مدت حضورش در پرسپولیس تقدیر کرد و سپس علی دایی به عنوان سرمربی جدید پرسپولیس معارفه شد.
اگر مدیران فدراسیون فوتبال ایران در این مقطع بخواهند تصمیم به قطع همکاری با دراگان اسکوچیچ بگیرند، باید ضمن حفظ احترام این سرمربی از زحمات وی در دو سال حضور روی نیمکت تیم ملی که منجر به صعود ملی پوشان فوتبال ایران به جام جهانی قطر هم شد به طور شایستهای تقدیر کنند.