آفتابنیوز : آفتاب: بحران روشنفکری در ایران در یکصد سال اخیر وجود داشته است ولی این نکته قابل ذکر وجود دارد که در بین کشورهای جهان سوم ایران بزرگترین جریان روشنفکری را به خود اختصاص داده است.
به گزارش سرویس اجتماعی آفتاب، دکتر احمد نقیبزاده درباره بحران روشنفکری در ایران گفت: «این به عواملی برمیگردد که جای خوشحالی و بالیدن دارد، ضمن اینکه باید در نظر داشت که این جریان به خاطر قوتی که دارد تبعا مشکلاتی را ایجاد میکند».
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران تصریح کرد: «ولی اینکه این بحران قائم بالذات باشد و جریان روشنفکری جریان مستقلی باشد که دچار بحران شده و این مسأله بر سایر سطوح اجتماعی تاثیر بگذارد، من اینطور نمیبینم».
وی افزود: «من در تاریخ غرب مداقه کرده و به دنبال علل پویایی این جوامع بودم، اینکه چرا آنها در زمینههایی جلو رفته و در زمینههایی عقب ماندهاند، من معتقدم همه چیز به جامعه برمیگردد، اگر جامعه پویا باشد جریان روشنفکری به تبع آن پویا شده و سایر مسائل مطرح شده نیز جلو میرود و زمانی هم که جامعه دچار اشکال شود آنوقت تمام سطوح اجتماعی هم دچار اشکال خواهد شد».
نقیبزاده گفت: «البته اختلالاتی هم ممکن است در رابطه میان یک بخش از جامعه نظیر جامعه روشنفکری با بدنه جامعه و حکومت به وجود بیاید، که اینهم در همه دنیا هست، مثلا رابطه روشنفکران و حکومت در همه جای دنیا به صورت یک مسئله مطرح است و نگاههای مختلفی نسبت به آن صورت گرفته است».
وی در همین رابطه به تقسیم بندی مطرح شده از سوی گرامشی اشاره کرد و اظهار داشت: «گرامشی روشنفکران را در دو بخش ارگانیک و آزاد تقسیم بندی میکند که این تقسیمبندی را میتوان به همه جا تسری داد، از منظر این اندیشمند، روشنفکران ارگانیک به روشنفکرانی گفته میشود که جذب حاکمیت شده و به عنوان دژ آن درآمدهاند».
نویسنده کتاب تاریخ تحولات روابط بینالملل درباره تاثیر روشنفکر بر جامعه خود گفت: «روشنفکر چون کار فکری میکند، میتواند بر جریان فکری جامعه تاثیر گذاشته و به آن جهت دهد و جلال آل احمد نیز در کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران به این مسأله اشاره کرده که تا حدودی درست است».
وی با بیان این مطلب که بحرانهای حکومتی، روشنفکری و اجتماعی در ارتباط با هم قرار دارند، اظهار داشت: «اینکه ما تمام مشکلات جامعه را به گردن یک گروه بیندازیم کار درستی نیست و این ریشهها برمیگردد به بحرانی که در جامعه ما وجود دارد و آن انقطاعی است که در تاریخ ما به وقوع پیوسته است».
نقیب زاده در ادامه افزود: «درست مثل شاخه درختی که قطع شده و آن را به درخت دیگری پیوند بزنیم؛ تا این شاخه رشد پیدا کند و با بدنه درخت همخوانی پیدا کند سالها طول میکشد، اتفاقی که در تفکر افتاد نیز به همین ترتیب بود بدین معنی که زمانی که غرب پیشرفت کرده بود، کشورهای جهان سوم در برخورد با استعمار و جنگ گرفتار شده بودند و این امر موجبات حس حقارت و عقبماندگی آنها را در کلیه سطوح باعث شد».