کد خبر: ۷۹۲۱
تاریخ انتشار : ۰۳ مرداد ۱۳۸۴ - ۱۲:۵۱
هشدار شیرین عبادی

مواظب باشند قضيه زهرا كاظمي تكرار نشود

آفتاب‌‌نیوز : سركار خانم شيرين عبادى، شما ابتدا از سوى روزنامه كيهان متهم شديد كه در تحريك موكلتان آقاى اكبر گنجى براى دست زدن به اعتصاب غذا شركت داشته‌ايد، تا با مرگ ايشان جنجالى عليه جمهورى اسلامى ايران ايجاد شود كه آن را هم شما تكذيب كرده‌ايد و هم آقاى گنجى و خانواده‌شان! اما حالا بازهم از سوى كيهان اينبار به اين امر متهم شده‌ايد كه روى پشت‌بام بيمارستان ديده شده‌ايد و مى‌خواسته‌ايد با استفاده از «شاه‌كليد» وارد طبقه‌اى از بيمارستان ميلاد شويد كه آقاى گنجى در آنجا بسترى هستند. در اين ميان هر كس كه جريان اعتصاب غذاى آقاى گنجى را دنبال كرده باشد، از خود مى‌پرسد ماجرا چيست؟ شما چه پرسشى را مطرح مى‌كنيد و يا چه پاسخى براى اتهام يادشده داريد؟

ماجرا خيلى ساده است! آقاى گنجى در اعتراض به حكم غيرعادلانه و در اعتراض به شرايط نامطلوب و تبعيض‌آميز زندان و در اعرتاض به اينكه چرا ايشان را مداوا نمى‌كنند، اعتصاب غذا را شروع كرد براى اينكه جلوى مرگ تدريجى خودش را بگيرد. و حالا حدود ۴۵ روز است كه در اعتصاب غذاست و در بيمارستان بسر مى‌برد و فقط بوسيله سرم به حياتش ادامه داده مى‌شود. او از تاريخى كه در بيمارستان بسترى شده، حسب اظهار خانمشان، دو كيلو هم وزن كم كرده است. وزن گنجى در حال حاضر ۵۲ كيلوست، بشدت ضعيف است و حالش وخيم است. به‌نظر مى‌رسد، مقامات بالاى قوه قضاييه از جمله آقاى شاهرودى با حسن نيت به اين مسئله نگاه مى‌كنند و قصد حل اين موضوع را دارند. اما اراده‌اى كه خودش را فراتر از قانون و بالاتر از رييس قوه قضاييه مى‌داند، سعى مى‌كند كه با اخلال در آزادى آقاى گنجى، مانع از حل شدن اين مسئله بشود. چون اين موضوع احتياج به سناريويى دارد، مطابق معمول از سوى روزنامه كيهان، رسالت، جام جم، سياست روز يا لثارات و روزنامه‌هايى در اين سمت و سو، سناريويى تهيه شد مجددا كه اين سناريو از فرط استعمال خريدارى ندارد و فقط به درد پرونده‌سازى عليه مدافعين حقوق بشر مى‌خورد. در ابتدا عنوان كردند كه من از مقامات خارجى پول گرفته‌ام كه به آقاى گنجى بدهم كه اعتصاب غذا كند كه بميرد و ايجاد بحران در جمهورى اسلامى بشود. آقايان يك لحظه حساب نكرده‌اند كه پول بعد از مرگ، به چه درد گنجى مى‌خورد. كه خب اين ادعا آنقدر مسخره بود كه مورد تكذيب كتبى و صريح آقاى گنجى و خانمشان قرار گرفت. روزنامه‌هاى ايران به علت سانسور شديد نتوانستند اين موضوع را درج كنند. اما در تمام سايت‌ها هست و خانم گنجى مصاحبه‌هاى متعددى هم در همين ارتباط كرده است. امروز روزنامه كيهان در يك سناريوى مضحك بچگانه عنوان كرده است كه من با شاه‌كليد از بالاپشت‌بام بيمارستان ميلاد خودم را آويزان كرده‌ام و خواسته‌ام بروم ديدار آقاى گنجى كه دستگير شده‌ام. روز جمعه من به اتفاق آقاى دكتر يوسف مولايى وكيل ديگر آقاى گنجى و خانم مولايى سه‌تايى براى ديدن آقاى گنجى رفتيم، از راه آسانسور و خيلى طبيعى وارد طبقه ۱۲ شديم. در راهرويى كه آقاى گنجى در آن طبقه خوابيده بود، آن راهرو را خالى كرده بودند و قرنطينه بود و در راهرو هم قفل بود. جلوى در راهرو نماينده آقاى مرتضوى دادستان ايستاده بود و گفتند كه ملاقات موكول است به موافقت كتبى آقاى دادستان. و چون آقاى دادستان اجازه ندادند، ما نتوانستيم ملاقات كنيم. اين مسئله خلاف قانون بود. زيرا كه بيمارستان مسئول نگهدارى بيمار است و ما در ساعات ملاقات مراجعه كرده بوديم. من خواستم با رييس بيمارستان صحبت كنم، جمعه بود، سر كار نبودند، به اتفاق آقاى دكتر مولايى و خانمشان رفتيم به دفتر معاونت ادارى بيمارستان. در آنجا معاونت ادارى بيمارستان عنوان كردند كه طبق دستور شفاهى آقاى دادستان، آقاى گنجى در قرنطينه هستند و اجازه ملاقات ندارند. من به ايشان يادآور شدم كه آقاى دادستان تهران هر دستورى كه مى‌دهند، بهتر است كتبى باشد، براى اينكه فردا اگر مسئله‌اى پيش بيايد، داستان زهرا كاظمى تكرار نشود. گويا اين تذكر قانونى من به مسئولين بيمارستان، بر خيلى‌ها گران آمده بود و فورا شروع به سناريونويسى ديگرى كردند و ادعا كردند كه من با شاه‌كليد از پشت‌بام آويزان شده‌ام و رفته‌ام به در اتاق آقاى گنجى، كه البته به قول معروف «مرغ پخته از اين داستان خنده‌اش مى‌گيرد». اميدوارم كه افرادى كه با پول بيت‌المال روزنامه در مى‌آوردند، كمى بيشتر در حرفه‌شان دقت كنند و بيت‌المال را اينچنين حيف و ميل نكنند. 

خانم عبادى مسئولان روزنامه كيهان اشاره كرده‌اند كه ابتدا فردى كه همراه شما بوده خود را آقاى مولايى معرفى كرده، ولى بعد معلوم شده فردى‌ست به نام «سلطانى» كه احتمالا منظورشان آقاى عبدالفتاح سلطانى‌ست و بعيد هم به‌نظر مى‌رسد كه مسئولان كيهان آقاى عبدالفتاح سلطانى را نشناسند كه يكى از وكلاى ديگر اقاى گنجى‌ست. پس به‌نظر شما چرا «كيهان» اين مسئله را مطرح مى‌كند كه معلوم نشده كه همراه خانم عبادى «يك سارق حرفه‌اى‌ست» و يا «رابط شيرين عبادى با سارقان حرفه‌اى»؟ 

خودتان خيلى بهتر مى‌توانيد حدس بزنيد كه منظور از طرح چنين مسايلى چيست! مدير مسئول روزنامه كيهان به خوبى مى‌داند كه همراه من آقاى دكتر يوسف مولايى بود و نه تنها ايشان بودند بلكه خانم مولايى هم بودند. علت اينكه عنوان كردند كه بعدا نام آقاى سلطانى كشف شد، در حقيقت مقدمه‌اى‌ست براى پرونده‌سازى عليه همكار محترم من آقاى عبدالفتاح سلطانى كه شايد بعدها بتوانند پاى ايشان را هم به نوعى در اين داستان به ميان بكشند. اساسا پروژه‌ى روزنامه كيهان و روزنامه‌هاى همدست آن، اين است كه با طرح چنين ادعاهاى كذبى، زمينه‌چينى پرونده‌سازى براى مدافعان حقوق بشر را فراهم بياورند، تا از اين پس وكلاى مستقل مثل من و آقاى سلطانى يا آقاى دكتر مولايى، كسى جرات نكند از متهمين سياسى دفاع كند. در حقيقت داستان فقط همين است: ايجاد جو ارعاب! 

در گزارش «كيهان» آمده، ماموران شما و آقاى سلطانى ­كه شما اشاره فرموديد دكتر مولايى بوده‌اند­ را شناسايى كردند و پس از «تنظيم يك صورتجلسه» از بيمارستان اخراج كرده‌اند. آيا اصولا در جريان اين امر، شما متن يا نوشته‌اى را امضا كرده‌ايد كه بتواند عليه شما به‌كار گرفته شود؟ 

مطلقا چنين چيزى صحت ندارد. نه كسى متعرض ما شد و ما با كسى هم درگير نشديم، علتى براى درگيرى نبود. اين همان داستان معروفى‌ست كه كسى گفت «خسن و خسين هر سه دختران معاويه بوده‌اند». اين مثال را يكبار ديگر بايستى به روزنامه كيهان يادآور شد. روزنامه كيهان بايستى متوجه باشد، در نقل مطالبى كه درج مى‌كند دقت بيشترى كند و اگر قصد سناريونويسى دارد، با كيفيتى عمل كنند كه حداقل ظاهر قضيه حفظ شده باشد.

از ادعاهاى ديگر كيهان اين است كه شما به هنگام خروج از بيمارستان تلاش مى‌كرده‌ايد تا چهره خود را از جمعيت حاضر در محل پنهان كنيد. آيا اين مسئله را هم تكذيب مى‌كنيد؟ 

سر تا پاى مطالب كيهان كذب است. من تكرار مى‌كنم «خسن و خسين هر سه دختران معاويه بوده‌اند»، اين داستان مطلبى‌ست كه كيهان نوشته است.

خانم عبادى «كيهان» مى‌نويسد يكى از مسئولان پرونده آقاى گنجى ضمن تاييد اين ماجرا، گفته شما بخصوص بعد از تاييد وضعيت مساعد جسمى آقاى گنجى از سوى رييس بيمارستان و اينكه ايشان در بيمارستان غذا مى‌خورند، براى ملاقات خصوصى با موكلتان اصرار بيشترى داشته‌ايد، تا اينكه عصر جمعه طرح ملاقاتتان با آقاى گنجى باصطلاح «ناكام مانده»! آيا مطلع هستيد كه «يكى از مسئولان پرونده آقاى گنجى» كيست و اين اظهارات چه اهدافى را دنبال مى‌كند؟ 

بعد از اينكه آقاى گنجى در بيمارستان بسترى شدند، چون من خارج از ايران بودم، در اولين روزى كه برگشتم، يعنى جمعه، براى اولين بار به ملاقات ايشان رفتم كه اجازه ندادند، نتيجتا تمام آنچه گفته شده كذب است، تمامش دروغ است. 

آيا مى‌نوانيد حدس بزنيد «اين يكى از مسئولان پرونده آقاى گنجى» چه كسى‌ست؟ 

از آقاى شريعتمدارى كه نوشته، حدس بزنيد كه چه كسى‌ست.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
-
|
۱۵:۵۲ - ۱۳۸۴/۰۵/۰۳
0
0
سركار خانم عبادي كه به يمن عداوت غربيها با حاكميت ومساپل كاملا سياسي مفتخر به دريافت جايزه نوبل شده اينبار قصد داردعنوان ژاندارك ايران را نيز كسب كند .سركارخانم عبادي آيا شما حاضريد پرونده يك متهم گمنام وبدون نون وآبدار راقبول كنيد.شما مسلما چنين نمي كنيد زيرا هدف غايي شما شهره عام وخاص شدن است.معروفيت ومطرح شدن يوميه در روزنامه هاي وساير رسانه هاي غربي وسوسه كننده است.حال اينكه دفاع از يك متهم بي نام ونشان چنين شهرتي رابراي شما به ارمغان نمي آورد
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین