آفتابنیوز : آفتاب-دکتر کیهان برزگر*: چرا ایران مخالف انعقاد قرارداد سیاسی- امنیتی آمریکا و عراق است؟ پاسخ به این پرسش به بروز چالشهای سیاسی- امنیتی جدید ناشی از حضور یک قدرت سلطهطلب خارجی یعنی آمریکا در اطراف مرزهای حساس غربی کشور برمیگردد که نه تنها تهدیدی بالقوه برای امنیت ملی ایران است، بلکه میتواند مبنای بروز تعارضهای استراتژیک امنیتی، سیاسی و فرهنگی در روابط ایران با عراق و سایر کشورهای عرب منطقه باشد.
نگاه غالب در غرب و در جهان عرب این است که جمهوری اسلامی ایران برنده واقعی جنگ آمریکا در افغانستان و عراق است. هرچند سقوط طالبان و رژیم بعثی صدام حسین، توازن نسبی قدرت را به نفع ایران رقم زده است، اما چالشهای سیاسی و امنیتی ناشی از حضور مستقیم آمریکا به عنوان «بالانسر جدید» در اطراف مرزهای فوری ایران، توازن قدرت و امنیت را همزمان با شدت بیشتری به ضرر ایران بهم زده است.
به عبارت دیگر، ایران تنها زمانی میتواند برنده نسبی قدرت درمنطقه باشد که آمریکا حضور پررنگ و مستقیم نظامی در منطقه نداشته باشد، چرا که در شرایط حضور طولانی آمریکا و تداوم سیاستهای ضد ایران، انرژی سیاسی و امنیتی ایران باید با شدت بیشتری صرف برقراری توازن امنیتی با قدرت بزرگتری به نام ایالات متحده شود. انعقاد قرارداد امنیتی- سیاسی آمریکا و عراق که هدف اصلی آن تثبیت حضور و تامین منافع آمریکا در عراق است، بالطبع از این لحاظ مورد مخالفت ایران قرار میگیرد.
توافقنامه امنیتی- سیاسی آمریکا و عراق دارای دو بخش است؛
نخست، مربوط به «وضعیت نیروهای آمریکایی» (SOFA: Status of Forces Agreement) است. حساسیت اصلی در این بخش مربوط به مصونیت بخشیدن قضایی و حقوقی به نیروهای آمریکایی در داخل عراق است. این مسئله از این لحاظ که میتواند مبنای چالشهای سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیک و نهایتاً بیثباتی در یک کشور مسلمان شود، بیشتر در چارچوب نقض حاکمیت ملی عراق مورد توجه قرار میگیرد.
بخش دوم که حساسیت ایران نیز به آن مربوط میشود، مربوط به امضای توافقنامههای کلی و مبهم نیروهای آمریکایی با دولت عراق در زمینه هدایت عملیات نظامی و استفاده از زور در تعقیب نیروهای مخالف و ستیزهجو و یا استفاده از فضای هوایی عراق برای عملیات نظامی است که دامنه تفسیر آن گستردهتر است و میتواند به اطراف مرزهای ملی ایران نیز کشیده شود. به عبارت صحیحتر، چنین توافقنامههایی میتواند منجر به استفاده ازخاک عراق توسط آمریکا علیه یک کشور ضد سلطه آمریکا در منطقه، یعنی ایران گردد.
از این لحاظ نگرانی جمهوری اسلامی ایران در درجه اول مربوط به تداوم حضور سلطه محور آمریکا در عراق و تهدیدات بالقوه نظامی نیروهای آمریکایی بر ضد امنیت ملی ایران است. از آغاز بحران عراق در 2003، سیاستهای منطقهای دولت بوش عمدتاً متمرکز بر تهدید نظامی ایران، تقویت ائتلافهای منطقهای غیر دولت علیه ایران و به طور کلی به حداقل رساندن نقش ایران در حوزه فوری امنیتی خود بوده است.
چنین سیاستهایی نه تنها امنیت و منافع ملی ایران را به خطر میاندازد، بلکه منجر به بروز تعارضهای استراتژیک سیاسی- امنیتی و بیاعتمادی و تنش در روابط ایران با همسایگان از جمله عراق میشود.
دردرجه دوم، نگرانی ایران به تبدیل مجدد عراق توسط آمریکا به عنوان متعادلکننده قدرت ایران درمنطقه بر میگردد. هدف اصلی سیاست خارجی ایران از آغاز بحران عراق، تبدیل عراق به یک دوست استراتژیک و از آن طریق رفع تهدیدات نظامی این کشور بوده است. این امر از طریق تقویت و حمایت از نسل جدیدی از نخبگان سیاسی در ساختار قدرت و سیاست عراق میسر است. انعقاد توافقنامه امنیتی و سیاسی آمریکا و عراق با این هدف ایران در تضاد است، چرا که در ماهیت با حضور درازمدت آمریکا که به تبع محدودیتهایی برای نقش ایران به همراه میآورد، به نفع کشورهای سُنی منطقه همچون عربستان سعودی منجر میشود.
به عنوان یک دولت ملی (Nation – State) قوی باسابقه حضور و ایفای نقش چندین هزارساله، ایران دارای نگرانیهای مشروع امنیتی و منافع استراتژیک در حوزه فوری امنیتی خود به خصوص در عراق است. دولت مستقل ایرانی (با هر ماهیتی) همواره با حضور نیروهای بیگانه در محیط فوری امنیتی خود مخالفت کرده و خواهد کرد. مقاومت در برابر اهداف سلطه محور روسها و انگلیسها دو مصداق بارز در تاریخ معاصر ایران میباشند.
فراتر از روابط نزدیک فرهنگی- ایدئولوژیک میان جمهوری اسلامی ایران و حکومت فعلی شیعی در عراق، ایران دارای مسائل استراتژیک و حل نشده در سطح دولتهای ملی همچون قرارداد 1975 و مسئله غرامات جنگی است که همچنان میتوانند تضادهای جدی در سطح روابط ملی ایجاد کنند.
انعقاد قرارداد امنیتی- سیاسی عراق و آمریکا که در زمینههای تثبیت حضور یک قدرت هژمونطلب خارجی در اطراف ایران را فراهم میکند و همچنین تعادل قدرت در سطح داخلی عراق را به ضرر ایران به هم میزند، به نفع امنیت و منافع ملی ایران نیست. لذا، سیاست خارجی ایران باید با رویکردی «فعال» و با «حضور موثر» در محیط فوری امنیتی خود به رفع چالشهای امنیت ملی در کوتاهمدت (تهدید آمریکا) و پیشگیری از شکلگیری تهدیدات آینده در بلندمدت (رقابت استراتژیک در سطح منطقه) بپردازد.
*استادیار روابط بینالملل واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی