چین در عین حال که در دهههای اخیر دستخوش تحولاتی شده و از نظام اقتصاد کمونیستی به سوی اقتصاد سرمایه داری گرایشهای زیادی پیدا کرده ولی سیستم بسته و کاملاً محدود کمونیستی در بخشهای سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی این کشور دست نخورده باقی مانده است. این محدودیت در نظام حاکمیتی بقدری شدید است که دیکتاتوری حزبی حتی خشنتر از گذشته جریان دارد و در سیستم تکحزبی کمونیستی نقش مردم صفر است. انتصاب مجدد شیجینپینگ به ریاست جمهوری توسط کنگره حزب کمونیست چین که در ماه گذشته با بیرون راندن رئیس جمهور سابق و کسی که آقای شیجینپینگ از معاونت او به جایگاه کنونی رسیده، یک نمونه بارز از دیکتاتوری حزبی موجود در چین است.
دیکتاتوری حزبی در چین به همان اندازه که در انتصاب مسئولین دولتی کمترین سهمی برای مردم قائل نیست، در اجرای تصمیمات حکومتی برای چگونه اداره شدن جامعه نیز به مردم و نقطه نظرهای آنان اعتنائی ندارد. ماجرای قرنطینه کردن مردم چندین شهر از جمله در استان مسلمان نشین سینکیانگ و آتش سوزی در یک برج مسکونی و کشته شدن عدهای از مردم، یک نمونه از نتایج این بیاعتنائیهاست. اینکه این واقعه، در اثر قرنطینه تست کوید صفر بوده باشد یا قرنطینه «رمز یوآن» تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمیکند. ماجرا اینست که مردم، سالها علیه این محدودیتها فریاد زدند و اعتراض کردند ولی دولتمردان چینی نهتنها حاضر نشدند خواسته آنها را برآورده کنند بلکه بر سختگیریها افزودند و فشارها و محدودیتها را بیشتر کردند تا اینکه به اعتراضات و تظاهرات گسترده کنونی منجر شد و البته سرکوب آن توسط حکومت.
چگونگی انعکاس اخبار این تظاهرات، موضوع مهمی است که با توجه به حقوق مردم باید مورد توجه و تأمل قرار گیرد.
از خود دولت چین طبعاً انتظاری غیر از سانسور اخبار تظاهرات و برخورد با آن وجود ندارد. این، از الزامات دولتهای کمونیستی است به ویژه دولتی تکحزبی که بسیار بسته عمل میکند و مردم در تعیین ساز و کار آن نقشی ندارند.
غربیها طبق روش همیشگی خود که دامن زدن به بحران در کشورهای غیرمتحد خودشان است به اخبار تظاهرات چین به صورت گسترده پرداختند و هنوز نیز در قالب گزارش، مصاحبه و اظهار نظرهای گوناگون به آن میپردازند. با اینحال، مردم معترض چین دچار این بدشانسی نیز شدند که تظاهرات آنها و سرکوب شدیدشان توسط دولت با برگزاری جام جهانی فوتبال در قطر همزمان شد و بطور طبیعی تا حدود زیادی تحتالشعاع این رویداد جهانی قرار گرفت.
نکته قابل تأمل، چگونگی انعکاس اخبار تظاهرات مردم چین و سرکوب شدن آن توسط دولت این کشور در رسانههای ایرانی است. رسانه ملی و خبرگزاریهای رسمی و دولتی کشور ما متأسفانه از کنار این موضوع با کماعتنائی عبور کردند در حالی که حتی از نظر آنچه قانون اساسی جمهوری اسلامی مقرر داشته، ما نمیتوانیم در برابر ظلمی که به مردم کشورها میشود بیتفاوت باشیم. در این زمینه حتی تفاوتی میان مسلمان و غیرمسلمان وجود ندارد هرچند اصل ماجرا که سوختن عدهای از مردم و جان باختن آنها در آتش و اعتراض و تظاهرات بود، در ارومچی مرکز ایالت مسلمان نشین سینکیانگ رخ داد و از آنجا به نقاط دیگر چین سرایت کرد. رسانههای دولتی ایران متأسفانه نسبت به اخبار سه کشور چین، روسیه و افغانستان با ملاحظات حامیانه از دولتهای این کشورها عمل میکنند و این روش برخلاف منشور اطلاع رسانی است.
براساس این منشور، مردم حق دارند از رویدادهای جهان همانگونه که واقعیت دارند مطلع شوند و کوتاهی در این زمینه ضایع کردن حقوق طبیعی مردم است. مهمتر اینکه مردم چین به ویژه مسلمانان این کشور از جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور مسلمان انتظار حمایت نیز دارند.