وکلا به علت تسلط بر مفاهیمی حقوقی بهطور حرفهای از انجام جرایم بهویژه آشکار پرهیز میکنند. وکلا بال دوم عدالت هستند. اگر عدالت را حکم کردن براساس قانون تعریف کنیم، رسیدن به حق و صدور رای عادلانه، بدون حضور وکیل قابل تصور نیست، چون قاضی به تنهایی قادر به کشف حقیقت نیست، بهویژه در نظام حقوقی ما که قضات از فرط زیادی پرونده فرصت خاراندن سر خود را هم ندارند. در نظام حقوقی عدالتمحور قاضی برای صدور حکم دقیق از وجود وکیل استقبال میکند، چون او کار را برای صدور رایی مستدل و محکم، آسان میکند. بهعلاوه وکیل میتواند موکل خود را قانع کند که حکم عادلانه صادر شده است؛ کاری که قاضی نمیتواند انجام دهد.
به گزارش هم میهن، در ادامه این مطلب با اشاره به بازداشت محمدعلی کامفیروزی آمده است: عوارض این نحوه مواجهه با وکلای دادگستری در درجه اول گریبان اعتبار عادلانه بودن احکام را میگیرد. وکلای دادگستری باید مدافع مردم و جامعه در برابر دادستانها باشند، این کار بدی نیست که عدهای میخواهند آن را تحت عنوان دفاع از مجرم تخطئه کنند. دادگاه باید در این دعوا بیطرف باشد ولی هنگامی که وکیل بهواسطه انجام فعالیت حرفهای خود در دست بازپرس و دادیار و بازجو قرار گیرد، موازنه از میان رفته و عدالت مورد پرسش جدی قرار خواهد گرفت.