آفتابنیوز : آفتاب: دکتر عماد افروغ در نامهای خطاب به دکتر سید حسین موسویان،از وی خواستهاست بهمنظور تکریم اخلاق و معنویت و با توجه به زمینهها و ابهامات موجود، اقدامی از سر گذشت و انصاف کرده و از شکایت خود در مورد مدیر سایت «عدالتخانه» صرفنظر کند.
افروغ در عین حال تاکید کرده است که امروز با جماعتی مواجهیم که رندانه و در لباس مدعیان ارزشهای اسلامی، هر عمل غیراخلاقی و قبیحی را مباح میشمارند؛ جماعتی که تا دیروز سکوت اختیار کرده بودند، از هیچ رفتاری، هتک حرمتی، افترا و برچسبی ابا ندارند و ای کاش این رفتارهای مذموم و ناپسند، همانند دورهای از جمهوری اسلامی، به نام دین و انقلاب صورت نمیگرفت.
بهگزارش سرویس سیاسی آفتاب متن این نامه بدین شرح است:
باسمه تعالی جناب آقای دکتر سید حسین موسویان و جهت استحضار ملت شریف ایران؛
همانگونه که اطلاع دارید بنده در مواضع گذشته خود نسبت به اتهامات وارد بر شما یا به دیده تردید نگریسته و یا با موضعی نزدیک به یقین اتهامات فوق را با استناد به اظهارات مقامات قضاییِ ذیربط رد کردهام.
هماکنون با رجوع به افراد مطلع و اسناد مرتبط به این یقین رسیدهام که با اتهام ...، شما بهگونهای قربانی برخی سوءتفاهمها، ارتباطات و یا سیاستهای جناحی و ابزارگرایانه معمول و البته ناسازگار با ارزشهای اخلاقی و معنوی انقلاب اسلامی و جامعه شدهاید. بهطور قطع، اینگونه سیاستها و رفتارها هیچگونه سنخیت و تناسبی با مبانی انقلاب و نظام اخلاقی جمهوری اسلامی ندارد.
اما اگر مشاهده میکنیم که این رفتارها قدرت مانوری مییابند، این اتفاقْ متأسفانه بهدلیل فاصلهگیری و انحرافیست که به وضوح با لطایفالحیل و دلایل به ظاهر موجه و ناموجه از این ارزشها و مبانی صورت گرفته و دو عامل اصلی تفاسیر غلط از جمهوری اسلامی و به طور خاص در مورد شیوه بقا و پایداری آن از یکسو، و اعتماد عاطفی مفرط و به دور از بصیرت برخی از وفاداران و علاقهمندان به اصحاب سیاست و قدرت، و عمدتاً به دلیل عشق به این آرمانها و ارزشها، از سوی دیگر، شتاببخش یک چنین انحرافی شده است؛ و چه کسی به ما این اجازه را داده است که به راحتی ارزشها، حقیقتها و اخلاق و معنویت را فدای قدرتطلبیها و بازیهای سیاسی متداول کنیم، و احتمالاً نام این عمل غیرانسانی را انقلابیگری و وفاداری به نظام بگذاریم؟
بهتر از من میدانید که این نحوه ابزارگراییها و برخوردهای ماکیاولیستی مختص و منحصر به این گروه و آن گروه نبوده و بهگونهای تمام یا اکثر گروههای شناختهشده سیاسی، کم یا زیاد و به انحای مختلف نسبت به این قضیه تَر-دامناند و بهندرت افراد یا گروههایی را مییابیم که حقیقتاً با عشق و بصیرت نسبت به این آرمانهای متعالی و مقدس گرفتار و اسیر در دام ابزارگرایی و خَلط هدف و وسیله نشوند، و فراموش نکنند که اولاً حکومت در بهترین حالت آن یک ابزار است و نه هدف؛ و ثانیاً برای حفظ این ابزار نمیتوان دست به هر کاری زد. امام راحل(ره) چه زیبا میفرمایند:
«تمام تشکیلاتی که در اسلام از صدر اسلام تا حالا بوده است و تمام چیزهایی که انبیا از صدر خلقت تا حالا داشتند و اولیای اسلام تا آخر دارند، معنویات اسلام است، عرفان اسلام است، معرفت اسلام است، در رأس همه امور این معنویات واقع است. تشکیل حکومت برای همین است. البته اقامه عدل است. لکن غایت نهایی معرفی خداست و عرفان اسلام». (11/4/1366)
اطلاع دارید که عدهای و شاید از سر ناچاری و عدم شناخت ظرایف و دقایق مرتبط با حفظ جمهوری اسلامی، و به دلیل نارساییها و رفتارهای موجود در واکنش، چاره کار را در گرایش به عرفیگرایی و دینزدایی از ساحت سیاست و حکومت میدانند تا به اصطلاح فرصت را از ابزارگرایان دینی، ستانده و به راحتی و بدون مانع و رادعی به نام اخلاق و دین به نقد اصحاب قدرت بپردازند. غافل از آنکه اولاً عرفیگرایی و طرح جدایی دین از سیاست، علاوهبر ناسازگاریهای مفهومی و اجتماعی، و امکانناپذیر بودنش، با شرایط فرهنگی، تاریخی و دینی ـ اسلامی ما نیز ناهمخوانی دارد.
ثانیاً: اسلام و آموزههای معطوف به حضور ناقدانه و ناظرانه مردم، نیامده است تا مانع و رادعی برای نقدها و فریادها باشد؛ بلکه بهعکس آمده تا با طرح اصولی همچون «حق متقابل»، «امر به معروف و نهی از منکر»، «النصیحه لائمّه المسلمین» و قاعده «مشورت» زمینه را برای نقدها و حضورهای فعال و پرسشگرانه فراهم کند.
ثالثاً: مفهوم جمهوری اسلامی به عنوان پاسخی نوین به سؤال مشروعیت، نقد مضاعف و دولایهای را میطلبد. نقد شرعیت و حقانیت افراد حاکم و محتوای حکومت از یکسو و نقد مقبولیت و رضایت عامه از سوی دیگر. بنابراین اگر درباره فاصلهگیریها و انحرافها فریاد اعتراضی شنیده نمیشود، ربطی به اسلام و مفهوم جمهوری اسلامی ندارد. این به گستره فهم و شعور سیاسی و رخوتها و سکوتهای ما بازمیگردد.
بگذریم برادری که به دلیل پوشش دادن و بازتاب دادن خاص به اخبار مربوط به اتهامات منتسب بر شما، با شکایت شما محکوم به شِش ماه حبس و ده میلیون ریال جریمه نقدی بدل از بیست ضربه شلاق شده است، فردی است از جنبش عدالتخواه دانشجویی؛ جنبشی که از بدو شکلگیریاش تمام سعی و تلاشش بر این بوده تا با اصالت بخشیدن به ملاکهای به دست آمده از انقلاب اسلامی و با پرهیز از مجادلات، مصلحتاندیشیها و بازیهای سیاسی متداول و به دور از هرگونه شائبه ارتباط و اتصال به اصحاب قدرت، به نقد سیاستها و رفتارهای ناسازگار با این ملاکها بپردازد.
دوستانی که تاکنون و به دور از هرگونه سهمخواهی، توانستهاند به سهم خود احیاگر بسیاری از آرمانهای عدالتطلبانه انقلاب باشند و به همین دلیل نیز با بیمهریهای فراوانی از سوی نابردباران و ظاهراندیشان روبهرو بودهاند. به طور قطع یکی از این ملاکها نگاه اخلاقی به مفاهیم و پاسداشت اخلاق و صدافت در برخوردها و مواجهات است. در بین پوششهای خبری «پایگاه اطلاعرسانی عدالتخانه» نیز مواردی به چشم میخورد که حکایت از اظهار امیدواری در مورد کذب بودن اتهام وارده و حتی عذرخواهی مشروط میکند. روا نیست مدیرمسئول پایگاه فوق به دلیل ملاحظات موجود و بیتوجهی به ریشهها و عوامل اصلی، قربانی ورود در مصادیق و اعتماد به اخبار منتشره از سوی مقامات شود.
خواهش بنده از شما به دور از ملاحظات سیاسی و جناحی این است که با توجه به منافع و مصالح ملی و ضرورت تلطیف فضای سیاسی و روانی جامعه و بهمنظور تکریم اخلاق و معنویت و با توجه به زمینهها و ابهامات موجود، اقدامی از سر گذشت و انصاف کرده و از شکایت خود در مورد آقای تفرشی صرفنظر کنید. یقین بدانید که این به صواب و حقیقت نزدیکتر است. اگر بر این باورید که برخورد با شما سیاسی بوده، به شما اطمینان میدهم، حَسب شناخت خود، دغدغه اصلی این دوستان در وهله اول پاسداشت انقلاب و برخورد با این سیاسیکاریهاست.
سخن آخر اینکه، ممکن است در فضای آشفته و آلوده سیاسی موجود و تنگنظریها و سطحیاندیشیهای غالب، دو برداشت از این نامه صورت گیرد. یکی آنکه بنده تغییر موضع دادهام و دیگر آنکه، این دوستان از مواضع خود عدول کردهاند. باید به استحضار مردم شریف و خودآگاه و جنابعالی برسانم نه بنده و نه این دوستان هیچکدام تغییر موضع ندادهایم. اتفاقاً این نامه از سر موضع و التزام به اصول و پاسداشت اخلاق، و از سر تشخیص و وظیفه مسلمانی، و روشنفکری، و مقابله با ابزارگرایی و تقدیس قدرت، و باور به التزام این برادران و دوستان به اهداف و تعهدات انقلابی، اسلامی و اخلاقی خویش است.
باور بنده همواره نسبت به این جنبش نوظهور این بوده است که آنان نه ابزار هژمونی و استیلای دیگران خواهند شد و نه اخلاق و صداقت را زیرپا خواهند گذاشت.
پُرواضح است که مسئله بنده علاوه بر دفاع از حیثیت فردیِ شما و امثال شما از گروهها، اقشار و جناحهای مختلف، مقابله با جریان یا جریانهاییست که به صورتی خزنده و با القاب و عناوین مختلف و بعضاً با لعاب ارزشهای انقلابی و اسلامی، و برخورد ابزاری با ارزشها و انسانها، و پایمال کردن اخلاقیات، به قیمت تحمیق تودهها و تئوریزه کردن جهالت و عدم آگاهی آنها، و با وارونه جلوه دادن واقعیات، میکوشد تا با استفاده از رابطه ساختاری قدرت ـ ثروت و حاکمیت بخشیدن به ترس و ارعاب، و تقدس بخشیدن به رخوتها و سکوتها، به تدریج بر منابع و مواهب طبیعی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی ایران اسلامی سلطه یابد.
جریانی که میکوشد تا با تفسیر سطحی و قشری از اسلام، این مکتب رهاییبخش و انسانساز را، آن هم در دوران انقلاب اسلامی، از درون تهی کرده و از آن تنها ابزار و پوششی برای توجیه زشتیها و کاستیها، منفعتها و مصلحتهای دروغین درست کند.
امروز وظیفه همه عالمان و روشنفکران متعهد و حقیقتجوست که بار دیگر با تمامِ قامت به میدان آمده و با آگاهیبخشی به مردم مسلمان و شریف، اجازه ندهند به نام اسلام و ارزشهای متعالی آن و با استفاده از فرصتها و جایگاههای به دست آمده از برکت انقلاب اسلامی، حقوق مردم تضییع، و مصالح و منافع ملی پیشپای منافع و مصالح جناحی و گروهی ذبح شود.
دیروز با جماعتی روبهرو بودیم که با استفاده از فرصتها و امکانات نظام جمهوری اسلامی و متکی بر ارزشهای الهی، پرچم استحاله از درون و هدایت برنامهریزیشده آن به سوی ارزشهای سکولار و حتی لائیک را بلند کرده بودند؛ و امروز با جماعتی مواجهیم که رندانه و در لباس مدعیان ارزشهای اسلامی، هر عمل غیراخلاقی و قبیحی را مباح میشمارند؛ جماعتی که تا دیروز سکوت اختیار کرده بودند، از هیچ رفتاری، هتک حرمتی، افترا و برچسبی ابا ندارند و ای کاش این رفتارهای مذموم و ناپسند، همانند دورهای از جمهوری اسلامی، به نام دین و انقلاب صورت نمیگرفت.
به امید آگاهی روزافزون ملت شریف، زیستن اخلاقی و سربلندی و عزت نظام جمهوری اسلامی ایران
با تشکر
عماد افروغ
30/7/1387
ضمن سلام و با ستايش از صداقت شما،
يكي از دلايلي كه چنين افرادي جرات يافته اند چنين بي رحمانه آبروي مسلماني را ريخته و زودتر از مقامات قضايي براي كارگزاران صديق مردم حكم صادر كنند آن بوده كه با اين اتهام ها و رفتار هاي مشابه آن و با ساير تعرض ها يي كه به جان و مال و آبروي بعض منتقدين شد ، برخورد شايسته نشد.
از اين رو پيشنهاد مي كنم كه براي آنكه فضا را بر چنين افرادي تنگ كرده و ظالم پروري نكرده باشيم، بايد با شفافيت با اين افراد برخورد شود.
به يقين جناب موسويان بزرگوار تر از آن است كه به كينه توزي هاي شخصي دل بندد، بلكه ايشان براي خشكاندن ريشه اين عادتهاي زشت بايد اقدام كند و حق خود را پيگيري نمايد.
ولو اينكه سرانجام پيگيري ايشان از همين حالا معلوم است!!!!