آفتابنیوز : آفتاب-مسعود شفیعی: همواره دیدهایم که با وقوع رویدادها در عرصه جهانی، معمولاً قضاوت افکار عمومی متاثر از تصاویری بوده که درباره آنها در اذهان شکل میگرفته است. بدیهی است که تا پیش از این، تصاویر ارائه شده به دلیل محدود بودن روابط جهانی به روابط بین دولتها، عمدتاً تصاویر کامل و درستی نبودهاست و بر پایه آن، حرکت افکار عمومی هم، مسیری دور از حقایق را دنبال میکردهاست.
در کنار این موضوع، هنگام انتظار کشیدن برای جزا و پاداش عاملان رخدادها در سطح بینالمللی، انسانهای آزاده، همواره دچار ناامیدی بودهاند. چرا که پاداش و جزای تعلق گرفته به اعمال، عمدتاً نتیجه تصاویری بود که فرسنگها از حقیقت فاصله داشت و حتی گاهی با آن در تضاد بود. این مهم حتی عدهای را به این باور رسانده بود که در شرایط فعلی برای آگاه ساختن جهانیان از واقعیات، هیچ راهی وجود ندارد و بیداری جهانیان را تنها باید به عنوان رویایی خوشایند در ذهنها پروراند.
هرچند که باور دینی این وعده را میدهد که فراتر از جزا و پاداش دنیوی، از نتیجه جزء جزء اعمال در عالم ماورا گریزی نیست. اما لمس پیروزی برای انسانهای آزاده در دنیای مادی، خود هدفی انگیزاننده بوده که تحقق آن با تصویرسازیهای پیشین از رخدادهای جهان، بسیار دور از دسترس بهنظر میرسید.
اما اتفاقاتی که این روزها در غزه در حال روی دادن است، علیرغم دردناکی و غمانگیز بودن آن، این امید را هم در دلها ایجاد کردهاست که میتوان در دنیای امروز هم تصاویری حقیقی از رخدادها دید و در پی آن، منتظر پاداش و جزای دنیوی بود.
حقیقت این است که اتفاقات غزه با ابعاد گسترده و عمق فجایعش توانست افکار عمومی را حساس کند؛ به گونهای که ملتها فارغ از دین، آیین، ملیت، مذهب و نژادشان در همه جای دنیا فراتر از دولتهای خود با راهپیماییها و حرکاتهای اعتراضیشان، خواستار توقف این جنایات هستند. این موضوع رخداد کمسابقهای است که میتواند نویدبخش ورود به دورانی جدید در عرصه ارتباطات بینالمللی باشد.
اینبار انسانها چنان از انزجار خود از نسلکشی در «غزه» سخن میگویند که انگار خود، ساکنان سرزمینهای اشغالی هستند و انگار آنها خود یک فلسطینی هستند. انگار در جهانی که تا دیروز آنرا، دنیایی بسیار بزرگ میپنداشتیم، امروز مرزها برچیده شدهاند و به واقع «دهکده جهانی» شکل گرفته است!
بسیاری در سراسر جهان لحظه به لحظه حوادث «غزه» را دنبال کرده و برای نجات مردمان مظلوم آن دعا میکنند. این تنها رسانههای اسلامی و منطقهای نیستند که اوضاع فلسطین را گزارش میکنند، بلکه بسیاری از رسانههای نهچندان خوشنام دیروزی، امروز در پاسخ به خواست مخاطبانشان، چارهای جز پرداختن گسترده به این موضوع مهم جهانی برای خود نمیبینند.
امروز نه در باریکه غزه و نه در خانههای ویران فلسطینیها، نه در لبنان و سوریه، نه در ایران و عراق، که در اقصی نقاط عالم انزجار از جنایات اسرائیل فریاد میشود. امروز همانها که با تصویرسازیهای جعلی، به ما شهروندان رژیم صهیونیستی معرفی شدهاند هم ازسردمدارانشان، قطع کشتار در «غزه» را طلب میکنند. آیا هیچگاه تصور چنین رویدادی هم ممکن بود؟ آیا میشد این رویداد را با تصویرهای پیشین که از «اسرائیل» و «فلسطین» در ذهن میلیونها انسانی که از آن سوی مرزهای سیاسی دولتهایشان حوادث جهانی را نظاره میکردند، انتظار داشت؟ آیا اسرائیلی که امروز در ایتالیا، انگلستان، فرانسه و بسیاری دیگر از کشورهای جهان دیده میشود، با آنچه که پیش از این در اذهان شکل گرفته بود یکسان است؟ در این اوضاع حتی رهبران کشورهای عربی که به دنبال مخالفت با فلسطین بودهاند هم، محبور به سکوت شدهاند که این امری بینظیر است.
شاید بسیاری معتقد باشند که این نهایت خوشبینی است که بپنداریم اکنون جهانیان تصویری درست از «حق» و «باطل» در عرصه کارزار درون سرزمینهای اشغالی بهدست آوردهاند، اما آنها باید به این سوال هم پاسخ دهند که اگر چنین است پس چه لزومی داشت که شورای امنیت سازمان ملل که سازمانی عمدتاً متاثر از دخالت قدرتهای بزرگ است، حتی قبل از تشکیل اجلاس اتحادیه عرب، خود را در کمترین زمان ممکن ملزم به تصویب قطعنامهای برای توقف درگیرها در غزه بداند و دبیرکل آن برای پایان بخشیدن به کشتار در غزه رهسپار منطقه گردد؟ آنان فارغ از میزان تاثیرگذار بودن این اقدامات برای قطع فجایع، آیا بهیاد دارند که در گذشته نیز این سازمان چنین حساسیتی برای موضوع بهزعم آنها کهنه شده فلسطین از خود بروز دهد؟ آنها باید پاسخ دهند که آیا به یاد دارند که هیچگاه اروپائیانی که تا همین چند سال پیش، با شنیدن نام اسرائیل، برعکس واقعیتهای موجود، با احساسی توام با ترحم به مسائل آن مینگریستند، مانند امروز اینچنین با انزجار نام آنرا برزبان برانند؟
چه کسی بهیاد دارد که در گذشته شهروندان غربی هر روز و هر روز، این چنین در گروههای بزرگ و کوچک پلاکارد به دست، سنگفرش خیابانهای اروپا را با شعار «به کشتار مردم فلسطین خاتمه دهید» طی کرده و در اجتماعات خود به حال مظلومان فلسطینی اشک ریخته باشند؟
اصلاً قرار نیست درباره کمیت این پدیده بیسابقه سخن بگوییم و از روی آن به تحلیل شرایط بپردازیم، مهم این است که این اتفاق رخ داده است. «حقیقت» و «تصویر» در حال یکی شدن هستند. تصویر اسرائیل در اذهان جهانیان به حقیقت آن نزدیک میشود و این نوید بخش یک پیروزی بزرگ است، چرا که تنها با تصویر حقیقی از پدیدهها میتوانیم در انتظار اقدامی متناسب از سوی جهانیان باشیم. اگر عاقبتی سخت برای اسرائیل را انتظار میکشیدیم باید ابتدا تصویر حقیقی آنرا به دنیا مینمایاندیم، امری که امروز این رژیم با هزینهای سنگین، خود انجام آنرا به عهده گرفته است.
اتفاق دیگری که در حال حاضر در صحنه فیزیکی نبرد در غزه در حال رخ دادن است اینکه مقاومت و در داخل سرزمینهای اشغالی تاکنون در مقابل ارتش اسراییل ایستادگی کرده و در آن طرف، رژیم صهیونیستی همچنان نتوانسته به پیشفرضهایی که در ابتدای حمله برای خود در نظر گرفته بود دست پیدا کند.
فراموش نکنیم که رژیم صهیونیستی بنا داشت با شروع جنگ در 27 دسامبر، تا یکم ژانویه آن را خاتمه دهد. آنها بهقصد نابودی کامل زیرساختهای حماس، دستگیری اعضای این جنبش و حائل شدن بین مصر و غزه در فرصت مذکور وارد جنگ شدند، اما به اهداف خود دست نیافتند. به هیچ وجه پیشبینی نمیشد که حماس بتواند اینگونه در این جنگ مقاومت کند.
اکنون باور کارشناسان این است که در صورتی که جنگ در غزه ادامه یابد، به نوعی به یک جنگ فرسایشی برای اسرائیل تبدیل میشود و در صورتی که رژیم صهیونیستی جنگ زمینی را ادامه دهد، هر روز تلفات بیشتری خواهد داشت و همین نقطه آسیبپذیر اسرائیل است.
باید پذیرفت که این از نشانههای اولیه دنیایی است که برخی پروژه «جهانی سازی» را در روند حرکتی آن جستجو میکردند. اما امروز آثارزیانبار «جهانی شدن» بر تصاویر مصنوعیای که از پدیدهها در برابر دیدگان شهروندان دهکده جهانی به نمایش در میآمد، خود مینمایاند. تصویر ساختگی اسرائیل در اذهان جهانیان در حال رنگ باختن است.
اسرائیل پیروز در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، اسرائیل پیروز در نبرد صحرای سینا و اسرائیلِ ژاندارم خاورمیانه، امروز به اسرائیلی مقهور مقاومت ملتی محاصره شده و با حداقل امکانات تبدیل شده و برای به رخ کشیدن توانی نظامیاش تصویری به جز چهرههای غرق به خون از زنان و کودکان فلسطینی به جهانیان عرضه نمیکند. این تصویر اسرائیل شکست خورده است که پس از جنگ سی و سه روزه با مقاومت مردمی در لبنان، اکنون چهره جنایتکارش بی هیچ نقابی رخ مینماید.
وعدهی خداوند پیروزی حق بر باطل است که میتوان تحقق این وعده را در رخدادهای روی داده اخیر سرزمینهای اشغالی فلسطین و در مقاومت حماس در باریکه غزه مشاهده کرد، کافی است کمی دقیقتر بنگریم.
فراموش نكنيد آن روزهايي كه صدام حسين بر سر مردم بيگناه ايران و عراق(كه حتما خونشان ازفلسطيني ها كمرنگ تر نيست) بمبهاي خوشه اي و شيميايي ميريخت و خانه هاي مسكوني ما را در شهرها هدف مي گرفت يكنفر از اين اعراب فلسطيني و غير فلسطيني تظاهرات كه نكرد هيچ قطره اي اشك كه نريخت هيچ چه بسا در دلش براي صدام يزيد دعا هم مي كرد و بالاخره براي ديكتاتور منفور عزاداري هم گرفت و همين حماس عزاي عمومي اعلام كرد. اينقدر كاسه داغ تر از آش نشويد و به فكر مظلومان ايراني كمي بيشتر باشيد. ممنون