اکبر محمدی طی یادداشتی راهکارهای حفظ و پویایی اندیشه امام خمینی (ره) در جامعه را برشمرد: پیش فرضهای نظری هر متفکر و اندیشمندی در درجه بالاتری نسبت به نتایج آن قرار دارند. چه اینکه نتایج معمولاً متأثر از زمان و مکان و شرایط موضوع به دست میآیند و امکان تغییر در آنها بیشتر است، ولی پیشفرضها از مسائل اساسی زندگی انسان و امور مبنایی و فطری حاصل میشوند. در مورد امام خمینی (ره) یگانه دوران ما نیز چنین امری حاکم است. از این رو بهترین راهکار برای پویایی و بازتولید اندیشههای ایشان در جامعه و عبور از برخی از بن بست ها، توجه بیشتر به پیش فرضهای اندیشههای ایشان است. اکبر محمدی در مقاله زیر با عنوان «مهمترین دستاورد امام» که در سایت اندیشه دینی معاصر منتشر نموده، به پیشفرضهای اندیشههای امام خمینی اشاره کرده است که به مناسبت رحلت آن امام همام تقدیم میشود:
امام خمینی (رحمة الله علیه) برای من انسان بزرگی است و مهمترین دستاورد او در نظرم، تلفیق جمهوریت و اسلامیت بود. ایدهی جمهوری اسلامی حقیقتا یک ایدهی مترقی است که توسط امام ساخته و پرداخته شد. اینکه یک مجتهد و روحانی سنتی به چنین درکی برسد که با حفظ دستاوردهای دنیای مدرن، سعی در تلفیق آن با اسلام داشته باشد، مسئله مهمی است که هنوز هم حقیقتا مورد پذیرش مراجع و حوزههای علمیه واقع نگردیده و هنوز کسی به درستی متوجه حقیقی بودن این تلفیق در اندیشه امام نگردیده است.
نمیدانم چه نکتهای توجه امام را به خود معطوف کرده بود که بر الگوی جمهوری اسلامی (نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر) پافشاری میکرد. اما میدانم که مهمتر از هر دستاوردی، پیش فرضهای آن دستاورد است. پیش فرضها تعیین میکنند که برای ایجاد تغییر، باید بر چه چیزهایی و چگونه متمرکز گردید. در خصوص امام خمینی نیز پیش فرضهایی که او را به این نتیجه رسانده اند دارای اهمیت زیادی است. ممکن است نتایج بدست آمده از این فرضها هنوز بسیار خام و ناپخته به نظر آیند و نیاز به اصلاح و ابهام زدایی داشته باشند. اما پیش فرضهای آن کاملا روشن و دقیق است و هر بنایی که بخواهد برپایه اندیشه امام برپا شود ناگزیر از اتخاذ آن پیش فرض هاست.
در این نوشتار در صدد احصاء پیش فرضهای امام خمینی نبوده و تنها برخی از آنها را که به نظرم میرسد از باب نمونه ذکر میکنم تا بر اهمیت آنها نسبت به نتایج آن تاکید کنم.
برخی از پیش فرضهایی که امام خمینی در ساخت اندیشه خود آنها را قطعی گرفته بود عبارتند از:
۱- زندگی در دنیای مدرن متفاوت از دنیای سنتی است.
۲- مدرنیته و اسلام جدای از وجه ایدئولوژیک آنها، تناقضی با هم ندارند.
۳- نظریه مستبد خیرخواه مردود است.
۴- نقش مردم در حکومت یک امر واقعی است نه تزیینی.
۵- اصلاح نظام سیاسی نسبت به سایر نظامات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی اولویت دارد.
۶- سلطه زدایی در روابط داخلی و خارجی
و…
از جمله خطاهایی که در مواجهه با اندیشه امام رخ میدهد این است که عدهای تلاش میکنند ایدهی امام را بدون توجه به پیش فرضهای آن تبیین کنند در حالی که درک چیزهایی که امام آنها را در اندیشه خویش، مفروغ عنه گرفته و بحث و شکی در آنها نداشته بمراتب مهمتر و اساسیتر از نتایج و دستاوردهایی است که قرار است در آینده به بوته آزمون گذاشته شده و اصلاح یا تکمیل شود. به نظر میرسد برای درک درست امام و تکمیل اندیشه ایشان، ضرورت دارد تا از نتایج اندیشه امام حساسیت زدایی شده و از ایدههای جدیدی که در این زمینه وجود دارد استقبال شود.
بقای جمهوری اسلامی ایران، بطور جدی مرهون ایدههایی است که به مبانی و پیش فرضهای اندیشه امام توجه جدی داشته و نتایج و دستاوردهای آن را مورد بازنگری و اصلاح قرار میدهند. تمام وضعیتی که اکنون در آن قرار داریم بصورت مستقیم در ارتباط با امام خمینی رحمة الله علیه است. فکر میکنم اصرار پیش از اندازه بر نتایج اندیشه امام موجب به بن بست کشیدن آن و تاکید بر پیش فرضهای آن موجب شکوفایی و تکامل آن خواهد گردید.