رحمان باقریان بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون، درباره تازهترین فعالیتهای خود توضیح داد: بنده به تازگی بازی در سریال «حیثیت گمشده» را تمام کردم که پخش آن هم آغاز شده و به نظرم سریال بسیار خوبی است. گروه تولید این کار گروهی بسیار جوان بود و کارگردانی آن را هم سجاد پهلوانزاده برعهده داشت که به نظرم کارگردانی جوان و کاربلد است. حضور در چنین پروژههایی که کل اعضای گروه آن به درستی انتخاب شدهاند، واقعاً خستگی به همراه ندارد و این احساس را هم نداریم که کار بیهودهای انجام دادهایم. البته قدرت اصلی از آن بیننده است که باید بگوید نتیجه کار ما خوب بوده است یا بد.
این بازیگر درباره تمرکز فعالیتهایش در تلویزیون در سالهای اخیر هم گفت: واقعیت این است که من در این زمینه گلهمندم و نمیدانم چرا دیگر به کارهای سینمایی دعوت نمیشوم! من ۲۰ سال پیش در «لیلی با من است» با کمال تبریزی همکاری داشتم و بعد از آن هم در یک پروژه دیگر همکاری داشتیم و دیگر تمام شد. سایر کارگردانها هم همینگونه بودهاند. مانند سامان مقدم که ۱۵ سال پیش در یک فیلم همکاری داشتیم و دیگر این همکاری تکرار نشد.
سینما پذیرای ما نیست!
وی افزود: گویی سینما دیگر پذیرای ما نیست. بالاخره ما هم میخواهیم چرخ زندگیمان را بچرخانیم. اینگونه هم نیستیم که برای دستمزد رقمهای خیلی بالا مطرح کنیم. وقتی این روزها دستمزد بازیگران چهره و اصلی از مرز یک یا دو میلیارد تومان میگذرد، دستمزد من که ۴۰ سال است در این حرفه فعالیت میکنم چقدر باید باشد؟ من سالها در رادیو و تلویزیون کار کردم و بازنشسته شدم، اما امروز در همین صداوسیما هم تضمینی نیست که سالی یک پیشنهاد کار داشته باشیم!
باقریان با اشاره به استفاده از صدای خود گفت: من نزدیک به ۲۵ سال در رادیو کار کردهام و کارمند رسمی صداوسیما هم بودم. اگر اغراق نکنم نزدیک به هزار قصه از ادبیات ایران و جهان را روی آنتن رادیو روایت کردهام و این سابقه هم بار مثبتی برای کارنامه من محسوب میشود و هم آوردهای برای جامعهای دارد که شنوندگان ما در آن زندگی میکنند. متأسفانه این سوابق، اما محدود به فضای رادیو میماند و در دیگر حوزهها توجهای به تجربههای بازیگران رادیویی نمیشود.
وی تأکید کرد: همین امروز بازیگران بسیار برجسته و متبحری در رادیو فعال هستند که علاوهبر صدای خوب، توانمندی بالایی در عرصه بازیگری دارند، اما هیچ توجهی به این استعدادها نمیشود. این بیتوجهی باعث ایجاد یک شکاف عمیق میان دو حوزه «صدا» و «سیما» شده است. باید نگاه مهربانانهتری به فعالان رادیو داشته باشیم چرا که نخبگان بسیاری در این عرصه مشغول به کار هستند و در حوزههای دیگر هم میتوانند نقشهای مهمی را ایفا کنند.
انتظار داشتم میرباقری برای «سلمان» دعوتم کند
این بازیگر باسابقه در پاسخ به این پرسش که کدام نقشآفرینیهایش بیشتر در حافظه مردم ماندگار شده است هم گفت: سریال «دوران سرکشی» ساخته کمال تبریزی سریالی بود که برای ایفای نقش در آن حتی کاندیدای دریافت جایزه هم شدم که در آن سال جایزه بازیگری به همکارم حسین یاری برای بازی در «شب دهم» رسید. آن تجربه، تجربه خوبی برای من بود و بعد از آن هم به واسطه «مختارنامه» و همکاری با جناب آقای میرباقری در میان مردم بیشتر شناخته شدم.
برخی از مردم حتی درباره ماجرای مختار و تاریخچه آن و سرانجامش از من سوال میپرسند. بنده هم در حد اطلاعم پاسخشان را میدهم، اما نکته این است که آنها بسیار با این سریال ارتباط برقرار میکنند. این سریال گویی به یک خاطره خوب برای بینندگان تلویزیون تبدیل شده است
وی ادامه داد: متأسفانه آقای میرباقری هم برای کارهای بعدیشان دیگر سراغی از من نگرفتند! یکی از افتخارات من این است که با یکی از بهترین انسانهای فعال در سینما و تلویزیون ایران یعنی داوود میرباقری رفاقت دارم و به آن فخر میفروشم، اما انتظار داشتم لااقل برای نقشی کوتاه در «سلمان» پیشنهادی به من میداد. همکاری من و داوود میرباقری به سریال «گرگها» باز میگردد و ما سالهاست که با هم رفاقت کردهایم، اما نمیدانم چرا این بار فراموش شدم، شاید دیگر شانس ندارم! (میخندد)
بازیگر نقش «زربی» در سریال «مختارنامه» درباره بازخوردهای ویژه این سریال در میان مردم توضیح داد: آقای میرباقری با دیدگاه خاصی این سریال را کارگردانی کردند و جمعی از بزرگان و برجستگان سینما و تلویزیون ایران هم در این پروژه حضور داشتند. همه اینها باعث شد سریال بهخوبی ساخته شود و در میان مردم تأثیرگذار باشد.
روح بینندگان تلویزیون ایران، مذهبی است و به خوبی با قصههای مربوط به تاریخ مذهب، ارتباط برقرار میکنند. همین ویژگی هم از سوی داوود میرباقری در روایت این سریال لحاظ شده بود تا مخاطب هم از نظر بصری و هم از نظر محتوایی حظ لازم را از تماشای این سریال ببرد. به همین دلایل است که با وجود بازپخش چندباره هنوز هم سریال «مختارنامه» تازه است و مخاطب هنوز از تماشای آن لذت میبرد.
باقریان درباره واکنشهای مردم در کوچه و خیابان هم گفت: واقعاً واکنشها بسیار خوب است. برخی از مردم حتی درباره ماجرای مختار و تاریخچه آن و سرانجامش از من سوال میپرسند. بنده هم در حد اطلاعم پاسخشان را میدهم، اما نکته این است که آنها بسیار با این سریال ارتباط برقرار میکنند. این سریال گویی به یک خاطره خوب برای بینندگان تلویزیون تبدیل شده است.
صحنه قتلم ماندگار شد
وی ادامه داد: خیلی از مخاطبان با آن لحظهای از نقشآفرینی من ارتباط برقرار کردند که غلام شمر، هنگامی که زربی نماز میخواند و در سجده بود، با سنگ او را میکشد و به قتل میرساند. بینندگان خیلی نسبت به این صحنه، احساسات از خود بروز میدهند و برخی حتی میگفتند چرا واکنشی به او نشان ندادی! من هم جواب میدادم که کارگردان با هوشمندی این صحنه را حین نماز خواندن زربی اجرا کرد که من هیچ واکنشی نمیتوانستم نشان دهم.
این بازیگر ادامه داد: خاطرم هست در این سکانسها خری داشتیم که با غلام شمر سوار آن میشدیم، اما حین ضبط این صحنهها واقعاً این خر راه نمیرفت و گروه را بسیار اذیت میکرد! همین خر در سکانسی که غلام شمر با سنگ به سر من زد، وقتی غلام سوارش شد، چنان چهارنعل تاخت و رفت که خندهمان گرفته بود! این صحنه در سریال هم وجود دارد و میتوانید ببینید که این خر چه واکنشی به قتل من نشان میدهد! این واکنش را فراموش نمیکنم (میخندد) همین خر در سکانس پایان عمر غلام شمر، باعث لو رفتن او هم میشود.
این بازیگر باسابقه درباره اینکه آیا اگر به عقب بازگردد بازهم سراغ حرفه بازیگری میآید، با تأکید گفت: بله حتماً. من احساس میکنم تمام سلولهایم با هنر آغشته شده است و به همین دلیل اگر صد بار دیگر هم متولد شوم، بازهم تلاشم را میکنم که وارد همین مسیر شوم. آنقدر دنیای هنر زیبا و پاک است که گویی در هر موقعیتی میتوانی به پختگی کامل برسی. حضور در نقشهای مختلف واقعاً تجربه جالبی برای هم آدمی میتواند باشد. به همین دلایل معتقدم اگر بازهم به عقب بازگردم، مجدد وارد دنیای هنر خواهم شد.
وی در پایان با اشاره به اینکه اگر مجدد با پیشنهاد نقشآفرینی در پروژههای تاریخی مواجه شود، حتماً آن را خواهد پذیرفت، تأکید کرد: کار در پروژههای تاریخی، شاید طولانی مدت باشد، اما وقتی شاهد تأثیرگذاری آن بر مخاطب هستیم، یعنی ارزش این وقت گذاشتن را داشته، این تجربه بسیار خوبی برای یک هنرمند در هر حوزهای است.